• خرید مجموعه داستان های درماندگان ژانر تراژدی و اجتماعی به قلم احمد آذربخش برای خرید کلیک کنید
  • دیو، دیو است؛ انسان، انسان. هاله‌های خاکستری از میان می‌روند؛ این‌جا یا فرشته‌ای و یا شیطان. رمان دیوهای بیگانه اثر آیناز تابش کلیک کنید
  • رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید

فلسفه فلسفه اخلاق از دیدگاه استاد مطهری

  • نویسنده موضوع MAHDIS
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 14
  • بازدیدها 436
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

MAHDIS

نویسنده انجمن + مدیر ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-26
نوشته‌ها
7,835
لایک‌ها
16,737
امتیازها
163
سن
23
محل سکونت
Mystic Falls
وب سایت
taakroman.ir
کیف پول من
717
Points
0
فرا اخلاق‏
فرا اخلاق، به تحلیل فلسفی در باب تعابیر اخلاقی، مانند «خوب» و «بد» و «باید» و «نباید» می‏پردازد؛ از این رو، اخلاق، ناظر به اخلاق دستوری، و در پی آن است که واژه‌ها و مفاهیمی را که در آن بکار رفته بفهمد. آیا «خوبی» واقعیت خارجی دارد با مفهوم انتزاعی است؟ آیا خوبی چیزی مانند رنگ است که‏می‏توانیم ببینیم یا چیزی مانند درد است که آن را می‏توانیم احساس کنیم. در سال‏های اخیر، به دلیل دلمشغولی ‏فزایندة فلسفه به تحلیل زبان، این شاخه از فلسفة اخلاق، ظهور و بروز بیش‌تری یافته است. (پالمر، همان: ص 11)

در حوزة فرا اخلاق، نظریات متفاوتی مطرح شده است که ابتدا به صورت خلاصه به این نظریات اشاره کرده؛ سپس دیدگاه شهید مطهری را مطرح می‏کنیم. این نظریات را می‏توان تحت سه عنوان کلّی گنجاند:

1. طبیعت‏گرایی اخلاقی(Ethical Naturalism)؛

2. غیرطبیعت‏گرایی اخلاقی یا شهودگرایی ( Ethical non ـ naturalism or intutionalism)؛

3. غیر شناخت‌گرایی اخلاقی(Ethical non ـ cognitivism).

1. طبیعت‏گرایی اخلاقی‏: این نظریه بر آن است که تمام گزاره‏های اخلاقی می‏توانند به گزاره‏های غیراخلاقی به ویژه به گزاره‏های واقعی، تحقیق‏پذیر یا اثبات‏پذیر تعبیر بشوند. این دو گزاره را در نظر بگیرید:

أ. هیتلر در سال 1945 مرتکب خودکشی شد؛

ب. هیتلر انسان بدی بود.

نخستین گزاره، یک گزارة واقعی است و صدق و کذب آن با شاهد و دلیل اثبات می‏شود. طبیعت‏گرایان اخلاقی برآنند که گزارة دوم نیز مانند گزاره اوّل اثبات‏پذیر یا ابطال‏پذیر است. ما می‏توانیم با اثبات این که او در رفتار شخصی‏اش ‏ظالم، فریبکار و ترسو بوده یا با اثبات این که اعمال او نتایج بدی داشته، مشخّص کنیم که هیتلر انسان‏ بدی بوده است.

شکل دیگر طبیعت‏گرایی، این است که تمام گزاره‏های اخلاقی به احساس (یا اظهار) رضایت یا عدم رضایت‏شخصی یا جمعی برگردانده می‏شود. اگر گفته می‏شود: فلانی فرد خوبی است، در مورد ماهیت او چیزی ‏نمی‏گوییم؛ بلکه صرفاً احساس رضایت خود را از او بیان می‏داریم یا این که منظور آن است که اکثر مردم از او احساس‏رضایت می‏کنند؛ بنابراین، بازگزاره‏های اخلاقی اثبات‏پذیر یا ابطال‏پذیرند؛ یعنی از طریق واکنش روان‏شناختی خود یا مردم، به کمک مشاهده یا بیان آماری، رضایت یا عدم رضایت را آشکار می‏سازیم.

روشن‏ترین اشکال طبیعت‏گرایی اخلاقی این است که این نظریه، از حلّ و فصل منازعات اخلاقی ناتوان است. اگر شخصی اظهار بدارد برده‏داری باطل و نادرست است و شخص دیگر بگوید: برده‏داری درست است، هر دو نگرش صحیح است و معیاری برای حلّ و فصل آن‌ها وجود ندارد.


