#پارت168
ابتین بین من و حامی خوابیده و معلوم است که معذب است؛ چون خود را بیشتر به طرف حامی کشیده و در اغوشش رفته. دستهای تنومند حامی، زیر گردنم قرار گرفته و انگشتهایش بازویم را نوازش میکند.
- بابا من من تِی باید بلم ملدسه؟
و من میمیرم برای لکنت زبان او، برای بابایی که به حامی میگوید و...