همگانی شعر و متن

["ASHOB"]

وز اول پيش خود گفتم
ديگرش هرگز نخواهم ديد
روز دوم باز ميگفتم
ليك با اندوه و با ترديد
روز سوم هم گذشت اما
بر سر پيمان خود بودم


ظلمت زندان مرا ميكشت
باز زندانبان خود بودم
آن من ديوانه عاصي
در درونم هايهو مي كرد
مشت بر ديوارها ميكوفت
روزني را جستجو مي كرد


در درونم راه ميپيمود
همچو روحي در شبستاني
بر درونم سايه مي افكند
همچو ابري بر بياباني
مي شنيدم نيمه شب در خواب
هايهاي گريه هايش را
در صدايم گوش ميكردم
درد سيال صدايش را

روزها رفتند و من ديگر
خود نميدانم كدامينم
آن من سر سخت مغرورم
يا من مغلوب ديرينم ؟
بگذرم گر از سر پيمان
ميكشد اين غم دگر بارم
مي نشينم شايد او آيد
عاقبت روزي به ديدارم

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[yosra.am]

طوری زندگی کن که
دشمنانت از افتادنت هم بترسند!
کاری کن بدانند بعد از هر برخاستن
قدم هایت محکم تر از قبل می شود

دکتر علی شریعتی

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Tomura]

وقتی می‌گویم " فدایت شوم " فقط حرفِ پوچِ تو خالی نیست جانم!
می‌گویم فدایت شوم؛ فدای تو در برابر گزند و شر.
بدان که من در همه حال و در همه زمان، دائم و همیشه، فدایت می‌شوم... .

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[.SARISA.]

صدای آهنگ همسایه بالایی خیلی شبیه حرف های من است...
طفلکی کم سن و سال است..
خدا بخیر کند،
در بد سنی اقدام به پیری کرده..
صدای هق هق گریه اش
را با ریتم آهنگ تنظیم میکند..!!!
آخرین نخ سیگارش از مقابل پنجره ام سقوط کرد..
انگار او هم قرار ندیدن دارد...

#نرگس_حریری

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[.SARISA.]

چه شد در من، نمی‌دانم
فقط دیدم پریشانم
فقط یک لحظه فهمیدم
که خیلی دوستت دارم...

#نجمه_زارع

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[.SARISA.]

باید انسان برای خودش یه حریم و حرمت هایی داشته باشد
نباید آنقدر خوب بود که بقیه پیش خودشان خیالاتی شوند
دلت را بشکنند و لبخند بزنی
بشکنند و لبخند بزنی
بشکنند و لبخند بزنی ... تا کی...؟!
برای آنهایی که تا رویت را برگردانی انگ ساده لوحی بر پیشانی ات
می زنند . گاهی باید با آدم ها همچون خودشان رفتار کرد
تا بدانند تحمل خودشان کار آسانی نبوده است....

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[.SARISA.]

هر جا هوا مطابق میلت نشد ، برو !
فرق تو با درخت ؛ همین پای رفتن است ..

#سعید_صاحب_علم

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[.SARISA.]

آدم ها دنبال بهانه اند
گاهی برای ماندن
بیشتر برای رفتن...!

#معصومه_صابر

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[.SARISA.]

چه میشود کرد ؟
مگر میشود دنیا را پاره کرد و از تویش خوشبختی در آورد ؟
همین است که هست

#فروغ_فرخزاد

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[.SARISA.]

-من يترك عينيك حزينةً و يذهب
هل يستحق أن تنتظري عودته؟!

آنکه چشمانت را در حالی‌که غمگین بودند رها کرد و رفت، آیا شایستگی دارد که منتظر بازگشت‌ش باشی..!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان