• خرید مجموعه داستان های درماندگان ژانر تراژدی و اجتماعی به قلم احمد آذربخش برای خرید کلیک کنید
  • دیو، دیو است؛ انسان، انسان. هاله‌های خاکستری از میان می‌روند؛ این‌جا یا فرشته‌ای و یا شیطان. رمان دیوهای بیگانه اثر آیناز تابش کلیک کنید
  • رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید

فارسی از پارسی تا فارسی

  • نویسنده موضوع SHAGHAYEGH
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 16
  • بازدیدها 628
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

SHAGHAYEGH

مترجم انجمن
مترجم انجمن
شاعر انجمن
مدرس زبان
دلنویس انجمن
عضو تیم مجله
کاربر ویژه تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,384
لایک‌ها
4,360
امتیازها
93
کیف پول من
20,070
Points
1
وام‌واژه‌های بیگانه در فارسی
زبان‌های اروپایی
در سدهٔ اخیر، چندین هزار واژهٔ بیگانه از زبان‌های اروپایی وارد زبان فارسی شده‌است. پاره‌ای از این مفاهیم ممکن است در گذشتهٔ فرهنگی زبان وام‌گیرنده، برابر و معادل داشته باشد که گویشوران آن زبان، بنا به دلایلی آن را فراموش کرده باشند. یافتن این الفاظ کار باارزشی است که در وهلهٔ نخست بر عهدهٔ فرهنگستان‌ها و سپس متخصصان زبان، ادبیات، و تاریخ است. برای مثال بسیاری از واژه‌ها و اصطلاحات نظامی که امروزه در ایران به کار برده می‌شود، در همین سده و بیشتر از متون پیش از اسلام استخراج شده است، مانند: ارتش، ارتشبد، دژبان، پاسدار، و غیره.[۶۵]

امّا بسیاری از واژه‌های بیگانه در زبان فارسی و سنّت فرهنگی آن برابری ندارند. حال اگر با توجّه به قواعد آوایی و دستوری و واژگانی زبان فارسی، واژه‌های تازه‌ای با عناصر موجود در زبان ساخته شود و به جای کلمه‌های بیگانه گذاشته شود، کار بسیار سودمندی است. بسیاری از واژه‌های نوساختهٔ نخستین فرهنگستان زبان فارسی، که اکنون در فارسی قبول همگانی یافته‌است، بر همین شیوه بوده‌است، مانند «کالبدشناسی» به‌جای «آناتومی»، «خبرگزاری» به‌جای «آژانس»، «دادسرا» به‌جای «پارکه»، «گذرنامه» به‌جای «پاسپورت»، «دانشگاه» به‌جای «یونیورسیتی»، «رایانه» به‌جای «کامپیوتر»، «یارانه» به‌جای «سوبسید»، «رایانامه» به‌جای «ایمیل».


عربی

در آغاز رویارویی زبان فارسی و عربی، در میان فارسی‌زبانان دو گرایش وجود داشت. گروهی فارسی‌گرا بودند و گروهی عربی‌گرا. فارسی‌گرایان که ابن سینا و جوزجانی و ناصرخسرو و افضل‌الدین کاشانی از برجستگان آنان بودند، بر این باور بودند که باید برای واژه‌های عربی و یونانی که در عرصه دانش و فلسفه مطرح است برابرهای فارسی برگزید. در مقابل اینان عربی‌گرایان قرار داشتند که معتقد به وام‌گیری از زبان عربی بودند. در آن زمان این گرایش غلبه یافت و فارسی به مدت چند سده به وام‌گیری گسترده از زبان عربی پرداخت. این گرایش موجب شد که وام‌گیری به عادت فارسی‌زبانان تبدیل شود. این عادت هنوز هم پابرجاست، اما زبان عربی جای خود را به زبان‌های انگلیسی و (تا چندی پیش از آن فرانسه) سپرده‌است.[۶۶]

بیشترین پ واژه‌های بیگانه در فارسی واژه‌های عربی، واژه‌های ساختگی با به‌کارگیری بن فعل عربی، واژه‌های اروپایی و تا اندازه کمی واژه‌های ترکی هستند. به‌جز واژه‌های عربی که دلیل روان شدن بسیاری از آن‌ها در فارسی آمدن اسلام به ایران بود، واژه‌های دیگر زبان‌ها به دلیل برهم کنش‌های فرهنگی و داد و ستدهای بازرگانی به فارسی آمده‌اند.

تحقیقات و بررسی‌ها نشان می‌دهد که به‌طور کل، درصد واژه‌های عربی که در آثار شاعران اولیه زبان فارسی به‌کار رفته در حدود ۱۰ درصد از واژگان آن‌ها است،[۶۷] برای نمونه سروده‌های رودکی حاوی حدود هشت تا نه درصد واژه عربی است.[۶۸] درصد واژه‌های عربی در شاهنامه فردوسی حدود دو درصد محاسبه شده‌است.[۶۸]

در سدهٔ چهارم هجری (سده دهم میلادی) درصد وام‌واژه‌های عربی در فارسی نوشتاری به ۳۰ درصد رسید و این میزان در سدهٔ ششم هجری (دوازدهم میلادی) به حدود پنجاه درصد هم رسید.[۶۹]

