...بوده
او امیری ست که بابای یتیمان بوده
آه! دل را به طریق غلط انداختمش!
سالها شیعه ی او بودم و نشناختمش
کاش در دین گوارای خود اندیشه کنیم
کاش در مشرب آقای خود اندیشه کنیم…
فکر کن در سخن بی خلل پیغمبر:
“ساعتی فکر ز صد سال عبادت بهتر...
#مجموعه_اشعار_فروغ_فرخزاد
#فروغ_فرخزاد
#انجمن_تک_رمان
...شکاک
که جامه های شسته در آ*غ*و*ش دودهای معطر
بر بامهای آفتابیتان تاب میخورند
مرا پناه دهید ای زنان سادهء کامل
که از ورای پو*ست ، سر انگشت های نازکتان
مسیر جنبش کیف آور جنینی را
دنبال میکند
و در شکاف گریبانتان همیشه هوا
به بوی شیر تازه میآمیزد
#مجموعه_اشعار_فروغ_فرخزاد
#فروغ_فرخزاد
#انجمن_تک_رمان
...شکاک
که جامه های شسته در آ*غ*و*ش دودهای معطر
بر بامهای آفتابیتان تاب میخورند
مرا پناه دهید ای زنان سادهء کامل
که از ورای پو*ست ، سر انگشت های نازکتان
مسیر جنبش کیف آور جنینی را
دنبال میکند
و در شکاف گریبانتان همیشه هوا
به بوی شیر تازه میآمیزد
#مجموعه_اشعار_فروغ_فرخزاد
#فروغ_فرخزاد
#انجمن_تک_رمان
...نبود مقصد نیاز من
اگر بسویت این چنین دویده ام
به عشق عاشقم نه بر وصال تو
به ظلمت شبان بی فروغ من
خیال عشق خوشتر از خیال تو
کنون که در کنار او نشسته ای
تو و ش*ر*اب و دولت وصال او!
گذشته رفت و آن فسانه کهنه شد
تن تو ماند و عشق بی زوال او!
#مجموعه_اشعار_فروغ_فرخزاد
#فروغ_فرخزاد...
...با چشم هایم: تجربه های غلیظ تاریکی
با بوته ها که چیده ام از بیشه های آن سوی دیوار
می آیم می آیم می آیم
و آستانه پر از عشق می شود
و من در آستانه به آنها که دوست می دارند
و دختری که هنوز آنجا
در آستانه پر عشق ایستاده، سلامی دوباره خواهم داد
#مجموعه_اشعار_فروغ_فرخزاد
#فروغ_فرخزاد
#انجمن_تک_رمان
...در معنی آن شک باشد
سالها رفت و شبی
زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه زر
دید در نقش فروزنده او
روزهایی که به امید وفای شوهر
به هدر رفته هدر
زن
پریشان شد و نالید که وای
وای این حلقه که در چهره او
باز هم تابش و رخشندگی است
حلقه بردگی و بندگی است
#مجموعه_اشعار_فروغ_فرخزاد
#فروغ_فرخزاد
#انجمن_تک_رمان
...کنارم قلب عاشق شعله می زد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمه ی من
همچو آواری نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دل های خسته
پیش رویم :
چهره تلخ زمستان جوانی
پشت سر :
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
س*ی*نه ام :
منزلگه اندوه و درد و بد گمانی
کاش چون پاییز بودم
#مجموعه_اشعار_فروغ_فرخزاد
#فروغ_فرخزاد...
#شعر_طوری💛
وقتی که دیدم زندگی من دیگر
چیزی نبود
هیچ چیز
بجر تیک تاک ساعت دیواری
آنگاه دانستم که باید، باید،
باید
دیوانه وار دوست
بدارم.
#فروغ_فرخزاد
#انجمن_تک_رمان
#اموزش_نویسندگی
#معرفی_کتاب
#کتابخوانی
#شعر_طوری
#شعر_تایم
...خورشید! دیگه نمیاد.
گفتم و این بار به پهنای صورت برای گرشا و روشنای عزیزم اشک ریختم که قربانی تصمیمات ابلهانهی مثلا مادرانهی من شده بودند. دخترک بینوایم؛ گرشای بیچاره!من چه کردم با شما؟
****
پ.ن:
در حفرههاي شب
شب بيپايان
او آن پرنده شايد ميگريد
بر بام يك ستاره سرگردان
#فروغ_فرخزاد