#ناشناس
پاهام رو روی زمین می کشیدم و با حرص در انتظار اومدن قربانی اولم بودم.بلاخره باید این بازی قدیمی رو به اتمام می رسوندم باید کار ناتمامم رو تمام می کردم! خسته از انتظار روبه پسرک سربه زیر و پر استرس روبه روم کردم:
-رضا قرار رو واسه کی گذاشتی؟! چرا نمیاد پس؟
پسرک با حالت نزاری خیره در...