• رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

Usage for hash tag: آدینه_ابری

ساعت تک رمان

  1. عسل کورکور

    درحال تایپ رمان آدینه‌ی ابری | عسل کورکور کاربر انجمن تک رمان

    ...می‌کرد. انگار که دلش به رحم اومده باشه، گفت: - می‌تونستی از کنار رودخونه بیای‌. زدم توی پیشونیم و خنگ گفتم: - خاک. یادم رفت. ل*بش به سمت بالا کج خورد، نیشخندی زد و گفت: - سفت بچسب. منظورش رو وقتی فهمیدم که دستش رو از دور پاهام برداشت. #سوگند_آتش #آدینه_ابری #هانی_کا #عسل_کورکور...
  2. عسل کورکور

    درحال تایپ رمان آدینه‌ی ابری | عسل کورکور کاربر انجمن تک رمان

    ...گفتم: - نه مثل این‌که نباید کمک می‌کردم. نگاهی به آسمون کردم و ادامه دادم: - داره شب میشه بهترِ برگردی خونتون دختر خانوم. براق شد توی صورتم و گفت: - کور که نیستم خودم دارم می‌بینم، درضمن من اسم دارم. چقدر ز*ب*ون‌درازِ این بشر. ... #سوگند_آتش #آدینه_ابری #عسل_کورکور #هانی_کا...
  3. عسل کورکور

    درحال تایپ رمان آدینه‌ی ابری | عسل کورکور کاربر انجمن تک رمان

    ...ایستاد پیاده شدم. اسب مشکیم رو به حال خودش رها کردم. پیراهن و شلوارم رو درآوردم و شلوارم اسپورتی که همراهم آورده بودم رو پوشیدم و از صخره‌ها بالا رفتم. حالا درست بالای آبشار سی و پنج متری بودم ،شیرجه زدم توی آب کارم همیشه همین بود. ... #سوگند_آتش #آدینه_ابری #عسل_کورکور #هانی_کا #انجمن_تک_رمان
  4. عسل کورکور

    درحال تایپ رمان آدینه‌ی ابری | عسل کورکور کاربر انجمن تک رمان

    ...که درس می‌شود. گرگی که هم‌چنان گرگ است و مردی که خود را درم می‌کند، آهی که به دم ختم می‌شود. زردی که درز می‌شود و س*ی*نه می‌شکافد. درم می‌کند (کنایه از بی‌ارزش بودنِ) گفتگو آزاد - سوگند آتش #معرکه‌_آتش_و_آسمان #سوگند_آتش #آدینه_ابری #هانی_کا #عسل_کورکور #انجمن_تک_رمان
بالا