خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

ساعت تک رمان

  1. NADIYA

    اشعار «مارلبرو»

    ...اتاقم ایستاده است یک ریز مرا نظاره می‌کند شاید هم از تماشای من، چشمانش خیس شده است یادت نگذاشته است جهان را ترک کنم در سی*ن*ه‌ام قلب فرسوده و شکسته‌ای دارم نمی‌توانم خاطره‌ها را با قلب فرسوده‌ام، پس بزنم  خاطره‌های با تو آن‌قدر شیرین است که فراموش کردن آن سخت محال است #مارلبرو #زری #انجمن_تک_رمان
  2. NADIYA

    اشعار «مارلبرو»

    ...خاطرات‌های‌مان را الک می‌کنم در آن الک جز نبودنِ تو چیزی باقی نمی‌ماند! من آن کوه سنگ صبور می‌شوم و به پای تو تا ابد و یک روز می‌مانم و تو آن روز خوبی می‌شوی که هرگز حتی به خواب‌هایم هم نمی‌آیی بی‌تو تمام لحظه‌هاتم، تمام روزهایم تمام ماه‌هایم، رنگ پاییز و رنگ شب‌اند #مارلبرو #زری #انجمن_تک_رمان
  3. NADIYA

    اشعار «مارلبرو»

    ...نگاهم به ساحل کوچکی بدل می‌شود در آن ساحل دستان بی‌جانم دستان کورمالت را آهسته می‌گیرد و آ*غ*و*ش سردم با تمامِ وجود عطر پیراهنت را به مشامش می‌کشد و پرندگان آوازی دل‌نشین سر می‌دهند؛ اما من در خیالات توهم دیگر سیگارم ته می‌کشد و یاد تو همانند آتش، تن مرا کم‌کم می‌سوزاند #مارلبرو #زری #انجمن_تک_رمان
  4. NADIYA

    اشعار «مارلبرو»

    پک سیگارم با یاد تو در یک دقیقه خالی می‌شود دیگر اینک، اثری از آن زنی که به یادت می‌گریست نیست دیگر به یادت سیگارش روشن نمی‌شود و سیگارش ته نمی‌‌گیرد دیگر باید به خواب‌هایت و خدایت التماس کنی تا به یادت یک کام از سیگارش بگیرد و یک قطره اشک از گوشه‌ی چشمش بچکد #مارلبرو #زری #انجمن_تک_رمان
  5. NADIYA

    اشعار «مارلبرو»

    ...تو همانند یک نخ سیگار می‌مانی همان‌قدر شیرین، همان‌قدر پر آرامش همان‌قدر غمگین، همان‌قدر محکم؛ اما سیگار دود می‌شود، می‌رود هوا اما‌ تو هرگز هیچ‌گاه برای من تمام نخواهی شد تو همیشه در دلم فرمان‌روایی می‌کنی و همانند سیگارهایم حال بد مرا دود و به خاکستر تبدیل می‌کنی #مارلبرو #زری #انجمن_تک_رمان
  6. NADIYA

    اشعار «مارلبرو»

    ...سردت بدل شود! زیباترین شعرهای جهان را به عشق تو با قلمی که گویی تو برایم خریده‌ای بنویسم! رویای شب زنده‌داری‌ام، در طلوع آفتاب به وقوع بپیوندد روزی بر گریه‌هایمان خواهیم‌ خندید! آن روز که ما هم آغوشیم و طلوع و غروب خورشید به رویاهایش سفر کرده و به خواب ابدی‌اش رفته است! #مارلبرو #زری...
  7. NADIYA

    اشعار «مارلبرو»

    ...دره سقوطم را ببینی! اگر روزی فرا برسد که دستانم را رها کرده‌ای بپندار که لیلی‌ات از قعر دره سقوط کرده است آن‌گاه اگر زنده یا مرده‌ام برایت اهمیت داشت خودت را از قعر دره به سوی من و پرتگاه، رها کن آن‌گاه زنده یا مرده‌ام‌ را با چشمان زیبایت خواهی دید ای مجنون‌تر از فرهاد! #مارلبرو #زری...
  8. NADIYA

    اشعار «مارلبرو»

    طبیبم باش برایم پیچ موهایت را بپیچ جای سیگار برایم ل*ب‌هایت را تجویز کن جای سرم آغوشت را برایم تجویز کن آغوشت حس التیام‌بخشی را به تن و روح خسته‌ام تزریق می‌کند برایم جای دارو دستانت را تجویز کن باور کن این چیزها برای من خود داروست! #مارلبرو #زری #انجمن_تک_رمان
  9. NADIYA

    اشعار «مارلبرو»

    ...روی لبانم بگذار با فندکت آن را روشن کن بگذار این لحظه‌ی شیرین همیشه در ذهن خسته‌ام باقی بماند! بگذار فقط آن شب آن لحظه را خاطره‌سازی کنیم. بگذار من، ماهرترین عکاس شهر شوم بگذار زمانی که دود سیگارم را به ریه‌هایم می‌فرستم. خنده‌هایت زیباترین لحظه‌ها را به رخم بکشاند! #مارلبرو #زری #انجمن_تک_رمان
  10. NADIYA

    اشعار «مارلبرو»

    سیگار کشیدن در گوشه‌ترین جای کافه یا در بالکن، آن هم به یاد تو می‌ارزد. چند پاکت سیگار در دستانم از شدت خشم، مچاله شده‌اند نگاهی به پک سیگارِ تمام شده می‌اندازم حال باید جای سیگارم هم آتش بگیرم و هم دود و هم خاکستر شوم و این، اگر به‌خاطر تو باشد می‌ارزد #مارلبرو #زری #انجمن_تک_رمان
بالا