درصد وام‌واژه‌های عربی در فارسی، امروزه بسته به حوزه و گونهٔ متن تفاوت‌هایی دارد. میانگین درصد کاربرد واژه‌های عربی در فارسی امروزی گفتاری و نوشتاری را حدود ۱۴ درصد برآورد کرده‌اند.[۷۰] این درصد در نوشته‌های سیاسی و ادبی میان ۲۴ تا ۴۰ درصد قرار دارد.[۷۰]

هم‌اکنون واژه‌ها و ترکیبات فراوانی در زبان فارسی به‌کار می‌رود که ریشه عربی دارد و عربی‌تبار است، ولی عرب‌زبانان، امروز آن‌ها را به‌کار نمی‌برند و در زبان عربی، همان واژه‌ها، ترکیبات و اصطلاحات به شیوه دیگری بیان می‌شود. مانند صادرات و واردات (در عربی: تصریرات و مستوردات) و هیئت قوه مقننه (در عربی: وفد السلطة التشریعیة) و مسابقات (مباریات).[۷۱]

تعداد واژه‌هایی که فارسی در ۱۰۰ سال گذشته از زبان‌های غربی وام گرفته را حدود ۱۵۰۰ واژه می‌دانند که بسامد کاربردیِ بخشی از آن‌ها بالاست.[۷۲]

گسترش زبان فارسی به جنبش ژرف و همکاری همگانی نیازمند است که این کار با دوری جستن از وام‌واژه‌های بیگانه و افزودن واژه‌های تازه (برپایه روش درست و بجا) به زبان فارسی انجام‌پذیر است. زبان فارسی (پارسی) با سامانه واژه‌سازی نیرومند، کارامد و آفرینش‌گرانه خود مگر در زمینه‌های ویژه ای از دانش‌های نوین به واژه‌های بیگانه نیازمند نمی‌باشد. از دیرگاه کوشش نویسندگان و سرایندگان ایرانی این بوده که از وام واژه‌های تازی برای بیان اندیشه‌های خود بهره‌مند شوند و از این رو شوربختانه بسیاری از واژه‌های ریشه دار فارسی دست‌نخورده و بی‌بهره مانده‌اند. بسیاری از واژه‌های بیگانه و به‌ویژه تازی بیهوده در زبان فارسی بکار می‌روند و چنانچه از گفته‌ها و نوشته‌ها انداخته شوند هیچگونه نارسایی در سخن یا نوشتار پدید نمی‌آید.[۷۳]
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAGHAYEGH

مترجم انجمن
مترجم انجمن
شاعر انجمن
مدرس زبان
دلنویس انجمن
عضو تیم مجله
کاربر ویژه تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,384
لایک‌ها
4,360
امتیازها
93
کیف پول من
20,070
Points
1
زبان پارسی سره
فارسی سَره یا پارسی سَره، آن گونه از زبان فارسی است که تهی از واژه‌های بیگانه یا دارای کمینه‌ای از آن‌ها باشد. زبان فارسی کنونی بازماندهٔ زبانی کهن است که در درازای پیشینه ش واژه‌های بسیاری به آن اندر شده یا از آن رخت بربسته‌اند؛ از این روی بخش بزرگی از دستور زبان فارسی کنونی و واژگان آن، ریشه در زبان‌های فارسی میانه و فارسی باستان دارد.[۷۴][۷۵]

زبان فارسی دچار دگرگونی‌های بسیاری بوده‌است که یکی از چرایی‌های آن، پیوند نزدیک با مردمان دیگر به شوند (دلیل) گسترش ایران از یونان تا هند و دیگری فتح تازیان و مغولان است ایران را؛ که آسیب فراوانی بر آن وارد کرد و اگر نبود کوشش کسانی چون فردوسی که خطر از میان رفتن فرهنگ ایرانی را با از میان رفتن زبان فارسی دریافتند، زبان پارسی از میان می‌رفت.

می‌توان گفت تنها مردمی که کشورشان به دست تازیان افتاد ولی زبانشان را به دلیل رخنه بسیار زبان تازی به واسطهٔ پشتیبانی دینی از آن از دست ندادند، ایرانیان بودند؛ هر چند که برخی از نویسندگان واژگان بسیاری را از تازی به فارسی آوردند ولی آن اندازه نبوده‌است که نتوان با گذشت زمان آن را بازسازی کرد. ایدهٔ پالایش زبان فارسی از عربی در نیمهٔ دوم قرن نوزدهم به دست گروه کوچکی از روشنفکران ناسیونالیست رومانتیک آغاز شد. نخستین تلاش سیستماتیک برای یافتن کلمات فارسی برای واژه‌های فنی جدید، در آستانهٔ انقلاب مشروطه روی داد و به شکل‌گیری مجلس آکادمی انجامید که در سال ۱۲۸۲ش. (۱۹۰۳م) نشست‌های ماهانه برپا می‌کرد.[۷۶]

چند سازمان دیگر نیز که عمر کوتاهی داشتند و در دورهٔ سال‌های ۱۳۰۳ تا ۱۳۱۴ش. (۱۹۲۴–۱۹۳۵م) تشکیل شدند، به جستجو برای کلمات فارسی به ویژه در عرصه‌های جدید نظامی و فنی ادامه دادند. این امر به ابداع واژه‌های نامشخص بسیار و بحث‌های د*اغ به نفع و ضد جنبش پالایش منجر شد. این تلاش‌ها پس از دیدار رضا شاه از ترکیه در ۱۳۱۳ش. (۱۹۳۴م) به اوج خود رسید و تحت تأثیر یک پروژهٔ مشابه از سوی آتاتورک قرار گرفت.

