کامل شده مجموعه شعر " آَشفته" | "AshoB" کاربر انجمن تک رمان

["ASHOB"]

تا انتهای کوچه‌ی عشقت سفر کردم،
از گرداب سختی و درد هم گذر کردم.
هرچند زخم‌ها خوردم به تاوانش؛
اما در آرزوی عشقت به سر کردم.
از ابتدا می‌دانستم مسیر دشوار است،
لیکن برای داشتنت باز، خطر کردم.

​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

["ASHOB"]

مانده‌ام در آرزوی خنده‌هایت،
بر تنم مانده هنوزم ب*وسه‌هایت.
در تمام روزی‌های دوری از تو،
زنده ماندم تا نمیرد خاطراتت.​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

["ASHOB"]

عشق تو آرامش قلب مرا تهدید کرد.

آمدی، با بودنت زندگی تغییر کرد.

خنده‌هایت معنی شادی را تفسیر کرد.

دست گرم تو، حضورت خنده را تمدید کرد.​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

["ASHOB"]

باز می‌گردی؛ ولی روزی که دیگر دیر است.
باز می‎‌آیی؛ ولی این قلب در زنجیر است.
رسته از رویای عشق، خسته از پرواز فکر،
در حصار محکم منطق با خودش درگیر است.​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

["ASHOB"]

در خلال حادثه، در میان اتفاق
بسته در زنجیر شک، عقربه‌های زمان
گیر افتاده وقوع، در جدالی ناتمام
در هم‌‌آوردی مهیب، در سپهری بی‌کران
در ستیز عقل و دل، می‌رود جانم ز دست
حاصلش دردی به جان، و بهاری پر خزان​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

["ASHOB"]

یک قدم مانده به پرواز،
نفسی تا خورشید.
خستگی بار گرانیست؛
ولی کم نیاور، نشِکن!
خود، به اوجش برسان.
آن‌که در بند و حصار تن توست. ​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان