Usage for hash tag: پارت86

ساعت تک رمان

  1. .zeynab.

    کامل شده رمان مستعمره | امـیر والا؏ کاربر انجمن تک رمان

    #پارت86 *** #رها سیمان سخت دیوار کمرم را خراش می‌دهد و سنگینی گر*دن بند اهنی، تَنم را به سَمت زمین خم کرده. چشم هایم از شدت بی‌خوابی می‌سوزند و از هفت جانم، شش تایش سوخته آخری هم نیم سوز است. از بس که به سیمان سخت و خشن کف اتاق خیره شده ام، چشم هایم انحراف پیدا کرده و از خشکی، مانند بیابان...
  2. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    #پارت86 جیغ می کشم و به جهت مخالف حامی می دوم. - فکرشو از سرت بنداز بیرون! من میمیرم ولی نمیذارم عکس تن مادر زادم زیر تو، دست اینا باشه. عصبی نوچی می کند و یک خیز به طرف من میزند که خود را در اشپز کوچک خانه می اندازم. - بهم اعتماد کن. به طرفم می اید که از ان طرف ستون به طرف مبل ها می دوم : -...
  3. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    #گیݪدا صبح بر عکس همیشه که دوست داشتم چشمام رو باز کنم و س*ی*نه ستبر خانزاده رو ببینم، با لپاۍ سرخ اویزون خان باجی رو به رو شدم، در همون لحظه خواب از سرم پرید، سیخ نشستم. نفسی که توی سینم حبس کرده بودم رو پوف مانند دادم بیرون. دستم رو کلافه توی موهام کردم و پشت گوشم ریختمشون، گیج به اتاق نگاه...
بالا