 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : MAHDIS

MAHDIS

نویسنده انجمن + مدیر ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-26
نوشته‌ها
7,835
لایک‌ها
16,737
امتیازها
163
سن
23
محل سکونت
Mystic Falls
وب سایت
taakroman.ir
کیف پول من
717
Points
0
مشهورترین اشکال به طبیعت‏گرایی را جُرج مور (1873ـ 1958م) مطرح کرده است. مور، در کتاب اصول ‏اخلاقی‌اش استدلال می‏کند که همه اشکال طبیعت‏گرایی اخلاقی، مرتکب مغالطه‏ای به نام مغالطة طبیعت‏گرایانه (Naturalistic Fallacy) شده‏اند. استدلال او بر فن و شیوه‏ای مبتنی است که او برای آزمودن تعاریف پیشنهادی درست از نادرست ابداع‏ کرده‏ است که این شیوه را شیوه سؤال باز (Open question Technigue) می‏نامد؛ برای مثال، تعریف برادر چنین است: برادر کسی است که مذکر و هم مادر ویا هم پدر است. اگر سؤال کنیم که من می‏دانم فلان کس برادر است؛ امّا آیا هم مادر و هم پدر هم هست، این سؤال، بی‏ثمر و بی‏معنا است. مور این سؤال را سؤال بسته (closed question) می‏نامد؛ امّا اگر این سؤال را مطرح کنیم‏: من می‏دانم فلانی برادر است؛ امّا آیا او معلّم نیز هست؟ این سؤال بی‏معنا نیست. تعریف برادر بودن، چیزی دربارة معلّم بودن به ما نمی‏گوید: مور این سؤال را سؤال باز (open question) می‏نامد. مور از این بحث نتیجه می‏گیرد که تعریف، هنگامی درست ‏است که سؤال بسته باشد و اگر سؤال باز باشد، تعریف نادرست است. مور معتقد است که همة تعاریف ‏طبیعت‏گرایانة واژه‏های اخلاقی، به سؤالات باز منتهی می‏شود؛ بنابراین، هیچ واژة اخلاقی را نمی‏توان برحسب صفت ‏طبیعت‏گرایانه تعریف کرد؛ برای مثال، اگر بدی هیتلر را به سبب ظالم بودن بدانیم، باز این سؤال مطرح می‏شود که من موافقم‏که هیتلر ظالم است؛ ولی آیا ظلم، بد و شر است؟ با این که من از آن رضایت دارم، آیا رضایت داشتن خوب است؟بنابراین نمی‏توان بدی را با ظلم و عدم رضایت اثبات کرد.

2. غیرطبیعت‏گرایی اخلاقی (یا شهودگرایی): مور که مغالطة طبیعت‏گرایانه را در همة اشکال طبیعت‏گرایی‏اخلاقی جاری می‏داند، نظریة خود را به نام شهودگرایی اخلاق مطرح می‏کند. ما از طریق شهود اخلاقی پی می‏بریم ‏که گزارة اخلاقی صادق است یا کاذب؛ زیرا به گونه‌ای بی‌واسطه می‏توانیم صفت خوبی را مشاهده کنیم؛ امّا این صفت‏چیست؟ مور می‏گوید که این صفت، منحصر به فرد و غیرقابل تعریف است. خوبی، چیزی است که اگرچه قابل تحلیل‏ نیست می‏توانیم تصدیق کنیم که فردی آن را واجد است یا نه. اگر سؤال شود که خوب و خیر چیست، پاسخ این‏ است که خوب، خوب است. این نهایت چیزی است که در این باره می‏توان گفت. یا اگر سؤال شود که ‏خوب چگونه تعریف می‏شود، پاسخ آن است که خوب، تعریف‏ناپذیر است؛ زیرا بسیط و غیرمرکّب است. امور دیگر با خوب تعریف می‏شوند؛ ولی خود خوب تعریف‏ناپذیر است (مور، 1903: ص 6 و 9).


 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : MAHDIS

MAHDIS

نویسنده انجمن + مدیر ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-26
نوشته‌ها
7,835
لایک‌ها
16,737
امتیازها
163
سن
23
محل سکونت
Mystic Falls
وب سایت
taakroman.ir
کیف پول من
717
Points
0
این نظریه، اشکلات فراوانی دارد. یکی از اشکلات آن، شبیه اشکال به طبیعت‏گرایی اخلاقی است. اگر من شهودمی‏کنم فلان چیز خوب است و شما شهود می‏کنید که همان چیز بد است، در این موارد که شهودها متعارضند، معیاری ‏بر صحّت و سقم شهودها وجود ندارد؛ زیرا بر اساس نظریه مور، یگانه روش اثبات‏پذیری معمول برای شهودگرایی، بداهت خود شهود است.

