#شایراد
ایسل لبخند مظطربی زد و نگاهش رو ازم دزدید، چشم هام رو بستم، من به جفتمون فرصت دادم! پس پا پس نمی کشم، نفسم رو بیرون دادم:
-ایسل می تونم سوالی بپرسم؟!
لبخند هولی زد و مظطرب به چشمام نگاه کرد:
-چرا که نه عزیزم هرچی می خوای بپرس!
نگاهی به ارژین انداختم، شباهت بی حد و مرزش به امیر و ایسل...