#پارت_صد_ده
با حرف سیاوش نگاهی به خودم انداختم که با دیدن خودم همانا برگهام ریخت. با حرص به سمتش برگشتم و گفتم:
- مگه تو با این مسخرهبازیهات واسه آدم حواسم هم میزاری؟
بعد با عصبانیت زیر ل*ب نچسبی نثارش کردم که سیاوش در حالیکه موهاش رو سشوار میزد گفت:
- شنیدم چی گفتیها.
با حرف سیاوش زودی...