باوانم...♡ | SHAGHAYEGH کاربر انجمن تک رمان

  • نویسنده موضوع SHAGHAYEGH
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 9
  • بازدیدها 397
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

SHAGHAYEGH

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,381
لایک‌ها
4,361
امتیازها
93
کیف پول من
20,046
Points
1
IMG_20200728_170826_218.jpg

مجموعه دلنوشته: باوانم
* باوان: در زبان کوردی به معنی جگرگوشه.
باوانم: در حالت عادی خانه پدری اما به معنی ریشه من ( شدت عشق )می‌شود.

دلنویس: شقایق مهرلوس کاربر انجمن تک رمان
سبک: دل‌نوشته
ژانر: عاشقانه

*سر سوزن اگر ذوقی‌ هست...

کار دلبر است و بس...!*
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAGHAYEGH

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,381
لایک‌ها
4,361
امتیازها
93
کیف پول من
20,046
Points
1
به نام عشق...!

سر به زیر و آروم داشتم کنار جان دلم قدم برمی‌داشتم. دستم تو دستش نبود اما دستش اطرافم بود که کسی نخوره بهم و سگرمه‌هاش بره تو هم که چرا مراقبش نبودم که هر رهگذری بوش رو حس کنه!
آروم قدم می‌زدم و همین حرصیش می‌کرد!
اینکه هر ده قدم ازش عقب‌تر باشم و بخاطرم برگرده عقب و باز ازم جلو بیوفته و مرور این عقب و جلو کردناشم ل*ذت بخش بود!
اصلا شیطنتم بیشتر گل می‌کرد که مهم بودنمو ببینم!
مگه میشه دلبرت بخاطرت و مراقبت ازت هی زیر چشمی همه رو بپاد و ل*ذت بخش نباشه برات؟
بالاخره به تاکسی رسیدیم... از راننده سوالی پرسیدم و چهره‌‌ی درهم دلبرو دیدم.
دلم هری ریخت پایین!
با نگاه‌های سرزنش وارش، بغض گلوم رو گرفت.
نزدیکم شد و آروم گفت:
- وقتی من هستم با مرد غریبه حرف نزن! صدات مال منه! نمی‌خوام پخش شه برای کسی و شریک شم.‌ می‌فهمی که؟!
به نشونه تایید ل*ب زدم و کیلو کیلو قند سابیدم! صدام موسیقی موردعلاقش بود و خواننده ردیف اول زندگیش بودم!
اصلا مگه جذابتر از اینم هست؟

شقایق مهرلوس
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

SHAGHAYEGH

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,381
لایک‌ها
4,361
امتیازها
93
کیف پول من
20,046
Points
1
می‌دونی دلبر خیلی اوقات دلت از خیلی چیزا می‌گیره. اونوقته که دوست دارم بیام تو بغلت و ساعت‌ها با سکوتم باهات حرف بزنم.
اونقدر حرف بزنم که تو محکم‌تر ب*غ*ل و نوازشم کنی.
منم سرم و به س*ی*نه‌هات فشار بدم و دهن وا کنم و هی حرف بزنم.
توام نوازش وار دستت رو بکشی پشتم و موهام رو ببوسی.
سبک که شدم، آروم بلندم کنی و اشک چشمام رو با لبات پاک کنی و نرم ب*وسه‌ای عاشقونه بهم بزنی.
بلندم کنی و سرت رو بذاری رو پاهام و وقتی که موهام رو می‌گیری دستت بهم بگی:
+ گور بابای دنیا و آدماش!دل تو دنیای منه و تنها آدم دنیای منم تویی. پس دل توام وقتی بگیره که دنیای من، تو نباشی:) نه واسه آدمایی که دنیاشون، دنیاشون نیست...

شقایق مهرلوس
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

SHAGHAYEGH

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,381
لایک‌ها
4,361
امتیازها
93
کیف پول من
20,046
Points
1
به نام عشق...!

