فکر یک خندهی بی دلهره در سر دارد
این غزلهای پر از گریه اگر بگذارد!
خستهام خسته از این حادثههایی که هنوز...
دارد از هرطرفی بر سرمان میبارد!
ترسم این است که این غصه خدایم بشود
کاش دست از سر ایمانِ دلم بردارد
شهر، تاریک - تبر، تیز و در بتکده باز
دیگر این قصه فقط دست تورا کم دارد
بیت های غزلم هم به شمارش افتاد
پس کسی نیست نفس های مرا بشمارد؟!
دست تقدیر نبودهست پریشانی ما
عشق هرجا برسد بذر جنون می کارد
آن قَدَر خستهام از گریه که یک بار شده
فارغ از دلخوری ِ قافیه خواهم خندید
این غزلهای پر از گریه اگر بگذارد!
خستهام خسته از این حادثههایی که هنوز...
دارد از هرطرفی بر سرمان میبارد!
ترسم این است که این غصه خدایم بشود
کاش دست از سر ایمانِ دلم بردارد
شهر، تاریک - تبر، تیز و در بتکده باز
دیگر این قصه فقط دست تورا کم دارد
بیت های غزلم هم به شمارش افتاد
پس کسی نیست نفس های مرا بشمارد؟!
دست تقدیر نبودهست پریشانی ما
عشق هرجا برسد بذر جنون می کارد
آن قَدَر خستهام از گریه که یک بار شده
فارغ از دلخوری ِ قافیه خواهم خندید
انجمن رمان نویسی | تک رمان
انجمن رمان نویسی تک رمان با هدف تشویق نویسندگان ایجاد شده و در راستای پیشرفت نویسنده های نوقلم و چاپ برترین رمان ها فعالیت می کند.
forums.taakroman.ir
آخرین ویرایش: