#پارت_شصت_سه
- نهنه امیرحسین! بیغیرت نباش من دختر عموی توم. لطفاً اینکار رو با من نکن! به حرمت اون نون و نمکی که با هم خوردیم نکن.
امیرحسین بدون اهمیّت دادن به حرفهام به کریم اشاره داد. هر دو بیرحمانه بلندم کردن و من رو روی تخت خوابوندن و دست پام رو به تخت بستند. با دیدن این کار وحشتناکشون...