می‌دونی دلبر اصلا این جهان کوچیکه برامون!
فکر کن هرروز بریم جاهای مختلف و عشقمون رو جار بزنیم! به همه مردم بگیم که فلانی دل و ایمونم رو برده!
شده شب و روز و روز و شب این دیوونه!
بگیم اصلا مگه میشه بدون هم؟! فکرشم ترسناکه!
فکر کن... صبح بدون صبح بخیر هم بیدار شیم و شب بدون شب بخیر هم بخوابیم.
دوست دارمامون رو تو قالب مراقب خودت باش و حواست باشه به ماشین های عشق نشناس بگذره!
تو روزای بارونی کسی نگه چترت رو بردی دیگه؟! نبینم خیس شی...
فکر کن... روزامون بدون دعوا بگذره و قهر و لوس کردنی نباشه.
اصلا ممکنه؟
دیگه ل*ب ورنچینی که فلان چیز رو می‌خوای و انبار انبار غم بشینه تو دلت!
به نظرم دنیا کوچیکه برای گفتن این حجم از عشق!
می‌بینی دلبر...اصلا دنیا قد عشق ما ساخته نشده!

شقایق مهرلوس
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

SHAGHAYEGH

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,381
لایک‌ها
4,361
امتیازها
93
کیف پول من
20,046
Points
1
میگما دلبر...
شده بخاطرم از چیزی بگذری؟
شده کاری کنی حس کنم بهترین و خاص ترینم؟
شده بخاطرم قید کل دنیارو بزنی؟
می‌دونی دلبر‌...
یوقتا هم که شده وقتی از سرکار میای خسته نباش و پر از انرژی بیا کنارم.
بیا کنارم و سر شوقم بیار که از همه چی برات بگم... از صبح بیدار شدنم تا همون موقع که منتظرم بیای کنارم.
یبارم که شده برای بیشتر بودن باهام قید دوستاتو بزن.
میگما دلبر...
دلت تنگ نمیشه از صبح تا شب نیستی و شبم برای رفع خستگیت بیرونی؟
اصلا مگه دلبر بدون قلب هم داریم؟:)
ولی بیا یبارم شده به قلب من فکر کن:)
بیا نرو و بدون کسل بودن حالمو خوب کن تا منم همه خستگیاتو به جونم بخرم‌.
بیا حالمون با هم خوب شه نه که برای همدیگه بد شه:)
ولی می‌دونی؟! یوقتا فکر میکنم تو اصلا دلت تنگ نمیشه وگرنه قلب عاشق که اینقدر بد نمیشه:)

شقایق مهرلوس
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

SHAGHAYEGH

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,381
لایک‌ها
4,361
امتیازها
93
کیف پول من
20,046
Points
1
یه گوشه دنج کنار ساحل!
یه میز دو نفره کوچولو و رومیزی گل گلی♡
از اون گل گلی‌هایی که صد رنگه و هر رنگش لبخند رو میاره!
روبروی هم و چشم تو چشم♡
نسیم کنار ساحل هم بینمون و موهای پرپشت و لختت رو نوازش می‌کنه...
ل*ب بر می‌چینم و به نوازش‌های نسیم حسادت می‌کنم!
لبخندی ریز به حسادتم می‌زنی و با دستات لبام رو به خنده باز می‌کنی♡
سرت رو نزدیک‌تر میاری و زمزمه می‌کنی:
| نسیم خود تویی و نماینده نوازش‌های توعه... مخصوصا وقتایی که کنار من نیستی |
تبسم شیرینی رو صورتم نقش می‌بنده...
به صندلی تکیه می‌دم و به عشقبازی باد و موهات چشم می‌بندم
واقعا زندگی بدون دلبر قیمت داره؟
*شقایق مهرلوس*
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

