Usage for hash tag: پارت65

ساعت تک رمان

  1. .zeynab.

    کامل شده رمان مستعمره | امـیر والا؏ کاربر انجمن تک رمان

    #پارت65 ملافه را از دست امیر می‌گیرم و معذب لَب هایم را بهم می‌فشرم. مغزم هشدار می‌دهد امیر ها خطرناکند. یعنی مغز من که هیچ، کل عالم هشدار می‌دهد. ماشالله، خدا نسلشان را زیاد کند، نصف جمعیت ایران را تشکیل داده اند و انسان های زیادی عمرشان را صرف این کرده اند که بفهمند امیر هایی که پیراهن سفید...
  2. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    #پارت65 از موهایم مرا کشیده و دوباره درون سالن انداخته بود. تقلا های من برای در اوردن موهایم از چنگالش بی فایده بوده و در نتیجه ان پیش خدمت، صندلی و طنابی مهیا کرد تا من را به ان ببند. و حالا هم که بخت برگشته تر از همیشه با سر در چاه رفته ام! پوکر به طناب هایی که دورم پیچیده شده نگاه می کنم...
  3. Saba.N

    کامل شده رمان واژگون | @Saba.N (صبا نصیری) کاربر انجمن تک رمان

    هُوالحق! #پارت۶۵ #واژگون #صبا_نصیری #انجمن_تک_رمان *** Hidden text: You do not have sufficient rights to view the hidden text. Visit the forum thread! *** اَی آرمینِ مرض گرفته🥲😂
  4. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    #شهرزاد کلافه بلند شدم، نگران ساواش بودم. شاید دوستش نداشته باشم ،ولی عزیزه برام الگو؛ ،اخلاقش ،رفتارش،مهربونیش، مردونگیش، همه چیزش قابل احترامه ... در اتاقم رو باز کردم و وارد سالن شدم. دوتا از دخترا داشتن زمین رو می سابیدن صدای پچ پچشون می اومد: -والا خدا شانس بده ،دختره رفته عشق رو کرده ،...
بالا