Usage for hash tag: پارت67

ساعت تک رمان

  1. .zeynab.

    کامل شده رمان مستعمره | امـیر والا؏ کاربر انجمن تک رمان

    #پارت67 رنگ از رخم می‌رود و با شل شدن زانویم، چشم هایم سیاهی می‌روند. همه چیز می‌چرخد و میان فریاد های پر از خشم عماد، که او را تهدید به کشتن می‌کند، چشم هایم بسته می‌شوند و تَن بی‌جانم روی زمین می‌افتد. سرد است! استخوان هایم درد دارند... . تَنم، شروع به لرزیدن می‌کند و همه چیز گهواره وار...
  2. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    #پارت67 سومین مشت اب را با فشار به صورتم می پاشم. چشم بسته ام و سعی دارم حواسم را از صَحنه هایی که چند دقیقه پیش دیده ام دور کنم... من، ادم های حامی را بر فراز کوهی از ادم های مُرده دیدم! منی که برای زندگی می جنگم پیام اور مرگ شدم. چشم هایم را کلافه و ناباور می فشارم. این دنیای کثیف ان چیزی...
  3. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    #گیلدا با احساس صدای پچ پچی هوشیاریم رو بدست اوردم ، توی یه جای گرم و سفـ. ـت ولی ارامش بخش و خوش بو بودم. عمیق، عطر تن خان زاده رو وارد ریه هام کردم اصلا یادم نیست دیشب کی خوابم برد، خسته بودم و فقط می خواستم استراحت کنم انگار توی ب*غ*ل خان زاده خوابیدم! ولی چرا هرچی فکر می کردم می دیدم من روی...
بالا