Usage for hash tag: پارت۱۶

ساعت تک رمان

  1. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۱۶ داشتم همین‌جور فارغ از همه چی تو ماشین شاسی بلندش خر غلظ می‌زدم که یارو سوار شد و راه افتاد... بی‌پدر جوری هم راه افتاد که جدی‌جدی مشکل قلبی پیدا کردم. یعنی به قدری تند می‌روند که خدا شاهده سه بار اشهدم رو خوندم و از خدا طلب مغفرت کردم. وحشی حتی ترمز گرفتنش هم مثل آدمیزاد نبود... وقتی...
  2. mizzle✾

    VIP رمان بطن دالان تاریکی(جلداول) | فاطمه فتاحی کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۱۶ ویکتوریا هم بلاخره به آرتمیس خواستش رو گفت. گفت که می‌خواد بره داخل شهر ل*ب ساحل و اونجا تا شب خوش بگذرونه. یادمه که دیشب ویکتوریا وقتی خواستش رو به آرتمیس گفت، رو بهش کرد و گفت: - آه لعنتی چقدر دلم برای اون روزهایی که کنار ساحل می‌رفتم و پوستم رو برنز می‌کردم تنگ شده. الان که خون‌آشامم...
  3. mizzle✾

    در حال ویرایش رمان ساغر خونین | فاطمه فتاحی کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۱۶ سر از کارهای اشکان در نمی‌آوردم. تازگی‌ها زیاد بهم گیر می‌داد. مثل همین چند دقیقه پیش که می‌خواست من و از این کار منع کنه. قبلاً هم این‌جوری بود؛ ولی نه در این حد! البته به قول خودش من براش مهم نبودم؛ امنیت باند براش مهم بود. اشکان پسری بود مثل همه پسرها چهره‌ای معمولی داشت. چشم ابرو...
بالا