خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!
  • با توجه به عدم اقدام فرد واجد شرایط برای خرید انجمن، بالا رفتن هزینه ها و عدم امکان پرداخت، متاسفانه در سال 1404 کنار شما نخواهیم بود. رمان ها دلنوشته ها و سایر اطلاعات موجود در انجمن را ذخیره کنید. چند روز آینده تنها برای ذخیره سازی اطلاعات انجمن فعال است. از همراهی شما تا این لحظه ممنونم. اگر قصد خرید انجمن را دارید به آیدی Zahra_jim80 در تلگرام یا ایتا پیام بدهید. در صورت فروش، انجمن همچنان فعال می ماند. ❤️نکته مهم: سایت taakroman.ir از دسترس خارج نشده و رمان های شما حذف نمی شود. رمان های در حال تایپ خود را هم می توانید در آینده و زمانی که کامل شد، بفرستید تا روی سایت اصلی قرار گیرد.

ساعت تک رمان

  1. زهراآسبان

    درحال تایپ رمان سولین| زهرا آسبان کاربر انجمن تک رمان

    ...آمده بود؟! بی‌اختیار روی زمین نشست و نگاه براق پناه در دیدار اول به خاطرش آمد. با او چه کرده بودند؟! لحظه‌ای نگذشت که نگاه خیس و سرخ از اشک پناه در یادش رنگ بست و کاش خدا پاک می‌کرد تمام خاطراتی که لحظه به لحظه‌اش اشک در چشم‌های پناه خانه کرده بود. #رمان_سولین #سولین #زهرا_آسبان #انجمن_تک_رمان
  2. زهراآسبان

    درحال تایپ رمان سولین| زهرا آسبان کاربر انجمن تک رمان

    ...و نمی‌تونین از پس نگهداری یه بچه بربیاین، چرا به دنیاش میارین؟! حرف‌هایش را با حرص گفت و بدون توجه به صورت مبهوت رویا از کنارشان رفت، چه گفت؟! پناهش تشنج کرده بود؟! با او چه کرده بودند؟! ل*ب‌هایش می‌لرزید و اشک‌هایش به سرعت از هم سبقت می‌گرفتند. #رمان_سولین #سولین #زهرا_آسبان #انجمن_تک_رمان
بالا