#قسمت۱۹
آدم کمی مکث کرد و هاخان در سکوت منتظر ادامه حرف او ماند. آدم چهره هیجانزدهای به خود گرفت و با صدای رسا و بلند گفت:
- منطقه بیطرف!
همه از شنیدن اون حرف شکه شدند. حالا که همگان قصد و نیت آنها رو برای به اینجا اومدن میدونستند، راهی برای صلح نبود!
- من، «آدم» از سلاله جن و پری هستم...