#منهوک
#پست7
در پس کوچهها نبوسیدمش!
زیر درخت و یا که باران، نبوییدمش!
خیابانها را دست در دستِ او، قدم نزدهام؛
موهایش که ابریشمِ نازدارِ تمام رویایم هست را نوازش نکردهام!
خال روی گ*ردنش را با خیسیِ لبانم، آبیاری نکردهام.
و چشمانش را...
آخ که چشمانش را نه از نزدیک تماشا کرده و نه مژههایش را...
#پست7
#تیامو
آب د*ه*ان فرو میدهد و... طرف، دیوانه است؟!
خب یکباره برود و زن بگیرد دیگر! نه پولِ کلان میخواهد و نه بچهاش بیمادر بزرگ میشود! تازه به نفعِ خودش هم هست. هم از لحاظ روحی تامین میشود و هم...
ل*ب میگزد!
بیاختیار تا کجاها را فکر کرده بود.
قلبش توی د*ه*ان میکوبد و امیرسام است که...