Usage for hash tag: قسمت

ساعت تک رمان

  1. aoi sora

    کامل شده سلاله جن و پری| غزل معظمی

    #قسمت ۱۰ کم‌کم داشتم به‌خاطر خستگی از حال می‌رفتم.چرا هنوز وایستاده و من رو نگاه می‌کنه؟ می‌خواد ان‌قدر این‌جا وایسته تا پیداش کنن؟ عفریت: راه رو گم کردم میشه راه رو نشونم بدی؟ - چی؟شوخیت گرفته!؟ - خواهش می‌کنم در عوض به همه سوال‌هات جواب میدم. چه گیری کردم ها، ای‌خدا من آخرش حتماً می‌میرم -...
  2. aoi sora

    کامل شده سلاله جن و پری| غزل معظمی

    #قسمت ۹ چهره‌اش توی تاریکی معلوم نبود، قدی بلند و هیکلی به تنومندی درختان هزار ساله، هاله‌ای تاریک اطرافش شلعه ور بود، که احساس خفگی بهم می‌داد. با قدم‌های سنگین‌اش بهم نزدیک شد. هر گامی که بر می‌داشت، چمن‌ها سبزه‌های شاداب زیر پاهاش می‌سوختن و خاکستر می‌شدن.بعد از نزدیک شدن صورتش کمی مشخص...
  3. aoi sora

    کامل شده سلاله جن و پری| غزل معظمی

    #قسمت ۸ - این دیگه از کجا اومد؟! درد و سوزش کم‌کم اوج گرفت با زانو به روی زمین افتادم احساس ضعف شدیدی می‌کردم. این یه تیر معمولی نیست این تیر برای مهر کردن قدرته.البته مدت زمانش محدوده ولی حداقل یه روز کامل طول می‌کشه تا اثرش از بین بره. دستم را روی دهنم گذاشتم تا صدای ناله‌ام در نیاد. الان وقت...
  4. aoi sora

    کامل شده سلاله جن و پری| غزل معظمی

    #قسمت ۷ موهای صورتی رنگم رو بالای سرم جمع کردم و بستم، لباسم رو عوض کردم و به سمت قصر پریان پرواز کردم. قصر پریان بزرگ‌ترین ساختمان بخش شمالی سرزمین هست. اون‌جا باید جادوی مورد نیاز برای رشد شکوفه هارو روزانه تحویل بدم و وضعیت شون رو زیر نظر داشته باشم.به محض ورودم سرپرست بخش جنگل جلوم سبز شد...
  5. aoi sora

    کامل شده سلاله جن و پری| غزل معظمی

    #قسمت ۶ معمولا وقتی وارد حافظه کسی میشم خاطراتش جریان دارن مثل دیدن یه فیلم فقط با این تفاوت که من هم اون‌جا و توی اون لحظه حضور دارم جوری که انگار همین حالا دارن اتفاق می‌افتن ولی برای اون مثل یه کتابه یه داستان مصور که باید ورق بزنی و بخونیش اولین باره همچین خاطراتی می‌بینم. انگار که اصلا...
  6. aoi sora

    کامل شده سلاله جن و پری| غزل معظمی

    #قسمت ۵ اون هیچ بالی نداره اما مگه میشه؟ اولین باره همچین چیزی می‌بینم تمام پری‌ها از ضعیف‌ترین‌شون تا قوی‌ترین‌شون وقتی به‌دنیا میان بال دارن حالا ممکنه شکل بال‌ها بسته به میزان قدرت متفاوت باشه اما این‌که هیچ بالی نداشته باشی یا حتی جاش هم نباشه زیادی عجیبه! - وایی دیگه دارم حسابی گیج میشم...
  7. aoi sora

    کامل شده سلاله جن و پری| غزل معظمی

    #قسمت ۴ - عه صبح شد؟ کِی خوابم برد؟ تمام شب رو نشسته خوابیدم؟ صدای طبل‌ها توی گوشم اکو میشد و هر بار چیزی توی دلم فرو می‌ریخت. دفعه آخر که این طبل‌ها به صدا در اومدن زمانی بود که جنگ تازه شروع شده بود. عرق سرد روی صورتم رو پاک کردم؛ نکنه اومدن دنبال من تا به جرم بچه ربایی دستگیرم کنن! يعنی ماری...
  8. aoi sora

    کامل شده سلاله جن و پری| غزل معظمی

    #قسمت ۳ - رِیرا برگشتی؟چقدر دیر کردی؟ اون صدای ماری بود. به سمت ماری برگشتم و با عجله و دستپاچگی گفتم: - سر و وضع‌مو که می‌بینی بدشانسی از هر طرفی برام می‌باره. - ای وای نگاش کن... چرا انقدر کثیف شدی؟ - توی جنگل تازه بارون اومده بود و همه جا گل بود. پام پیچ خورد و افتادم تو یه آب‌چاله و این...
  9. aoi sora

    کامل شده سلاله جن و پری| غزل معظمی

    #قسمت ۲ ولی یک پری نابالغ این‌جا چه‌کار می‌کنه؟ همه پری‌های نابالغ تا زمانی که بالغ بشن توی تالار روح زندگی می‌کنن و تا قبل تموم کردن آموزش‌ و درس‌هاشون حق بیرون اومدن از اون‌جا رو ندارن و اگه بخوان فرار کنن به‌ شدّت مجازات میشن ولی به نظر نمیاد اون خودش فرار کرده باشه! آخه هنوز خیلی کوچیکه...
  10. aoi sora

    کامل شده سلاله جن و پری| غزل معظمی

    ...را نابود کند. خیر و شر هیچ‌وقت نمی‌توانند باهم در آمیزند مگر این‌که از درآمیختگی‌شان هیولایی جدید خلق شود که هیچ‌کدام قادر به کنترل آن نبودیم! #قسمت ۱ درحال قدم زدن در جنگل پریان بودم. باریکه‌های نور به هر زحمتی که بود، راه خودشون رو از لای شاخ و برگ درخت‌های سر به فلک کشیده باز می‌کردن و...
بالا