از نوشته محمد مهدي شريف كاشاني با تعريفي از آزادي و حريت كه علماي نجف ارائه داده بودند، بودند، به ديدگاه شيخ نوري در اين باره خواهيم پرداخت: «مراد از حريت، آزادي نوع ملت است از قيد رقيت استبداد پادشاه و فعال ما يشاء بودن او و اعوانش در اموال و اعراض و نفوس مردم. و لازمه رها شدن از قيد اين رقيت و خلاصي از اين اسارت، آزادي اقلام و افكار و مطلق حركات و سكنات خلق است است در جلب منافع عامه و رفع مضار نوعيه از عامه ملت، و هرچه كه موجب عمران مملكت اسلاميه و قوه نوع مسلمين گرديد، بدون اينكه با مذهب آنها منافرت و منافاتي داشته باشد. اين معني آزادي و حريت است كه اساس مشروطه سلطنتي را تشكيل ميدهد، نه حريت از قيودات ديني و قوانين الهي ....مراد از حريت در ممالك مشروطه نه خودسري مطلق و رهايي نوع خلق است در هر چه بخواهند، بلكه مراد از حريت آزادي عامه خلق است از هر گونه تحكم و زور و بي حسابي و زورگوئي.» (شريف ( ٢٤٤ :١٣٦٢ ،كاشاني به گفته محمد تركمان، در جايي شيخ فضل الله تبيين خود را از آزادي اين گونه بيان ميكند: «مراد از حريت، حريت در حقوق مشروعه و آزادي بيان در مصالح عامه است تا اهالي اين مملكت مثل سوابق ايام، گرفتار ظلم و ستم نباشد و بتواند حقوقي كه از جانب خداوند براي آنها مقدر است مطالبه و اخذ نمايد، نه حريت ارباب اديان باطله و آزادي در اشاعه منكرات شرعيه كه هركس آنچه بخواهد بگويد و به موقع اجرا بگذارد.» (تركمان، ١٣٦٢ :٣٦٦