• مصاحبه اختصاصی رمان کاراکال میگل سانچز کلیک کنید

داستان بازی The last of us

  • نویسنده موضوع Lady of Darkness
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 32
  • بازدیدها 894
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

Lady of Darkness

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-09
نوشته‌ها
638
لایک‌ها
647
امتیازها
63
سن
22
کیف پول من
50
Points
0
شاید به اندازه‌ی فصل افتتاحیه به چشم نیاید اما تابستان اوضاع و احوال‌اش احساسی‌تر می‌شود. “آخرین ما” از مرگ و زندگی می‌گوید. از فدا کردن و گذشت؛ از عشق از نفرت از به‌دست آوردن چیزی در ازای از دست دادن دیگری. “آخرین ما” همه‌ی احساسات دنیا را چنان در وجودتان تزریق می‌کند که از این دنیا فارغ می‌شوید و خود را به دنیای آخرزمانی آن می‌سپارید. سکانس کشته شدن “تس” را به‌یاد بیاورید. به ظرافت چگونه مردن او دقت کنید. مرگ “تس” در کات‌سین نمایش داده نمی‌شود و فقط از دور صدای شلیک گلوله را می‌شنویم. این سکانس از لحاظ فرم عالی است. “جول”، “تس” را از دست داده و با “الی” تنها می‌شود. درواقع سرنوشت کسی را به‌نام “تس” از “جول” می‌گیرد که شریک تنهایی‌اش بوده و بدون “تس” جول تنها می‌ماند. اما این اتفاق در ناخودآگاه “جول تاثیر مستقیم دارد. “جول” دیگر “تس” را ندارد. چرا؟ به‌خاطر الی! سرنوشت در ازای “تس” چه چیزی را به جول می‌دهد؟ پاسخ باز هم “الی” است. به شکل بسیار ظریفی روایت قصه همواره تا انتها ر*اب*طه‌ی “جول” با “الی” را نزدیک و نزدیک‌تر می‌کند.

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Lady of Darkness

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-09
نوشته‌ها
638
لایک‌ها
647
امتیازها
63
سن
22
کیف پول من
50
Points
0
تابستان برای پویا کردن اتمسفر آخرزمانی دنیای بازی و نشان دادن انسان‌های سالم دیگری مانند “جول” و “الی”، افرادی را برسر راه‌ این دو بازمانده قرار می‌دهد که تا مدتی همسفرهای خوبی محسوب می‌شوند. اولین همسفر آن‌ها، “بیل” نام دارد. یک مکانیک جدی، خشن و مقرراتی! در همین مدت کوتاه او را می‌شناسیم و برای‌مان شخصیت می‌شود. او فرد تنهایی است که حال و هوای سخت روزهای پس از گسترش بیماری روی اعصاب و روان‌اش تاثیر گذاشته و به‌شدت عصبی جلوه می‌کند. اما در سکانس زیبایی می‌بینیم همین فرد خشن و جدی، با دیدن صح*نه‌ی به‌دار آویخته شدن همکارش به گریه می‌افتد و بازی هم اصلا نمی‌خواهد اشک‌تان را دربیاورد یا از این ادا و اطوارها داشته باشد چون چند ثانیه بعد قرار است خبر خوش‌حال کننده‌ای بشنویم. بلکه این سکانس فقط و فقط می‌خواهد بگوید که در این بیست سال آخرزمان چه برسر آدم‌ها آمده و ممکن است انسان‌های دل‌رحمی مثل “بیل” را هم این‌گونه عصبی و خشن جلوه دهد. تا فشار روحی این دنیای آخرزمانی برای‌مان آشکار گردد.

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Lady of Darkness

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-09
نوشته‌ها
638
لایک‌ها
647
امتیازها
63
سن
22
کیف پول من
50
Points
0
همسفرهای دیگری که با “جول” و “الی” همراه می‌شوند “هنری” و “سم” نام دارند. دو برادر سیاه‌پوستی که برخلاف بیل بسیار گرم و صمیمی هستند. هنری تقریبا جوان و “سم” هم سن و سال “الی” است. اما دلیل آشنا شدن با این دو برادر چیست؟ بازی می‌خواهد بر احساس تکیه کند. به همین منظور ابتدا “بیل” را که تنها و بی‌کس بود بر سر راه‌مان قرار می‌دهد تا ببینیم تنهایی در این آخرزمان از هر چیزی بدتر است. پیش از آن هم “جول” را درحالی به ما معرفی کرد که با “تس” بود اما مرگ وی، “جول” را تنها گذاشت. فلسفه‌ی حضور “هنری” و “سم” نیز همین است. آن‌ها شاد هستند چون هم‌دیگر را دارند و هنوز تنها نشدند. این دو بازمانده چند سکانس جاودانه را در بازی خلق کرده‌اند تا حضورشان همواره در ذهن بازی‌کننده باقی بماند.