3. غیر شناخت‏گرایی اخلاقی‏: طبیعت‏گرایی اخلاقی و شهودگرایی اخلاقی، هر دو نظریات شناختی فرا اخلاق‏هستند. آن‌ها هر دو مدّعی آنند که قضایای اخلاقی، نوعی شناخت را اظهار می‏دارند؛ ولی نظریة غیرشناخت‏گرایی‏اخلاقی، بر آن است که گزاره‏های اخلاقی، غیرشناختی هستند و هیچ‏گونه شناختی را بیان نمی‏کنند؛ پس وظیفة ‏گزاره‏های اخلاقی مطابق این نظریه چیست؟ فیلسوف انگلیسی آیر، در کتاب زبان، صدق و منطق معتقد است که ‏وظیفة آن‌ها به طور کامل احساسی است و صرفاً احساسات و عواطف کسانی را اظهار می‏دارند که آن‌ها را به کار می‏برند. تا این‏ حد، آن‌ها شبیه جیغ و فریادها، ناله‏ها یا هوم هومِ لذّت هستند یا برای برانگیختن احساسات در دیگران یا ت*ح*ریک‏ عملی است؛ برای مثال، اختلاف میان کسی که می‏گوید: «درد دارم»، با کس دیگری که می‏گوید: «آخ»، دراین است که فرد نخست وصف می‏کند که درد دارد و اگر در واقع درد داشته است، گزاره، صادق وگرنه کاذب است؛ امّا فرد دوم، اصلاً چیزی را اظهار یا وصف نمی‏کند. واژه «آخ» صرفاً دردش را اعلام می‏دارد. همچنین مادری که‏ به فرزندش توصیه می‏کند «راست بگو»، میلش را برای پرورش و توسعة این احساس در فرزندش اظهار می‏دارد. به ‏نظر آیر، دقیقاً همان‏طور که کسی نمی‏گوید، «فریاد درد» یا «فرمان»، صادق یا کاذب است، به همان طریق‏، درست نیست که بگوییم: احکام اخلاقی که احساساتی را ابراز می‏دارند یا فرامان‌هایی را صادر می‏کنند، صادق یا کاذب ‏هستند. اگر فردی می‌گوید: «دزدی خوب است» و شخص دیگری می‌گوید: «دزدی بد است، این امر شبیه «هورا» برای دزدی و «اُف» (اظهار تنفّر) برای دزدی است. آن‌ها بیانگر احساس رضایت و عدم‏ رضایت است؛ امّا آن‌ها، نه احساسات را وصف می‏کنند و نه حتّی این ‏که بیان می‏کنند که آنان این احساسات را دارند(آیر، 1946: ص 102؛ پالمر، 1995: ص 158).

انتقاد به این نظریه، این است که هیچ ملاکی برای صدق و کذب ادّعاهای متعارض وجود ندارد.


 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : MAHDIS

MAHDIS

نویسنده انجمن + مدیر ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-26
نوشته‌ها
7,835
لایک‌ها
16,737
امتیازها
163
سن
23
محل سکونت
Mystic Falls
وب سایت
taakroman.ir
کیف پول من
717
Points
0
نظریه شهید مطهری در باب فرا اخلاق‏
شهید مطهری در باب خوبی و بدی می‏گوید:

خوبی و بدی همچون هستی و نیستی است؛ بلکه اساساً خوبی، ‏عین هستی و بدی، عین نیستی است. هر جا که سخن از بدی می‏رود، حتماً پای یک نیستی و فقدان در کار است (مطهری، 1359: ص 144). بدی یا خودش از نوع نیستی است و یا هستی است که مستلزم نوعی نیستی است؛ یعنی موجودی است که خودش از آن جهت که خودش است، خوب است و از آن جهت بد است که مستلزم یک‏ نیستی است و تنها از آن جهت که مستلزم نیستی است، بد است، نه از جهت دیگر. ما نادانی، فقر و مرگ را بد می‏دانیم. این ها ذاتاً نیستی و عد‏مند. گزندگان، درندگان، میکرب‏ها و آفت‏ها را بد می‏دانیم. این‌ ها ذاتاً نیستی نیستند؛ بلکه ‏هستی‏هایی هستند که مستلزم نیستی وعدمند. نادانی، فقدان و نبود علم است. علم، یک واقعیت و کمال حقیقی است؛ ولی جهل و نادانی واقعیت نیست. وقتی ‏می‏گوییم نادان، فاقد علم است، چنین معنا نمی‏دهد که وی صفت خاصّی به نام فقدان علم دارد و دانشمندان آن‏صفت را ندارند. فقر نیز بی‏چیزی و ناداری است، نه دارایی و موجودی. آن که فقیر است، چیزی را به نام ثروت فاقد است، نه آن که ‏او هم چیزی دارد و آن فقر است.مرگ هم از دست دادن است، نه به دست آوردن‏؛ امّا گزندگان، درندگان و... از آن جهت بد هستند که موجب مرگ یا از دست دادن عضوی یا نیرویی می‏شوند یا مانع‏ رشد و رسیدن استعدادها به کمال می‏گردند. اگر گزندگان، موجب مرگ و بیماری نمی‏شدند، بد نبودند. در حقیقت ‏آن چه ذاتاً بد است، همان فقدان حیات است و اگر درنده وجود داشته باشد و درندگی نکند، یعنی موجب فقدان حیات‏ کسی نشود، بد نیست و اگر وجود داشته باشد و فقدان حیات تحقق یابد بد است (همان: ص 146).

در مورد کارهای اخلاقی و صفات زشت نیز جریان از همین قرار است. ظلم بد است؛ زیرا حقّ مظلوم را پایمال‏ می‏کند. حقّ چیزی است که یک موجود استحقاق آن را دارد و باید آن را دریافت کند؛ مثلاً علم برای انسان یک کمال‏است که استعداد انسانی، آن را می‏طلبد و به سوی آن رهسپار است و به همین دلیل، استحقاق آن را دارد. اگر حقّ ‏آموزش را از کسی سلب کنند و به او اجازه تعلیم ندهند، ظلم و بد است؛ زیرا مانع کمال و موجب فقدان شده است (همان)؛

بنابراین، هرچه در جهان وجود دارد، از جهت وجود داشتن، خوبی و خیر است و بدی‌ها هم از نوع نیستی است.


 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : MAHDIS

MAHDIS

نویسنده انجمن + مدیر ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-26
نوشته‌ها
7,835
لایک‌ها
16,737
امتیازها
163
سن
23
محل سکونت
Mystic Falls
وب سایت
taakroman.ir
کیف پول من
717
Points
0
این نظریه در باب خوبی و بدی از اشکالات نظریات گذشته مصون است.
اوّلاً خوبی که همان وجود است واقعیتی است و هیچ کسی در آن شبهه‏ای ندارد.
ثانیاً در تعارض‌های حکم اخلاقی، معیار روشنی برای صدق و کذب وجود دارد.
ثالثاً خوبی که همان وجود است، مفهومی بدیهی و آشکار است که به تعریف نیازی ندارد و اصولاً هر چیزی‏را به وجود تعریف می‏کنند و مفهومی روشن‏تر از وجود نیست تا در تعریف آن اخذ شود.



منابع و مآخذ
أ. فارسی
1. دژاکام، علی، تفکّّر فلسفی غرب، از منظر استاد شهید مطهری، مؤسّسة فرهنگی اندیشه، تهران، 1373ش.
2. دورکیم، امیل ، فلسفه و جامعه‏شناسی، ترجمة فرحناز خمسه‏ای، تهران، 1360ش.
3. ــــــ ، تقسیم کار اجتماعی، ترجمة حسن حبیبی، تهران، 1359ش.
4. راسل، برتراند، تاریخ فلسفة غرب، ترجمة نجف دریابندری، کتاب پرواز، تهران، 1373ش.
5. کاپلسون، فردریک، تاریخ فلسفه، ترجمة سیدجلال‏الدین مجتبوی، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1368ش.
6. محمدرضایی، محمد، تبیین و نقد فلسفة اخلاق کانت، بوستان کتاب، قم، 1379ش.
7. مصباح، مجتبی، فلسفة اخلاق، سوم، انتشارات مؤسّسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، 1378ش.
8. مطهری، مرتضی، عدل الهی، دوم، انتشارات صدرا، قم، 1359ش.
9. ــــــ ، آشنایی با علوم اسلامی، بیست و چهارم، انتشارات صدرا، قم، 1379ش.
10. ــــــ ، فلسفة اخلاق، پانزدهم، انتشارات صدرا، قم، 1375ش.
ب. لاتین
1. Palmer, Michael, Moral Problems, the Lutterworth Pres, Cambridge, 1995.
2. Moore, G. Principia Ethica, Cambridge University Press, Cambridge, 1903.
3. Ayer. A.J. Language, Truth and Logic, Victor Gollancz Ltd, London, 1946.
4. Acton, H.B. "Kant's Moral Philosophy", in New Studies in Ethics, Vol, I, ed:
Hudson, W.D. Macmillan Press, London, 1974.
5. Kant, Immanuel, Critique of Practical Reason, Tr, Beck, L.W. the Library of Liberal Arts, New York, 1956.
6. Kant, Immanuel "Groundwork of Metaphysic of Morals", Tr, Paton, H. PP. 53 – 123, in: the Maral Law, Hutchinson University Library, 1970.


 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : MAHDIS
بالا