***
#پارت19
دستم را زیر ب*غ*ل زده ام و با چهرهی تخس و پر حرصی، این طرف میز کار وزیر، در حالی که انگار کل خانواده ام توسط این دو نفر به قتل رسیده، به وزیر و دارک وان نگاه میکنم.
چشم تنگ میکنم و حرصی لَب هایم را بهم میفشارم.
صدای آرام و جدی وزیر، دوباره در اتاق میپیچد:
- ببین مائده، منطقی فکر...