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Lady of Darkness

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-09
نوشته‌ها
638
لایک‌ها
647
امتیازها
63
سن
22
کیف پول من
50
Points
0
روز بود. جول، الی، هنری و سم داشتند جاده‌ها را پشت سر می‌گذاشتند و هر از گاهی هم ساختمان‌های اطراف را می‌گشتند تا اینکه سم از یک اسباب‌بازی آدم‌آهنی خوشش می‌آید و می‌خواهد آن را در کوله‌اش بگذارد که هنری می‌گوید باید فقط لوازم حیاتی را با خودمان بیاوریم. همان شب چند سکانس عالی می‌بینیم. ابتدا گپ زدن “جول” و “هنری” بر سر موتورسیکلت به همراه شام خوردن به تصویر کشیده می‌شود که صمیمی شدن بیشتر بازمانده‌های تازه وارد را نشان‌مان می‌دهد. دقت کنید “سم” در این صح*نه حضور ندارد. “الی” سفره‌ی شام (!) را ترک می‌کند تا “سم” را از تنهایی دربیاورد و چند کلامی با او حرف بزند و سورپرایزش کند. اما سورپرایز “الی” چیست؟ “الی” همان آدم‌آهنی را که سم اجازه نداشت با خودش بیاورد در کوله‌اش گذاشته بود تا مخفیانه به “سم” بدهد و او را خوشحال کند. می‌بینید؟ الی هم مثل سارا مهربان است. “سم” اصلا از این کار “الی” خوشحال نمی‌شود و در عوض سوال‌هایی راجع به ترس، تبدیل شدن به موجودات ترسناک، بیماری و مرگ می‌پرسد. دل‌مان شور می‌افتد! متوجه می‌شویم او بیمار است و فردا صبح “سم” به همان موجودات ترسناک تبدیل می‌شود. هنری به ناچار برادرش را می‌کشد! هنری شوکه می‌شود. او دیگر نمی‌تواند شاد باشد چراکه با مردن برادرش تنها شده. او دیگر هدفی برای زنده ماندن در این آخرزمان لعنتی ندارد. او خودکشی می‌کند و ما غرق در آهنگ گوستاوو می‌شویم. نه اشتباه نکنید! بازی نمی‌خواهد راه به راه اشک‌تان را دربیاورد بلکه به صورت غیر مستقیم به جول می‌فهماند تنها ماندن در این جهنم وحشتناک است. البته “جول” هنوز آنقدرها هم تنها نیست و “الی” را در کنارش دارد. اما نوبتی هم که باشد نوبت ر*اب*طه‌ی “جول” و “الی” است!

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Lady of Darkness

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-09
نوشته‌ها
638
لایک‌ها
647
امتیازها
63
سن
22
کیف پول من
50
Points
0
تابستان با جول شروع می‌شود. با غم از دست دادن دخترش بعد از بیست سال! با زندگی کردن در منطقه‌های قرنطینه‌ی بوستون که هرکه بیمار باشد بی‌رحمانه کشته می‌شود. با قاچاق اسلحه و تجارت‌شان! تابستان جول را در چنین جاهایی با چنین خصوصیاتی معرفی می‌کند. اولین سکانس معرفی جول و الی به هم را به یاد بیاورید. فوق‌العاده است. “الی” به مارلین می‌گوید من با این مرد جایی نمی‌روم. جول هم به مارلین می‌گوید با این دختر آب‌اش در یک جوب نخواهد رفت. دقت کردید چه شد؟ در واقع الی و جول به شکل غیر مستقیم دارند به هم می‌گویند از هم خوش‌شان نمی‌آید. بعد از این رفتار بد، یک رفتار خوب داریم. آن سکانسی که “جول” و “الی” منتظر “تس” هستند. “جول” دراز کشیده و “الی” به او می‌گوید ساعت‌ات شکسته است. همین دیالوگ کافی‌ست تا جول را بعد از بیست سال به فکر “سارا” بی‌اندازد. با این دیالوگ جول به خواب عمیقی فرو می‌رود که نشان دهنده‌ی آرامش گرفتن او است. وقتی “جول” بیدار می‌شود دوربین از روی شانه‌ی او به “الی” نگاه می‌کند و بعد هم “جول” را درحال روشن کردن فانوسی می‌بینیم. این یعنی ر*اب*طه‌ی جول و الی یک قدم به هم نزدیک‌ شده است. حالا باز هم رفتارهای بد را داریم! بعد از اینکه “جول” متوجه زخم‌های روی بازوی “الی” شد نمی‌خواست باور کند او راست می‌گوید و درواقع می‌خواست شرش را از سرش کم کند. همچنین وقتی “تس” کشته شد رفتار بد “جول” ادامه پیدا می‌کند به نوعی که برای “الی” قوانین پادگانی شرح می‌دهد که هرچه او بگوید باید انجام دهد و از این حرف‌ها! این یعنی من تو را به زور دارم تحمل‌ات می‌کنم پس به حرف‌هایم گوش کن تا سریع‌تر تو را تحویل بدهم و این ماجرا تمام شود! درست مثل تجارت یک اسلحه!

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Lady of Darkness

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-09
نوشته‌ها
638
لایک‌ها
647
امتیازها
63
سن
22
کیف پول من
50
Points
0
در کارگاه بیل بودیم که “جول” به “الی” اجازه نداد تا برای خودش اسلحه بردارد. جلوتر که رفتیم یک انسان بیمار شده سعی داشت تا “جول” را بکشد و کاری هم از دست مرد خسته‌ی قصه‌ی ما برنمی‌آمد که در این بین “الی” اسلحه‌ای برمی‌دارد و با تیراندازی به آن فرد بیمار و کشتن‌اش، جان “جول” را نجات می‌دهد. رفتار “جول” بعد از این اتفاق را به یاد دارید؟ او می‌خواهد از “الی” تشکر کند و برای اسلحه ندادن به او پشیمان است اما غرورش این اجازه را نمی‌دهد و همه‌ی این‌ها را از رفتارش و چند نگاه متوجه می‌شویم. چقدر ظریف وعالی شخصیت‌ها پرداخت شده‌اند. اندکی جلوتر “جول” تشکرش را به گونه‌ی دیگری ابراز می‌کند. بحث‌مان آن سکانس آموزش دادن چگونه تیراندازی کردن با اسلحه‌ی “رایفل” است که جول به الی یاد می‌دهد. در پلان کوتاهی دوربین پشت این دو شخصیت می‌آید و یک لحظه دست چپ جول بر روی شانه‌ی راست الی می‌رود. دقت کردید که تمرکز این پلان بر روی چه چیزی بود؟ این پلان با ظرافت عجیبی خیلی کوتاه ساعت شکسته‌ی “جول” را نشان‌مان داد تا ارتباطی ایجاد کند بین احساس شباهت سارا و الی و در همین لحظه موسیقی شروع به نواختن کرد. درواقع آن ساعت شکسته پررنگ‌ترین یادآوری “سارا” در بازی است. این قدم جدی‌تری به سمت و سوی ارتباط دو بازمانده‌مان بود.


 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Lady of Darkness

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-09
نوشته‌ها
638
لایک‌ها
647
امتیازها
63
سن
22
کیف پول من
50
Points
0
سکانسی که برای اولین‌بار “هنری” و “سم” را ملاقات کردیم یکی دیگر از ظریف‌کاری‌های ارتباط “جول” با الی” است. همان ابتدا که “الی” و “سم” مشغول خوردن توت هستند برای چند ثانیه “جول” با لبخندی ناخودآگاه محو تماشای “الی” می‌شود. در همان‌جا “هنری” دوبار “الی” را دختر “جول” خطاب می‌کند. سپس “جول” به خواب فرو می‌رود توسط “الی” بیدار می‌شود. همه‌ی این‌ها فوق‌العاده ظرافت این ر*اب*طه را به تصویر می‌کشند. سکان ماشین اولین جایی است که “جول” و”الی” به صراحت با هم خوب هستند و به جان هم نمی‌افتند. اما در همین سکانس دو نکته‌ی فوق‌العاده ریز جای گرفته است. فصل افتتاحیه‌ی بازی را به یاد بیاورید. همان جایی که “جول”، “سارا” و “تامی” سوار ماشین هستند و می‌خواهند از هرج و مرج فرار کنند. اگر یادتان باشد “جول” به “تامی” می‌گوید جلوی سارا از این حرف‌های خشونت‌آمیز نزند که متناسب سن دخترش نیست. همچنین کمی جلوتر سارا دل‌اش می‌خواهد دو ره‌گذر کنار خیابان را سوار کند. به تابستان و درون ماشین برمی‌گردیم. دو اتفاق مشابه داریم. ابتدا مجله‌ای با عکس‌های ناجور است که “الی” دارد تماشای‌شان می‌کند! “جول” به دخترک می‌گوید این‌ها مناسب سن‌اش نیستند و بی‌خیال‌شان شود. دقیقا مثل حرف‌های تامی به سارا. همچنین کمی جلوتر یک مرد غریبه و مشکوک وسط خیابان راه می‌رود که “الی” می‌گوید سوارش کنیم که باز هم یادآور خاطرهای مشابه از سارا است.

