سياسي به مفهوم دخالت مردم در انتخابات و نحوه ادارهي حكومت، نظارت بر عملكرد كارگزاران و مشورت دادن به آنان، مصاديقي دارد كه به مهمترين آنها پرداخته ميشود. آزادي سياسي را ميتوان حائز دو مؤلفه محتوايي يعني اعمال حق حاكميت و زمينهسازي مشاركت فعّال سياسي در جامعه و يك مؤلفه صوري يعني فقدان فشار سياسي و اجبار از ناحيه حكمرانان دانست. در واقع ميتوان گفت مفهوم اين آزادي متشكل از دو عنصر ابتدايي است و تحّقق اين مفهوم در جامعه، مشروط به عنصر اخير يعني فقدان فشار سياسي در جامعه ميباشد. «جامعهاي كه مشتمل بر آزادي سياسي باشد به مردم اين امكان را ميدهد كه بهطور مستقيم يا غيرمستقيم و از طريق انتخاب نمايندگان حقّ حاكميت خود را اعمال نموده و در تكوين نظام سياسي جامعه نقش ايفا كنند و از طريق انتخاب زمامداران و يا ورود خود به عرصهي حاكميت و زمامداري در زندگي سياسي خود شركت جويند. در چنين جامعهاي افراد ميتوانند در مسايل سياسي كشور اثرگذار بوده و زمينه مشاركت مردمي در نظام سياسي را فراهم كنند و به ياري اين آزادي افراد به تشكيل احزاب، سازمانها، جمعيتها، مطبوعات و رسانه هاي گروهي پرداخته و خواهند توانست آزادانه از سياستهاي دولت انتقاد كنند و در مسير رفتارهاي سياسي خود از هيچگونه اجبار و اكراهي برخوردار نباشند.» (ميراحمدي، ١٣٨١ :٩٩ (آنچنان كه قبلًا نيز اشاره گرديد؛ سعه و ضيق آزادي سياسي در هر جامعه، به دو عامل اساسي بستگي دارد: «١ -قانون اساسي كه مهمترين عاملي است كه قلمرو و دامنه آزادي سياسي را معين كرده و در واقع تبيينكننده محدوده آزادي سياسي در مقام نظر است. ٢ -ميزان اعمال قدرت حاكمان كه ميتوان آن را مهمترين عامل تبيينكننده محدوده و قلمرو آزادي سياسي در مقام عمل دانست.» (ميراحمدي، ١٣٧٨ :٧١
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان