...- دوست ندارم وارد ر*اب*طههای دوستانهی ج*نس*ی بشم. اونا فقط بخاطر چیز دیگهای باهامون دوست میشن. اهل این کارها نیستم.
آرزو خندید، سرش را تکان داد و موهای دم اسبیاش را باز کرد. پناه زیر ل*ب غر زد:
- تو هم ما رو کشتی با این حجاب و عقایدت. موندم چطور باهات دوستم.
#سادات.۸۲
#جادوی_کهن
#انجمن_تک_رمان