Usage for hash tag: مغزهای‌مرده

ساعت تک رمان

  1. Saba.N

    دلنوشته‌ی مغزهای مُرده | @Saba.N (صبا نصیری) کاربر انجمن تک رمان

    ...جوابش را با پشیمانی می‌دهم: -نیستم! هیچ‌وقت هم آروم نبودم. کمکم کن! جمله‌ی آخرم، التماس گونه است. اما اوست که به التماسم بی‌رمق می‌خندد. -از من کمک می‌خوای؟ از منی که هیچی ازم نمونده؟ نفسِ آخر را می‌کِشَد انگار... -اینجا ته خطه! حالا تو موندی با یه مغز و یه قلبِ مُرده! #صبا_نوشت #مغزهای‌مرده
  2. Saba.N

    دلنوشته‌ی مغزهای مُرده | @Saba.N (صبا نصیری) کاربر انجمن تک رمان

    ...مُرده اش فرار کند؟ دستمال مرطوب را روی صورتش کشید. محکم. با خشم و پر از حس تنهایی! مغزش به حتم خوابیده یا مُرده بود! کسی را نداشت. برای همین قیچیِ تیزِ اَبرویَش را با حرص توی رگ دستش کوبید. با پاره شدنِ پوستش و فوّاره دادنِ خون، قیچی را بالاتر کشید. او... مغزش مُرده بود! #صبا_نوشت #مغزهای‌مرده
  3. Saba.N

    کامل شده رمان پیست مرگ | @Saba.N کاربر انجمن تک رمان

    ...شادی و طراوت، پرتو های سیاه و آمیخته به جدایی و دروغ را بر مردم می تابد. اینجا همه چیز برعکس است! زندگی، نویدِ عشق، نه! مُژده به مرگ می دهد. زندگی، سوق به سویِ صداقت و دوستی که نه، راهِ خنجر بازی را یاد می دهد. این شهر، زندگی کردن بلد نیست. این شهر پُر است از مغزهای مُرده! #مغزهای‌مرده #صبا_نوشت
بالا