خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!
  • 🌱فراخوان جذب ناظر تایید ( همراه با آموزش ) کلیک کنید
  • تخفیف عیدانه ۶۰ درصدی چاپ کتاب در انتشارات تک رمان کلیک کنید

ساعت تک رمان

  1. Mizzle✾

    VIP رمان بطن دالان تاریکی(جلداول) | فاطمه فتاحی کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۶۳ هی پشت سر هم در قابلمه‌ها رو به هم می‌کوبید و می‌گفت: - بیدار شو. با حرص گفتم: - اوه خدای من! تو چرا این‌جوری هستی؟ کی تو رو فرستاده من رو بیدار کنی؟ با حرص از روی تخت بلند شدم و در اتاق رو باز کردم. دوباره رفتم سمت اون موجود و به جلو هولش دادم که از اتاق بیرونش کنم، اما برخلاف قد...
  2. Mizzle✾

    در حال ویرایش رمان ساغر خونین | فاطمه فتاحی کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۶۴ به سنگ قبر کناریش خیره شدم، نریمان توفیق. پاهام توان نگه‌داری وزنم رو نداشت، با بغضی که هر لحظه بیشتر میشد نشستم بین هر دوتا سنگ قبر. توجهی هم نکردم که ممکنه همه لباس‌هام خاکی شن. آروم روبه هردوشون زمزمه کردم: - مثل همیشه واسه رسیدنم به آرامش، اومدم پیش شماها. خیلی دلم براتون تنگ شده...
  3. Mizzle✾

    در حال ویرایش رمان ساغر خونین | فاطمه فتاحی کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۶۳ https://uploadkon.ir/uploads/ab2d01_2304-Martin-Czerny-Excuses.mp3 بی‌توجه به اشکان از عمارت خارج شدم. از دور دیدم که در باغ عمارت باز شد و یزدان با ماشین مشکیش، اومد داخل. راه طویل حیاط رو طی کرد و جای مناسبی ترمز کرد و چشمش به من خورد. مثل همیشه چهره‌اش اخمالو بود و با همون نگاه و...
  4. Saba.N

    کامل شده رمان واژگون | @Saba.N (صبا نصیری) کاربر انجمن تک رمان

    هُوالحق! #پارت۶۳ #واژگون #صبا_نصیری #انجمن_تک_رمان *** Hidden text: You do not have sufficient rights to view the hidden text. Visit the forum thread! ***
بالا