ساعت تک رمان

  1. الهه کریمی

    کامل شده اِلف‌ها در باد نمی‌رقصند | الهه‌ کریمی

    ...باش رمی. قطعا فارغ از هر جوابی به پیشنهادت، من و تو برای همیشه دوتا دوست صمیمی می‌مونیم. - مطمئنا همین‌طوره. ازش خدافظی کردم و بعدش با هیرو حرکت کردم سمت جنگل الف‌ها که انگار هر کدومشون بلند اسمم رو صدا می‌زدن تا زودتر برگردم. خصوصا ملکه‌شون. #اِلف‌ها_در_باد_نمی‌رقصند #الهه_کریمی #انجمن_تک_رمان
  2. الهه کریمی

    کامل شده اِلف‌ها در باد نمی‌رقصند | الهه‌ کریمی

    ...به خاطر توعه ابیگل. من جونم رو به تو مدیونم دختر! تو خودت رو به خاطر من تو خطر انداختی. - نیاز به تشکر نیست. من دوستتم، دوست‌ها واسه هم هرکاری می‌کنن. رمی زیرکانه نگاهم کرد و گفت: - فقط دوست؟ یعنی اگه من بخوام ر*اب*طه‌مون فراتر از دوستی باشه چی؟! #اِلف‌ها_در_باد_نمی‌رقصند #الهه_کریمی‌...
  3. الهه کریمی

    کامل شده اِلف‌ها در باد نمی‌رقصند | الهه‌ کریمی

    ...شد که سمنتا کشتش. یک آدم کثیف رو از دنیا کم کرد. الان که بچه‌هام دوباره به زندگی معمولی برگشتن، خیلی خوش‌حالم. بهشون هم میگم پدرشون مرده، به همین راحتی. الان می‌تونم ببرمشون خونه؟ - من بابت اتفاقی که برای جاشوا و زندگی تو افتاد متاسفم کلوئی. #اِلف‌ها_در_باد_نمی‌رقصند #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک‌_رمان
  4. الهه کریمی

    کامل شده اِلف‌ها در باد نمی‌رقصند | الهه‌ کریمی

    ...قدم برداشتم سمت اتاق آخری. همین‌طور که داشتم می‌رفتم بابا بلند شد و گفت: - فکر کنم من هم باید درمان بشم. این حرفش کافی بود که یک آن همه شوکه بشیم. البته به جز آدری. علامت سوال‌های زیادی تو ذهنم بود اما پرسیدن همه رو موکول کردم به بعد از درمان. #اِلف‌ها_در_باد_نمی‌رقصند #الهه_کریمی...
  5. الهه کریمی

    کامل شده اِلف‌ها در باد نمی‌رقصند | الهه‌ کریمی

    ...کلویی. اون‌جا بود که اگنس رو دیدم و دیگه نفهمیدم چی شد. - این طوری که معلومه اون هم زیاد بدش نیومده! - نه خب، راستش دیشب بهش ابراز علاقه کردم اون هم متقابلاً گفت عاشقم شده. - خیلی خوش‌حالم برات دوست من، بالاخره به عشقت رسیدی، امیدوارم یکی بشین. #اِلف‌ها_در_باد_نمی‌رقصند #الهه_کریمی‌...
  6. الهه کریمی

    کامل شده اِلف‌ها در باد نمی‌رقصند | الهه‌ کریمی

    ...تو. هه، آره! هم من و سوفیا و خونواده‌هامون رو نابود کردی به خاطر کینه‌‌ی بیست سال پیشت و هم یک ثروت هنگفت می‌رسه به دستت. واقعا کیف کردم جاشوا. تو بی‌نظیری؛ اما متاسفانه نقشه‌ات خ*را*ب شد چون من نه می‌ذارم من رو بکشی، نه ثروت ادوارد بهت برسه. #اِلف‌ها_در_باد_نمی‌رقصند. #الهه‌_کریمی‌ #انجمن_تک_رمان
  7. الهه کریمی

    کامل شده اِلف‌ها در باد نمی‌رقصند | الهه‌ کریمی

    ...و سوارش شدم. دستی برای حاکم تکون دادم و گفتم: - دو سه روز دیگه برمی‌گردم. قول میدم. راستی خاروس رو هم دفنش کنید، اون یک الف‌زاده‌ست. گناه داره لاشه‌اش خوراکِ حیوون‌ها بشه. و دیگه منتظر جوابی نموندم و به سرعت به طرف جاده‌ی منچستر حرکت کردم. #اِلف‌ها_در_باد_نمی‌رقصند #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک_رمان
  8. الهه کریمی

    کامل شده اِلف‌ها در باد نمی‌رقصند | الهه‌ کریمی

    ...تپه فرو رفته بود. این‌قدر ضعف جسمی داشتم که هر لحظه خودم رو در آستانه‌ی غش کردن می‌دیدم؛ اما دیگه رسیدم به آخرش نباید کم بیارم. پشت تپه که رسیدم با دیدن غاری که هاله‌ی آبی اطرافش می‌درخشید، لبخند بی‌جونی زدم و گفتم: - بالاخره رسیدیم غار، کنزو. #اِلف‌ها_در_باد_نمی‌رقصند #الهه_کریمی‌...
  9. الهه کریمی

    کامل شده اِلف‌ها در باد نمی‌رقصند | الهه‌ کریمی

    ...مرده؟ - نه نمرده! نامادری نامزدم اون رو به این روز در آورده. - حالا من چطور باید بهش کمک کنم؟ پسره روبه‌روم ایستاد و با یک لبخند مرموز گفت: - نامزد من رو فقط یک چیز می‌تونه نجات بده، خون انسان! حالا تو با مردنت زندگی رو به نامزدم بر می‌گردونی. #اِلف‌ها_در_باد_نمی‌رقصند #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک_رمان
  10. الهه کریمی

    کامل شده اِلف‌ها در باد نمی‌رقصند | الهه‌ کریمی

    ...پو*ست لجز و نرمش و اون ز*ب*ون سیاه درازش، از روی پام داشت میومد به طرف صورتم. وقتی از تپه قل خورده بود پایین، نصف بیشتر تیر توی کمرش فرو رفته بود و خونریزی می‌کرد اما باز هم قدرت داشت. لعنتی! خونش داشت می‌ریخت روی لباسم که واقعا حال به‌هم‌زن بود. #اِلف‌ها_در_باد_نمی‌رقصند #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک_رمان
بالا