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Lady of Darkness

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-09
نوشته‌ها
638
لایک‌ها
647
امتیازها
63
سن
22
کیف پول من
50
Points
0
جول تصمیم می‌گیرد که برای رساندن “الی” به “کرم شب‌تاب” و تمام شدن کارش باید برادرش تامی را پیدا کند؛ چراکه او عضو سابق گروه “کرم شب‌تاب” بوده است. “جول” و “الی” بعد از همسفر شدن با بازمانده‌هایی که دوستان خوبی هم محسوب می‌شدند و همچنین پشت سر گذاشتن شهرهای دور افتاده و کم جمعیت و پرجمعیت با همه‌ی جانوران و راه‌زن‌های‌اش موفق می‌شوند کمربند میانی امریکا را طی کنند و به مقصدشان نزدیک و نزدیک‌تر شوند. تا اینکه سرانجام آن‌ها در فصل پاییز وارد شهر بازسازی شده‌ی “جکسون” در ایالت “وایومینگ” می‌شوند. این شهر در کنار یک سد قرار دارد که “تامی” و همسرش “ماریا” به همراه گروه‌شان از آن سد جهت تولید برق استفاده می‌کنند که اجتماعی قدرتمند و مستحکم را تشکیل داده‌اند. همسر “تامی” با “الی” حرف می‌‌زند و ماجراهای پیش آمده و گذشته‌ی “جول” را به او می‌گوید. “جول” هم در این فکر است که “الی” را پیش تامی بگذارد و دنبال زندگی‌اش برود. درواقع می‌خواهد ادامه‌ی کارش را به “تامی” واگذار کند. اما پس از حمله‌ی راه‌زن‌ها “الی” به “جول” می‌گوید که ماجرای “سارا” را می‌داند و او هم مثل “جول” عزیزان‌اش را از دست داده است. خلاصه بعد از کشمکش‌های احساسی “جول” تصمیم می‌گیرد با “الی” بماند و او را به دست “تامی” نسپارد. “تامی”، “جول” و “الی” را به دانشگاه “کلورادو شرقی” می‌برد؛ جایی که او به یاد دارد آخرین بار گروه “کرم شب‌تاب” در آن‌جا مستقر بودند. اما ای دل غافل! جول و الی متوجه می‌شوند که دانشگاه مدت‌هاست به حال خود رها شده و دیگر کسی آن‌‌جا استقرار ندارد. البته امیدشان کاملا هم نابود نمی‌شود چراکه یک نوار صوتی پیدا می‌کنند و توسط آن درمی‌یابند که “کرم شب‌تاب” به یک بیمارستان در “سالت لیک سیتی” نقل مکان کرده است. “جول” و “الی” درحال ترک کردن دانشگاه به مقصد بیمارستان بودند که ناگهان مورد حمله‌ی گروهی از غارتگران قرار می‌گیرند و حسابی درگیر می‌شوند. در این درگیری‌ها “جول” به‌شدت زخمی می‌شود و حتی به زحمت می‌تواند راه رود که به کمک “الی” موفق می‌شوند تا از آن‌جا فرار کنند.