در این شرایط بود که فرهنگستان زبان ایران در سال ۱۳۱۴ش. به ابتکار محمد علی فروغی نخست‌وزیر ایران بنیان‌گذاری شد و هدفش جایگزینی واژگان فارسی به جای عربی بود.[۷۷] فرهنگستان اول در جریان شش سال فعالیت خود تا سال ۱۳۲۰ش. بیش از ۳۵۰۰ کلمه، از جمله نام مکان‌ها را عرضه کرد.[۷۸] پس از یک مرحلهٔ طولانی تعطیلی که با برکناری رضا شاه در ۱۳۲۰ش. آغاز شد، فرهنگستان زبان در سال ۱۳۴۹ش. به ریاست صادق کیا دوباره کار خود را آغاز کرد. کیا که شاگرد ذبیح‌الله بهروز بود، یکی از طرفداران سرسخت پالایش زبان فارسی از عربی به‌شمار می‌رفت. فرهنگستان دوم تا زمان انقلاب ۱۳۵۷، ۱۴۷۰ واژهٔ فنی را گردآوری و تصویب کرد.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره کتابی است که در آن به معرفی واژه‌های فارسی‌ای که در گذشته به‌طور متداول در ادبیات نوشتاری و در فرهنگ‌های قدیم فارسی استفاده می‌شده ولی به‌تدریج جای خود را به واژه‌های عربی داده‌اند، پرداخته‌است. این واژه‌ها کاربرد کمتری در زبان گفتاری و نوشتاری پیدا کرده‌اند. در این کتاب هدف واژه‌سازی نیست، بلکه منظور شناساندن واژه‌هایی است که به‌مرور فراموش شده یا کاربرد خود را از دست داده‌اند و کاربرد کمتری در زبان گفتاری و نوشتاری دارند. این کتاب برای اولین بار تحت عنوان فرهنگ عربی در فارسی در سال ۱۳۶۶ منتشر شد، ولی این نام گویای مضمون و هدف کتاب نبود، ازاین‌رو در چاپ‌های بعدی نام کنونی جایگزین آن شد. این کتاب توسط فریده رازی گردآوری شده‌است.

معین‌الدین آل‌تقی در نشریهٔ رشد معلم از این کتاب به‌سبب بی‌کاربرد بودن بسیاری از واژگان عربی این فرهنگ در فارسی امروز، ریشهٔ عربی نداشتنِ بسیاری دیگر از واژگان (معرب واژگان عربی، سریانی، یونانی، فارسی و… هستند)، تفاوت معنایی زیاد برابرهای یک واژه، التباس میان برابرهای واژگان مختلف و سره نبودن برابرها انتقاد کرده‌است.[۷۹]

فرهنگ پارسی سره محسن پاکروان فرهنگ ۲۴ پاره‌ای پارسی به پارسی چاپ شد. در این فرهنگ تمامی واژگان عربی و غیر پارسی وارد شده به زبان پارسی حذف و به جای آن‌ها واژه‌های ناب پارسی آورده شده‌است و هرکس با خواندن این فرهنگ درمی یابد که بیشتر واژه‌های عربی ریشه پارسی دارند و پس از تغییر به فرهنگ زبانی ما وارد شده‌اند. در این فرهنگ نزدیک به ۳۰۰ هزار واژه نوین پارسی ساخته شده‌است که تمامی واژگان ریشه پارسی دارند. در این فرهنگ نزدیک به ۳۰۰ هزار واژه نوین پارسی ساخته شده‌است که تمامی واژگان ریشه پارسی دارند.[۸۰]

بسیاری بر این باورند که همین سره‌گرایی‌ست که مانع نابودی زبان فارسی در دوران پس از هجوم اقوام بیگانه و بیابانگرد شده وگرنه زبان فارسی شکست خورده زبان مهاجمان می‌گشت.

  • میر جلال الدین کزازی از پیشروان سره‌گرایی بر این باور است:
یکی از هدف‌های سره‌گویی و سره‌نویسی این است که از زیان‌هایی که واژگان بیگانه به ساختار آوایی و گوشنواز زبان پارسی، و همچنین رسایی، پختگی واستواری آن وارد می‌کنند، جلوگیری کنیم. اینکه زبان پارسی نمی‌باید وام‌واژه‌ها را در خود راه دهد، دیدگاهی دانشوارانه و بر پایه برهان‌های زبان شناختی است. زبان پارسی بسیار پیشرفته‌است. زبانی بوده‌است بسیار پویا. از دید زبان‌شناسی تاریخی، پیشرفته‌ترین زبان کنونی است. این از آنجاست که زبان آیینه فرهنگ است. فرهنگی که پویاست، زبانی هم سنگ و هم ساز با خویش را پدیدمی‌آورد. فرهنگ ایرانی چون فرهنگی پویا و پیشتاز بوده‌است، زبان پارسی هماهنگ با آن بسیار دگرگون شده و پیشرفت کرده‌است. زبان پارسی امروز ساختاری دارد که با بسیاری از دیگر زبان‌های جهان هم روزگار نیست. به سخن دیگر، آن زبان‌ها از دید کاربردهای سرشتین و بنیادین، در روزگاران و در ساختارهایی مانده‌اند که دیری است زبان پارسی از آن‌ها گذشته‌است.[۸۱]
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAGHAYEGH

مترجم انجمن
مترجم انجمن
شاعر انجمن
مدرس زبان
دلنویس انجمن
عضو تیم مجله
کاربر ویژه تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,384
لایک‌ها
4,360
امتیازها
93
کیف پول من
20,070
Points
1
زبان علمی فارسی

متن فارسی کتاب صورالکواکب در دانش اخترشناسی.
برخی از نخستین کتاب‌هایی که در اواخر سده چهارم هجری به زبان فارسی دری نوشته شدند، کتاب‌های علمی بودند مانند هدایه المتعالمین فی الطب نوشته اخوینی بخاری و در سده پنجم کتاب‌های علمی بسیاری به زبان فارسی نوشته شده بود. ابن سینا و بیرونی کتاب‌هایی به زبان فارسی نوشتند که در آن‌ها واژه‌های علمی فارسی بسیاری ساخته شده‌است. از آن جمله می‌توان به دانشنامه علائی و رگ‌شناسی نگاشته ابن سینا اشاره کرد.

در دوره معاصر، در بسیاری از کشورهای جهان، زبان ملی، لزوماً زبان علمی کشور نیست و به خاطر محدودیت‌های موجود یا انتخاب تاریخی، زبان‌های ملی در حوزه ادبیات و رسانه‌ها استفاده می‌شود و برای ورود به حوزه دانش از زبان‌هایی که پختگی علمی بیشتری دارند، هم‌چون زبان‌های انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و روسی استفاده می‌شود. در ایران از همان آغاز ورود علم جدید به کشور، فارسی‌زبانان، زبان فارسی را به عنوان زبان علمی برگزیدند و کوشیدند این زبان را برای بیان مفاهیم علمی توانمند کنند.[۸۲]

در آغاز راه، زمانی که برخی از نخستین آموزگاران مدرسه دارالفنون دست به کار نگارش کتاب‌های علمی فارسی شدند، هر جا به اصطلاح علمی یا فن تازه‌ای که در دانش‌های قدیم سابقه نداشت، برمی‌خوردند، آن را به عربی برمی‌گرداندند یا اصل فرانسوی را به کار می‌بردند.[۸۳]

اما در سال‌های آغازین سدهٔ بیستم میلادی کوشش‌های بسیاری برای وضع اصطلاح‌های نو و واژه‌های علمی فارسی آغاز شد.[۸۴] افراد و گروه‌های جداگانه‌ای دست به کار واژه‌گزینی شدند و جداگانه معادل‌های بسیاری برای واژه‌های علمی وضع کردند. در سال ۱۳۱۱ در دارالمعلمین عالی انجمنی برای واژه‌گزینی علمی به سرپرستی عیسی صدیق و زیر نظر حسین گل گلاب و محمود حسابی بنا نهاده شد که معادل‌هایی برای ۳ هزار اصطلاح علمی وضع کرد و بیشتر این معادل‌ها از پذیرش همگانی برخوردار شد.[۸۳]

در جریان نوسازی ایران در دوران رضا شاه پهلوی فرهنگستان ایران در سال ۱۳۱۴ برای هماهنگ‌کردن کار واژه‌سازی تشکیل شد که مهم‌ترین دستاورد آن ساخت واژه‌هایی جایگزین برای واژه‌های بیگانه بود که امروزه بسیاری از آن‌ها در گفتار و نوشتار ایرانیان به‌کار می‌روند. مانند واژه‌های دانشگاه که معادل واژهٔ university و شهرداری که معادل واژهٔ بلدیه هستند.[۸۵]

در این فرهنگستان دانشمندان آشنا به دانش‌های قدیم و جدید مانند سعید نفیسی، بدیع‌الزمان فروزانفر، عبدالعظیم قریب، محمدعلی فروغی، محمدتقی بهار، رشید یاسمی، عباس اقبال آشتیانی، ابراهیم پورداود، محمود حسابی، غلامحسین رهنما و حسین گل گلاب هم‌زمان عضویت داشتند. دستاوردهای این همنشینی تأثیری ماندگار بر روند تحول زبان فارسی گذاشت.[۸۶]

در آغاز کار فرهنگستان اول، برخی از اهل قلم مخالفت‌هایی با واژه‌سازی کردند و حتی واژه‌های نوساخته را به ریشخند گرفتند اما فرهنگستان زبان فارسی به کار خود ادامه داده و واژه‌هایی ساخت که اینک در جامعه فارسی‌زبان ایران تداول کامل دارند، برای نمونه: بازداشت، کودکستان، شهرداری، دادگاه، دادستان، نمایشگاه، خزه، گرده‌افشانی، فرودگاه و هزاران واژه دیگر.[۶۶]

بسیاری از واژه‌هایی که در فرهنگستان ایران ساخته شد آن چنان در زبان فارسی پذیرفته و رایج شده‌اند که امروزه کمتر فارسی‌زبانی توجه دارد که واژه‌هایی مانند گزارش، شناسنامه، بخشنامه، شهرستان، بازتاب، روی هم رفته، جلبک، دادسرا، بهداری و دارایی از برابرنهاده‌های فرهنگستان بوده‌اند.

برابرنهاده‌های فرهنگستان زبان و ادب فارسی پیش از انقلاب به وسیله بخشنامه به سازمان‌ها و اداره‌های دولتی اعلام می‌شد و کاربرد آن‌ها الزامی بود.

پذیرش و رواج برخی از این نوواژه‌ها در زبان گفتار یا در متن‌های علمی راه را برای واژه‌سازی با ساختن ترکیب‌های تازه‌تر با همان واژه‌ها یا ساختن واژه‌های تازه بر قیاس آن‌ها هموار کرد. چنان‌که ساختن «جشنواره» برای «فستیوال» راه را برای ساختن «ماهواره» هموار کرد یا ساخت «پیشوند» و «پسوند» راه را برای ساخت «شهروند» هموار کرد.[۸۷]

دستاورد واقعی فرهنگستان اول زنده کردن بخشی از توانایی‌های زبان فارسی بود که همواره در زبان شعر زنده بوده‌است، اما در زبان علمی و زبان اداری، به دلیل غلبه دوزبانگی دانشوران و دیوانیان با زبان عربی، از میان رفته بود. به سبب کوشش‌های فرهنگستان و مترجمان اکنون دستگاه صرفی زبان فارسی بسیار فعال‌تر از گذشته شده‌است، ترکیب‌سازی از نو در حوزه نثر زنده شده و بسیاری از وَندها که پیش از این با آن‌ها به مثابه عناصر جامد و تزیینی رفتار می‌شد معنای مستقل خود را بازیافته‌اند و در واژه‌های جدید به کار می‌روند. (نمونه: وندهای پیش-، باز-، فرا-، ترا در واژه‌های پیش‌دانشگاهی، بازتولید، فراجناحی، تَراجنسی) بدین ترتیب استفاده از توانمندی‌های دستگاه واژه‌های زبان فارسی که از دستاوردهای فرهنگستان زبان بود باعث بارآوری و زایایی بیشتر فارسی و بازشدن دست مترجمان علمی شد.[۸۲]

از آن سال‌ها تاکنون کتاب‌ها و مقاله‌های علمی منتشر شده به زبان فارسی رشدی فزاینده داشته‌است و شمار افزون‌تری از دانشمندان و پژوهشگران دست‌اندرکار نگارش و ترجمه آثار علمی و گزینش برابرهای مناسب فارسی برای اصطلاح‌های علمی بوده‌اند. مطالب علمی و فنی در رشته‌های گوناگون به زبان فارسی نوشته شده‌اند و به تدریج زبان فارسی برای بیان آن‌ها پرورده شده‌است. واژه‌ها و اصطلاح‌های بسیاری در معناهای دقیق و مشخص، پذیرش همگانی یافته و یکدست شده‌است و بدین ترتیب متن‌های علمی فارسی روشن‌تر و گویاتر شده‌است.[۸۸]

در سال ۱۳۹۰ خورشیدی حدود پنجاه گروه تخصصی واژه‌گزینی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی فعالیت داشتند و از زمان انقلاب ۱۳۵۷ تا این سال، بیش از ۳۵٬۰۰۰ معادل فارسی برای واژه‌های بیگانه به تصویب رسید که در ۱۰ دفتر انتشار یافته‌است.[۸۹]

در سال ۱۳۹۴ خورشیدی، رشتهٔ دانشگاهیِ «واژه‌گزینی و اصطلاح‌شناسی» نیز برای زبان فارسی در ایران تشکیل شد. در این رشته ۱۰ دانشجو در پژوهشکدهٔ مطالعات واژه‌گزینی فرهنگستان زبان پذیرفته می‌شوند.[۹۰]

فارسی هفدهمین زبان علمی دنیا است و کمیت تولید مقاله‌های علمی به زبان فارسی براساس آخرین گزارش‌ها افزایش یافته‌است و رتبه زبان فارسی در تولید مقاله‌های علمی به ۱۷ دنیا رسید. هم‌اکنون براساس آخرین آمار پایگاه استنادی اسکوپوس تا تاریخ ۱۰/۷/۱۳۹۴، ۶ صدم درصد از کل تولیدات علمی جهان به زبان فارسی است و این در حالی است که در سال ۲۰۰۵ این میزان تنها ۱ صدم درصد بوده‌است. نکته قابل توجه در این میان اما کاهش تولید مقالات علمی به زبان عربی است. زبان عربی با حدود ۳۰۰ میلیون مخاطب و گویش‌کننده تنها ۳ دهم درصد مقالات علمی به زبان عربی داشته‌است.[۹۱]
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAGHAYEGH

مترجم انجمن
مترجم انجمن
شاعر انجمن
مدرس زبان
دلنویس انجمن
عضو تیم مجله
کاربر ویژه تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,384
لایک‌ها
4,360
امتیازها
93
کیف پول من
20,070
Points
1
توانایی واژه‌سازی
زبان‌های هندواروپایی دارای شمار کمی ریشه در حدود ۱۵۰۰ (هزار و پانصد) عدد و دارای تقریباً ۲۵۰ پیشوند (Prefixe) و در حدود ۶۰۰ پسوند (Suffixe) هستند که با اضافه کردن آن‌ها به اصل ریشه می‌توان واژه‌های دیگری ساخت. مثلاً از ریشهٔ «رو» می‌توان واژه‌های «پیشرو» و «پیشرفت» را با پیشوند «پیش»، و واژه‌های «روند» و «روال» و «رفتار» و «روش» را با پسوندهای «اند» و «ار» و «اش» ساخت. در این مثال، ملاحظه می‌کنیم که ریشهٔ «رو» به دو شکل آمده‌است: یکی «رو» و دیگری «رف». با فرض این که از این تغییر شکل ریشه‌ها صرف نظر کنیم و تعداد ریشه‌ها را همان ۱۵۰۰ بگیریم، ترکیب آن‌ها با ۲۵۰ پیشوند، تعداد ۱۵۰۰ × ۲۵۰ = ۳۷۵٬۰۰۰(سیصد و هفتاد و پنج هزار) واژه را به دست می‌دهد. اینک هر کدام از واژه‌هایی که به این ترتیب به دست آمده‌است را می‌توان با یک پسوند ترکیب کرد. مثلاً از واژهٔ «خودگذشته» که از پیشوند «خود» و ریشهٔ «گذشت» درست شده‌است، می‌توان واژهٔ «خودگذشتگی» را با افزودن پسوند «گی» به دست آورد و واژهٔ «پیشگفتار» را از پیشوند «پیش» و ریشهٔ «گفت» و پسوند «ار» به دست آورد. هرگاه ۳۷۵٬۰۰۰ واژه‌ای را که از ترکیب ۱۵۰۰ ریشه با ۲۵۰ پیشوند به دست آمده‌است با ۶۰۰ پسوند ترکیب کنیم، تعداد واژه‌هایی که به دست می‌آید، می‌شود ۳۷۵٬۰۰۰ × ۶۰۰ = ۲۲۵٬۰۰۰٬۰۰۰ (دویست و بیست و پنج میلیون). باید واژه‌هایی را که از ترکیب ریشه با پسوندهای تنها به دست می‌آید نیز حساب کرد که می‌شود ۱۵۰۰ × ۶۰۰ = ۹۰۰٬۰۰۰ (نهصد هزار). پس جمع واژه‌هایی که فقط از ترکیب ریشه‌ها با پیشوندها و پسوندها به دست می‌آید، می‌شود: ۲۲۵٬۰۰۰٬۰۰۰ + ۳۷۵٬۰۰۰ + ۹۰۰٬۰۰۰ = ۲۲۶٬۲۷۵٬۰۰۰ یعنی دویست و بیست و شش میلیون و دویست و هفتاد و پنج هزار واژه. در این محاسبه فقط ترکیب ریشه‌ها را با پیشوندها و پسوندها در نظر گرفتیم، آن هم فقط با یکی از تلفظ‌های هر ریشه؛ ولی ترکیب‌های دیگری نیز هست مثل ترکیب اسم با فعل (مانند: پیاده‌رو) و اسم با اسم (مانند: خردپیشه) و اسم با صفت (مانند: روشن‌دل) و فعل با فعل (مانند: گفتگو) و ترکیب‌های بسیار دیگر در نظر گرفته شده و اگر همهٔ ترکیب‌های ممکن را در زبان‌های هندواروپایی بخواهیم به‌شمار آوریم، تعداد واژه‌هایی که ممکن است وجود داشته باشد، مرز معینی ندارد و نکتهٔ قابل توجه این است که برای فهمیدن این میلیون‌ها واژه فقط نیاز به فراگرفتن ۱۵۰۰ ریشه و ۸۵۰ پیشوند و پسوند داریم، در صورتی که دیدیم در یک زبان سامی برای فهمیدن دو میلیون واژه باید دست‌کم ۲۵۰۰۰ ریشه را از برداشت و قواعد پیچیدهٔ صرف افعال و اشتقاق را نیز فراگرفت و در ذهن نگاه داشت. اساس توانایی زبان‌های هندواروپایی در یافتن واژه‌های علمی و بیان معانی همان است که شرح داده شد. زبان فارسی یکی از زبان‌های هندواروپایی است و دارای همان ریشه‌ها و همان پیشوندها و پسوندها است. تلفظ حروف در زبان‌های مختلف هندواروپایی متفاوت است ولی این تفاوت‌ها طبق یک روالی پیدا شده‌است. توانایی‌ای که در هر زبان هندواروپایی وجود دارد، مانند یونانی و لاتین و آلمانی و فرانسه و انگلیسی، در زبان فارسی هم همان توانایی وجود دارد. روش علمی در این زبان‌ها مطالعه شده و آماده است و برای زبان فارسی به کار بردن آن‌ها بسیار ساده است. برای برگزیدن یک واژهٔ علمی در زبان فارسی فقط باید واژه‌ای را که در یکی از شاخه‌های زبان‌های هندواروپایی وجود دارد با شاخهٔ فارسی مقایسه کنیم و با آن هماهنگ سازیم.[۹۲]

این تعداد واژه‌ها به روش اشتقاقی به وجود می‌آید و اگر روش ترکیبی و اشتقاقی ترکیبی و علایم اختصاری را هم بدان اضافه کنیم حساب کنید چند واژه خواهیم داشت و برای یادگیری ده‌ها میلیون واژه، فقط ۱۵۰۰ ریشه و ۸۵۰ پیشوند و پسوند را باید حفظ کرد مقایسه کنید با حفظ ۲۵۰۰۰ ریشهٔ عربی! با توجه به این که زبان فارسی یکی از زبان‌های هند و اروپایی است همان ریشه‌ها و پسوندها و پیشوندها در این زبان نیز هست. محمود حسابی در پیشگفتار کتاب «وندها و گهواژه‌های فارسی» می‌نویسد که: «مطابق محاسبه به کمک ۱۵۰۰ ریشه و ۱۵۰ پیشوند و ۲۰۰ پسوند بر روی هم می‌توان ۴۵۰۰۰۰۰۰ واژهٔ دیگر ساخت.» ناگفته نماند این‌ها غیر از وندهای منسوخ و مهجور فارسی باستان است. بنابر آنچه گفته شد توانایی‌های زبان‌های یونانی و لاتین و آلمانی و انگلیسی و فرانسه و… در زبان فارسی هم هست برای ساخت یک واژهٔ علمی جدید در فارسی، تنها باید آن را با یکی از شاخه‌های زبان هند و اروپایی مقایسه کنیم و با آن هماهنگ سازیم.[۹۳]
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAGHAYEGH

مترجم انجمن
مترجم انجمن
شاعر انجمن
مدرس زبان
دلنویس انجمن
عضو تیم مجله
کاربر ویژه تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,384
لایک‌ها
4,360
امتیازها
93
کیف پول من
20,070
Points
1
توصیف زبان‌شناختی زبان فارسی
مهم‌ترین ابزارهایی که زبان‌ها برای واژه‌سازی در اختیار دارند اشتقاق و ترکیب است. برخی زبان‌ها از این هر دو روش سود می‌جویند و برخی تنها یکی از آن‌ها را به کار می‌برند. فارسی از جمله زبان‌هایی است که از هر دو روش سود می‌جوید. منظور از اشتقاق استفاده از پسوندها و پیشوندها در ساختن کلمات جدید است. فارسی از دید ترکیبی زبانی توانا است و بیش از پنجاه پسوند در اختیار دارد که برخی از آن‌ها را در واژه‌های زیر می‌بینیم: آهنگر، شامگاه، کوشش، آتشدان، تاکستان، نمناک، دانا، دانشمند، دربان، ماهواره، شنزار، کوهسار، دانشکده، فروشنده، هنری، هنرور، ساختمان، پروردگار، زرین، و غیره.[۶۶]

فارسی‌زبانی ضمیرافتان است یعنی انداختن ضمیر و به کار نبردن آن لطمه‌ای به معنای جمله نمی‌زند.[۹۴] نمونه: (من) نامه نوشتم.

ترتیب متعارف واژه‌های فارسی در یک فراکرد به صورت فاعل - مفعول - فعل است. گرچه وَرز (فعل) در زبان فارسی در پایان جمله می‌آید ولی این زبان در دیگر قسمت‌ها هستهْ‌آغازی است. برای نمونه در عبارات «برادر من» «خودروی تو» و «زنی که دوست دارم» هسته جملات یعنی واژه‌های برادر، خودرو و زن در آغاز آمده‌اند.

اگر گروه حرف اضافه در جمله باشد، معمولاً میان فاعل و مفعول مستقیم می‌آید. نمونه: فرزاد به مینو آب داد.

پس توصیف کامل ترتیب سازه‌ها در زبان فارسی چنین است:

  • (فاعل)(گروه حرف اضافه)(مفعول) فعل
هنگامی که مفعول مستقیم، شناس (معرفه) باشد این مفعول یا ورزیده‌نمای «را» و پیش از گروه فزون‌واژه می‌آید. نمونه: فرزاد آب را به مینو داد.[۹۴]

فعل
در زبان فارسی فعل از لحاظ ساختمان به ۵ گونه‌است.

  • فعل ساده: فعلی است که مصدر آن بیش از یک کلمه نباشد.
  • فعل پیشوندی: فعلی است که از یک پیشوند و یک فعل ساده ساخته شده باشد.
  • فعل مرکب: فعلی است که از یک صفت یا اسم با یک فعل ساده شناخته شده و یک معنی کامل را برساند.
  • عبارت فعلی: فعلی است که به صورت دسته‌ای از کلمه هاست و معمولاً حرف اضافه نیز دارد.
  • فعل لازم یک شخصه: فعلی که مفعول پذیر نیست و بیشتر به صورت اول شخص بکار می‌رود و به جای شناسه یکی از ضمایر متصل ّم، ّت، ّش، ِمان، ِتان، ِشان، شخص فعل را نشان می‌دهد که به آخر اسم قبل از فعل اضافه می‌شود. (نیز ببینید: مصدر)
فعل ساده
حدود دوهزار فعل سادهٔ فارسی که در ادبیات فارسی بکار رفته، در کتاب «فهرست فعل‌های فارسی» توسط محمد بشیر حسین گردآوری شده‌است.[۹۵]


ساختمان واژه
ساده: فقط یک تکواژ دارد مانند: گوسفند، دیوار.

مرکب: دو تکواژ آزاد یا بیشتر دارد: چهارراه، کتابخانه

مشتق: یک تکواژ آزاد و یک یا چند وند: هنرمند، رفتن

مشتق-مرکب: ویژگی هر دو را دارد: نوجوانی، کشت و کشتار[۹۶]
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAGHAYEGH

مترجم انجمن
مترجم انجمن
شاعر انجمن
مدرس زبان
دلنویس انجمن
عضو تیم مجله
کاربر ویژه تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,384
لایک‌ها
4,360
امتیازها
93
کیف پول من
20,070
Points
1
واج‌شناسی و آواشناسی




آواها در لهجه تهرانی زبان فارسی.
همخوان‌های فارسی
لبیلثویپس‌کامیکامینرم‌کامیزبانکیزبانی
خیشومیmn
انسدادیp bt dk ɡqʔ
انسایشیdʒ tʃ
سایشیf vs zʃ ʒx ɣh
زنشیɾ
ناسودهlj
(هرجا که دو نماد کنار هم آمده نماد سمت راست نشانگر هم‌خوان واک‌بَر است. واج‌گونه‌ها در پرانتز آمده‌اند)

در زبان فارسی ۲۹ واج وجود دارد که به دو دستهٔ واکه(۶ واج) و همخوان(۲۳ واج) تقسیم می‌شوند.[۹۷]

  • واکه‌ها: /-َ/، /-ِ/، /-ُ و و/، /آ/، /ای/، /و و او/
  • همخوان‌ها: /ء و ع/، /ب/، /پ/، /ت و ط/، /ث، س و ص/، /ج/، /چ/، /ح و ه/، /خ/، /د/، /ذ، ز، ض و ظ/، /ر/، /ژ/، /ش/، /غ و ق/، /ف/، /ک/، /گ/، /ل/، /م/، /ن/، /و/، /ی/.[۶۸]
در زبان فارسی هر واژه یا تکواژ با همخوان آغاز می‌شود و هیچ واژه‌ای با واکه‌ها آغاز نمی‌شود. واژگانی چون آب، ابر، اردک، او، ایران و اثبات همگی با صدای همزه (ء) آغاز می‌شوند.[۹۷] الگوی هجایی زبان فارسی معیار این‌گونه است: ۱- صامت + مصوت: ما ۲- صامت + مصوت + صامت: در، کاش ۳- صامت + مصوت + صامت + صامت: درد، دست[۹۸]
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAGHAYEGH

مترجم انجمن
مترجم انجمن
شاعر انجمن
مدرس زبان
دلنویس انجمن
عضو تیم مجله
کاربر ویژه تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,384
لایک‌ها
4,360
امتیازها
93
کیف پول من
20,070
Points
1
زبان فارسی و خانواده زبان‌های هندواروپایی
به غیر از شباهت‌های فرهنگی میان مردم هند و اروپایی هنوز هم شباهت در واژگان زبان‌های هندواروپایی وجود دارد.[۹۹]

فارسی باستانفارسی میانهفارسی نوشتارییونان باستانلاتینآلمانیانگلیسیلهستانیسوئدیلیتوانیایی
pitarpidarpedar (پدر)patērpaterVaterfatherojciecfa(de)rtėvas
mātarmād(ar)mādar (مادر)mētērmaterMuttermothermatkamo(de)rmotina
brātarbrād(ar)barādar (برادر)adelphosfraterBruderbrotherbratbro(de)rbrolis
dochtducht(ar)dokhtar (دختر)thygatērfiliaTochterdaughtercórkadotterdukra
nāmannāmnām (نام)onomanomenNamenameimięnamnvardas
martiya (Sterblicher)mardmard (مرد)anērmortalisMordmanmartwymordmirtingas (Sterblicher)
dadā-tanaiydādandādan (دادن)didōmidaregebengivedaćgiva/geduoti
hischta-tanaiyawischtadanistādan (ایستادن)histēmisisterestehenstandstaćställa sigstoti
manā (mich)man (ich, mich)man (ich) (من)emememichme (ich, mich)mniemigmane
pantschapandschpandsch (پنج)pentequinquefünffivepięćfempenki
haftahafthaft (هفت)heptaseptemsiebensevensiedemsjuseptyni
utāudo (و)kaietundandiochir
rāstarāstrāst (راست)orthosrectusrecht, richtig, rechtsrightprawyrätt,riktig(t),högerdešinė
yaugdschogdschok (شوخ)skōmmaiocusJuxjokeżartskämtjuokas
*indogermanischسانسکریتفارسی باستانفارسی نویونان باستانلاتینآلمانیلهستانیسوئدیلیتوانیایی
*esmiasmiamiyhastam (هستم)eimi الگو:Polytonischsumich binjestemjag äresu
*essiasi(nicht bezeugt)hasti (هستی)ei الگو:Polytonischesdu bistjesteśdu äresi
*estiastiastiyhast / ast (هست)esti الگو:Polytonischester istjesthan äryra (esti)
*smesi / *smosismasamahiyhastim (هستیم)esmen الگو:Polytonischsumuswir sindjesteśmyvi äresame
*stesstha(nicht bezeugt)hastid (هستید)este الگو:Polytonischestisihr seidjesteścieni äresate
*sentisantihatiyhastand (هستند)eisin الگو:Polytonischsuntsie sindde äryra (esa)
*indogermanischسانسکریتفارسی باستانفارسی نویونانیلاتیناسلاوahd.آلمانی
*bherobharamibaramiymi-baram (می‌برم)phero φερωferoberabiruich bringe
*bheresibharasi(nicht bezeugt)mi-bari (می‌بری)phereis φερειςfersberesibirisdu bringst
*bheretibharatibaratiymi-barad (می‌برد)pherei φερειfertberetubiriter, sie, es bringt
*bheromesbharamasbaramahiymi-barim (می‌بریم)pheromen φερομενferimusberemuberameswir bringen
*bherete(s)bharatha(nicht bezeugt)mi-barid (می‌برید)pherete φερετεfertisbereteberetihr bringt
*bherontibharantibarātiymi-barand (می‌برند)pherusin φερουσινferuntberatuberantsie bringen
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا