#گیلدا
پاهام رو دور شکمش حلقه کردم و خودم رو محکم بهش فشار دادم، امیر با خنده ی مردونه ای به این حرکات بچه گانم نگاه می کرد، با ترس و گریه ظاهری جیغ کشیدم:
-امیـــــــــــــــــــر ترو خدا بُکُشش، یا حضرت عباس بالدار نباشه، امیر اگه پروازی باشه چی؟!
امیر قه قه ای زد و سعی کرد من رو از خودش جدا...