#پارت127
از آنجایی که حال نداشتم لباس عوض کنم، روی همان لباس یک پافر مشکی پوشیدم و به جای کلاه هودی، شال مشکی رنگی روی سر انداختم.
بوتهای مشکیام بدون اینکه بندشان را ببندم پوشیدم و مانند جوجه اردک به دنبالش راه افتادم.
پایین ساختمان یک پارس سفید و صفر پارک شده بود که با تعارفات معمول سوار...