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Lady of Darkness

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-09
نوشته‌ها
638
لایک‌ها
647
امتیازها
63
سن
22
کیف پول من
50
Points
0
پاییز، فصل تصمیم‌گیری‌ها است. تصمیم‌های ریز و درشت و به‌شدت تاثیرگذاری که مسیر بازی را تغییر می‌دهد. تصمیم‌هایی که مدام با احساسات‌تان بازی می‌کند و دل‌تان می‌خواهد داد بزنید این کار را نکن و آن کار را بکن! پاییز با رسیدن “جول” و “الی” به محل استقرار تامی شروع می‌شود. زیاد طولانی نیست. حداقل به اندازه‌ی تابستان طول نخواهد کشید. این فصل با یک مقدمه آغاز می‌شود. بحث مشخص است. “جول” اصرار دارد تا تامی را راضی کند که “الی” را بردارد و خودش هم بگذارد برود اما تامی راضی نمی‌شود! در گیرودار این دعواها بر سر الی سکانسی می‌بینیم که تصمیم گرفتن “تامی” در این خصوص را کاملا برای‌مان آشکار می‌کند. بعد از حمله‌ی راه‌زن‌ها را به یاد بیاورید. “تامی” می‌خواهد همسرش را راضی کند تا کار “جول” را در ارتباط با “الی” ادامه دهد و این مسئولیت را قبول کند اما تردید دارد که بگوید یا نه! در همین شک و تردیدها ناگهان چشم‌اش به “الی” می‌افتد که دارد تند تند به “جول” توضیح می‌دهد که راه‌زن‌ها چگونه حمله کردند و از این حرف‌ها. اگر به زاویه‌ی دوربین دقت کرده باشید از نگاه تامی تصویر می‌گیرد و تمرکز او را بر روی الی نشان می‌دهد تا اینکه سرانجام تامی تصمیم‌ می‌گیرد ماجرا را به “ماریا” بگوید. ماریا راضی نمی‌شود و بین‌شان دعوا بالا می‌گیرد که باز هم یک سکانس ظریف داریم. درحالی که “ماریا” و “تامی” مشغول دعوا کردن هستند “الی” به جول” می‌گوید که آیا آن‌ها بر سر من دعوا می‌کنند؟ جول از پاسخ دادن تفره می‌رود و الی قهر می‌کند و اسب تامی را می‌دزدد و می‌زند به چاک! با این اتفاق در دل جول تردید به وجود می‌آید. جول تامی را راضی کرده که با “الی” بماند. از طرفی “الی” از کار او ناراحت شده است. این تردید را کاملا در وجود جول حس می‌کنیم. بنابراین “تامی” و “جول” به دنبال “الی” می‌روند تا پیدای‌اش کنند.

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Lady of Darkness

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-09
نوشته‌ها
638
لایک‌ها
647
امتیازها
63
سن
22
کیف پول من
50
Points
0
تا اینجا به نوعی مقدمه‌ی پاییز محسوب می‌شد! یعنی بازی داشت آماده‌مان می‌کرد تا در ادامه سه سکانس شاهکار را پشت سرهم نشان‌مان دهد. اولین‌اش را با هم مرور می‌کنیم. وقتی “جول” “الی” را پیدا می‌کند دخترک بر روی تخت نشسته و کتاب می‌خواند. الی ابتدا خودش را به آن را می‌زند اما ناگهان بغض‌اش می‌ترکد. این پنهان کردن و بیرون ریختن احساسات عالی است. یعنی از همان ابتدا چیزی در دل‌اش مانده بود اما دیگر صبرش ل*ب‌ریز شد و شروع کرد به گریه کردن و با بغض حرف زدن. جول که همچنان همان تردید را در وجودش حس می‌کرد کاملا آماده بود تا از الی تاثیر بگیرد. بنابراین “الی” با بغض‌اش و گوستاوو هم با موسیقی‌اش چیزی کم نگذاشتند. “الی” می‌گوید که می‌داند جول سارا را از دست داده و می‌خواهد با ترک کردن‌اش همچنان از یاد و خاطرات تلخ گذشته فرار کند اما او سارا نیست! می‌گوید او هم مثل جول افراد زیادی را از دست داده است. جول را هول می‌دهد گریه می‌کند دیگر از یک سکانس چه می‌خواهید؟ دقت کنید که چقدر به موقع “تامی” وارد اتاق می‌شود و این بحث را قطع می‌کند. قطع شدن ناگهانی بحث یعنی چه؟ این اتفاق دقیقا به فکر کردن جول اشاره می‌کند. یعنی فرصتی برای فکر کردن درباره‌ی الی و حرف‌های‌اش به او می‌دهد.

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا