خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

ساعت تک رمان

  1. Kooki♡

    کامل شده ترجمه رمان چنول| ANGEL'S WING♡

    ...هم باشند ما باید روش بهتری برای کار کردن با جزییات مایکلز پیدا کنیم؛ چون فقط ما دو نفر هستیم و حالا به طور معلوم کار می‌کنیم. رابرت سرش رو تکان داد بازوش رو نوازش کرد بعد در رو به داخل اتاق باز کرد کمی استراحت کنید آلکس لبخند زد دستش رو فشرد و بعد به داخل اتاق رفت. پایان #رمان_چنول...
  2. Kooki♡

    کامل شده ترجمه رمان چنول| ANGEL'S WING♡

    ...رابرت متوجه خون روی صورت همسرش شده بود؛ اما به نظر اصلاً تحت‌تاثیر این موضوع قرار نگرفته بود‌. احتمالاً با شیشه یا تکه‌های دیگه برخورد می‌کنه هیچی به اندازه کمک‌های اولیه برای مراقبت از اون موثر نیست کمی از محبت دلسوزانه نسبت به شوهرش اینه که وقتی از حبس زندان آزاد شد. #رمان_چنول #کیمیا_کاردان
  3. Kooki♡

    کامل شده ترجمه رمان چنول| ANGEL'S WING♡

    ...اون اپراتورها رو مستقل کردن تصمیم گرفتن که یک تفنگ گلاک رو برای خودشون بخرند و اولین انتخاب الکس مدل بیست و هفت بود. کالیبر چهل، سبک و پنهون بود. با اون قاب کوچیکش؛ اما هنوز از یک مشت بیشتر از نه میلی‌متر کم‌تر از چهل و پنج میلی‌متر؛ اما در دست‌های ماهرش کم‌تر کشنده نبود! #رمان_چنول...
  4. Kooki♡

    کامل شده ترجمه رمان چنول| ANGEL'S WING♡

    ...به دنبال رابرت بود، بعد به طرف کافه‌تریا پر از افراد وحشت زده و نامطمئن برگشت که بسیاری از آن‌ها در حال حاضر زیر میزها مخفی شده‌بودند اون دو نفر از مردمش رو دید که به سرعت به راه خود ادامه میدن سلاح‌های اون‌ها هم کشیده شده‌ بیلی به طرفشون دوید و شروع به صدور دستور کرد. #رمان_چنول #کیمیا_کاردان
  5. Kooki♡

    کامل شده ترجمه رمان چنول| ANGEL'S WING♡

    ...به اطراف انداخت و گروه دوم شرکت کنندگان وارد سالن شدن در حالی که اون رو تماشا می‌کرد لبخند زد بعد متوجه شد که چند تازه‌ وارد هم بهش توجه می‌کنند. جلسه دوم بعد از ساعت ده شروع شد و رابرت دوباره نشست و به دنبال چیزی می‌گشت که قبل از وقوع حادثه اون رو به دردسر می‌انداخت. #رمان_چنول #کیمیا_کاردان
  6. Kooki♡

    کامل شده ترجمه رمان چنول| ANGEL'S WING♡

    ...و رهبر محل نظراتی داشت؛ مثل گفتن چند داستان خنده‌دار درباره زمان خود در آمریکای جنوبی با مردی که یک روز به رئیسش تبدیل می‌شد. پس از پایان معرفی مایکل پارکر از جا بلند شد و به دوست خود سی سال که اکنون زیردستش بود لبخند زد و آن‌ها با هم دست دادن بعد این نمایش مدیر عامل بود. #رمان_چنول...
  7. Kooki♡

    کامل شده ترجمه رمان چنول| ANGEL'S WING♡

    ...زد و اون رو دید که از پله‌ها بالا می‌ره و به داخل ساختمان میره بعد خاموش شد لحظه‌ای مکث کرد تا گوشی رو بگیره و رادیو رو روشن کنه. درست در همان لحظه الکس در حال انجام یک چک رادیویی بود و به محض این‌که پشت یک وسیله نقلیه دیگر برگشت اون رو تایید کرد و به سمت تالار رفت. #رمان_چنول #کیمیا_کاردان
  8. Kooki♡

    کامل شده ترجمه رمان چنول| ANGEL'S WING♡

    ...همه شما باید صبح زود کار کنین. رابرت لبخند زد و تماشایش کرد که از ساختمون بیرون رفت؛ بعد کمی مکث کرد تا گوشی را درسرجاش بذارد و رادیو رو روشن کنه درست در همین موقع بود که الکس داشت یک چک رادیو رو انجام می‌داد و اون رو درست پشت یک ماشین دیگه چرخوند و به طرف سالن نمایش رفت. #رمان_چنول...
  9. Kooki♡

    کامل شده ترجمه رمان چنول| ANGEL'S WING♡

    ...استقبال خوبی را پیدا کرد. آن‌ها بعد از ساعت ده شب به خیر گفتن و فردا یکدیگر رو خواهند دید و رویداد اصلی پنجشنبه خواهد بود. در اتاق آن‌ها الکس و رابرت در مورد طرح عملی آن‌ها از حافظه بحث کردن و هر کدام از آن‌ها ماژول‌های متفاوتی را تشکیل دادن تا موقعی که این کار انجام شد. #رمان_چنول...
  10. Kooki♡

    کامل شده ترجمه رمان چنول| ANGEL'S WING♡

    ...به هم فشرده شدن. - بله و چه کسی این رو می‌خواد؟ نه وقتی که شما بتونید همه چیز رو به سختی تحمل کنید. الان آلکس به آرامی اون رو باز کرد. رابرت سرش رو تکان داد و آه عمیقی کشید. - زن! من فقط نمی‌دونم با تو چه کار می‌خوام بکنم. اول... . با این حال، به زودی پاسخ بهش رسید. #رمان_چنول #کیمیا_کاردان
بالا