#پست_دهم
#آخرین_شبگیر
#مهدیه_سیفالهی
از لفظ قلم آمدن و مظلوم نماییاش، خندهی حرصی عضلات صورتم را در بر گرفت. نگاه کاوشگرم را از گوشهی چشم به کارگرها دوختم که فاصلهشان را کمتر کرده و برای بهتر شنیدن مکالمهی خصوصی ما، سکوت مطلق اختیار کرده بودند. هوفی کلافه سر دادم و از میان دندانهایی که...