Usage for hash tag: پارت104

ساعت تک رمان

  1. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    #پارت104 *** روزهای معمولی ما، در پی هم می‌رفتند. حامی، مانند ابر بهار، گاهی شیطون و شیرین بود و گاهی تخس و بی‌حوصله، گاهی جدی و مانند چهل‌ساله‌ها. بارها بخاطر این‌که با وجود من در افغانستان، کنار ان دو زن رفته بود، ابراز پشیمانی و شرمندگی کرده و خودش اعتراف می‌کند حالا زندگی خیلی شیرین‌تری...
  2. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    #گیلدا نفس نمی کشیدیم، شاید اگر خان زاده دوباره زنگ نمی زد متوجه نمی شد که زنگ زدیم ولی الان که فهمیده نمی فهمم چه بلایی سرمون میاره... خان و همسرش قصد داشتن برن! ساواش ما رو تهدید کرده بود که اگر کوچک ترین حرفی به اونها بزنیم هر دومون رو خواهد کشت! می دونم که از این مرد دیونه هر کاری بر میاد...
  3. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    چهار روزی میگذشت و ارباب رو ندیده بودم. حوصلم شدیدا سر رفته بود، حدود سه هفته میشد که توی یه اتاق بزرگ زندانی که نمی شه گفت اخه به نحو احسنت ازم مراقبت می شد فقط ازادی نداشتم.دیگه روز و شب از دستم در رفته، فقط می فهمم خستمه، بیشتر خستگیمم از دلتنگی ندیدن اربابه! شبا میرم روی تختش می خوابم و صبح...
بالا