#پارت41
مسیر امده تا اتاق را لام تا کام د*ه*ان بسته بود اما خشم را از فشردن بازویم بین پنجه هایش میشد فهمید.
در اتاق را باز میکنم و سعی میکنم خودم را به ان راه بزنم شاید سوال پیچم نکند!
- از معاد بدم میاد یه بار تو بچگیم منو زد بعد از اون ازش متنفرم، کی میره؟
صدای پوزخند تلخ عماد میاید.
کمکم...