Usage for hash tag: پارت116

ساعت تک رمان

  1. .zeynab.

    حرفه‌ای رمان میقات | zeynab کاربر انجمن تک رمان

    #پارت116 سرم را بین دو کتف پسر چسبانده‌ام و شالم را آن‌قدر جلو کشیده‌ام که کسی صورتم را نبیند. موتور آن‌قدر تند می‌رود که انگار هرلحظه قرار است باد مرا ببرد! دستم دور کاپشن جوان سخت پیچیده؛ موتور بلند است و سریع! خیلی حس خوبی دارد! کلا من امشب شارژ شارژم. به‌خاطر این‌که پشت پسر پناه گرفته‌ام...
  2. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    #پارت116 حامی قول داده تولیدش را کمتر کند و تا حد امکان به دنبال شغل سابق خود باشد. قول داده با پدرش حرف می‌زند تا دوباره به سازمان اطلاعات، یا نیروی انتظامی برگردد و بنظر من، با نبوغ نظامی که حامی دارد، قطعا روی هوا او را می‌قاپند. میوه‌ها را از ابکش بیرون می‌اورم و درون میوه‌دان می‌گذارم. سعی...
  3. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    اومدم جلوی در اتاق و به مسیر رفتنش نگاه کردم. منظورش از اون حرف چی بود؟! ایسل چی می تونه برای از پا در اوردن من داشته باشه؟!یعنی الان باید دنبالش برم؟!نه! پرو میشه! اصلا غرورم رو چیکارش کنم؟!بیخیال! خودش برمی گرده!کلافه از این همه جنگ داخلی یه نخ سیگار از توی جیبم در اوردم. عجب زندگی شخـ☆ـمیه...
بالا