SHAGHAYEGH

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,381
لایک‌ها
4,361
امتیازها
93
کیف پول من
20,046
Points
1
دلبر جان...
تا به این سن که رسیده‌ام، هزار مدل مرد را در ذهن کوچک و گاه بزرگ خویش تصور کرده‌ام.
مرد باید قد بلند باشد، اندکی چهارشانه، صدای بم و ته ریش پرکلاغی!
مرد باید قد بلند باشد، چهارشانه و تنومند، صدای کلفت و ریش‌های پرکلاغی!
مرد باید قد بلند باشد، چهارشانه‌ام نبود فدای سرش! صدای بم و ته ریش مردانه!
مرد باید قد متوسط باشد، هیکلی معمولی، صدای عادی و گاهی چهره‌ای همراه با ته ریش!
مرد باید....
مرد باید مرد باشد!
قد بلند؟ خیر! قد کوتاه؟ خیر! قدش هر چقد که می‌خواهد باشد... چه فرقی می‌کند قدش ۱۷۰باشد یا ۱۹۰؟ قد صداقتش چقدر است؟ قد مرام و مردانگی‌اش چه؟ باید دو متر هم بگذرد! هیکل ورزشی؟ خیر! لاغر؟ خیر! وزن جربزه‌اش چقدر است؟ وزن دروغ‌گویی و پنهان کاری‌اش چه؟ صدای بم؟ خیر! صدای کلفت؟ خیر! صدای نازک؟ خیر! صدای شجاعتش کلفت است یا نازک؟ صدای عشقش چه؟
ته ریش پرکلاغی؟ خیر! شش تیغه و سفید؟ خیر!
پس زمینه قلبش چه رنگی‌است؟ سیاه یا سپید؟ رنگ افکار و تفکرش چه؟
مرد باید... بایدی در کار نیست! مرد، مرد باشد...خواه با قد کوتاه و قامت متوسط، خواه با قد بلند و قامتی تنومند.
مرد من اما باید تو باشد...
درست خود تو! قد صداقتش دو متر و وزن جربزه‌اش بالای ۴۰۰کیلو! صدای شجاعتش بم اما صدای عشقش کلفت!
پس زمینه قلبش سیاه نه اما خاکستری و رنگ افکارش مانند پر قو!
به راستی که مرد باید تو باشد...
*شقایق مهرلوس*
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAGHAYEGH

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,381
لایک‌ها
4,361
امتیازها
93
کیف پول من
20,046
Points
1
با دلبر رفته بودیم دریا...
بالاخره من رو برد تا قدم زدن کنار ساحل باهاش رو تجربه کنم.
با ذوق کفشامو در آوردم و دادمش دست دلبر!
رو شن پریدم و لبخند زنان سمت آب می‌رفتم.
پاهام رو شن د*اغ بود و باعث سوختنش می‌شد ولی نمی‌شد بگذرم از اون حال و هوای بینمون.
دلبر به شوقم می‌خندید و کیف می‌کرد.
پریدم توی آب و حالم جا اومد.
وقتی که از فضای ل*ذت بخش حاکم سیر شدم، اومدم یه گوشه نشستم و پاهام رو شستم.
دلبر نگاهم کرد و دید چیزی ندارم که پاهای خیسم رو باهاش پاک کنم...
گذاشتم زیر آفتاب تا زود خشک شه و بتونم کفشمو بپوشم اما...
دلبرم پیراهنش رو در آورد و باهاش پاهای خیسم رو خشک کرد.
راستش نمی‌دونم چه حالی شدم و مور مورم شد! تا حالا این حجم از عشق رو از کسی جز دلبر نگرفته بودم.
لبخندی رو ل*بم اومد و با نگاهی آروم به کارش که مشغول خشک کردن پاهام بود، خیره شدم.
آخرشم خودش کفش رو پام کرد و بلندم کرد.
می‌دونید...بنظرم همه به چنین دلبری نیاز دارن...
که این‌جوری به همه چی توجه کنن و با کارای کوچیک دل ببرن...
می‌دونید...با کار بزرگ دل بردن رو همه بلدن!
*شقایق مهرلوس*
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAGHAYEGH

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,381
لایک‌ها
4,361
امتیازها
93
کیف پول من
20,046
Points
1
دلبر...
دوست دارم از ۲۴ ساعت روز، ۲۵ ساعتش رو کنارت باشم و متوجه نشم امروز چندشنبس، چه روزیه، چه تاریخیه و حتی تو چه ماهی هستیم.
اصلا مگه مهمه؟! وقتی تو باشی و من و جایی که شاهد حس بینمونه که نیاز به زمان شمار نداره.
زمان شمردن و دونستن روز و تاریخ مال کساییه که عاشق نیستن تا دو دو تا چارتا کنن وگرنه آدم عاشق که فرقی به حالش نداره وقتی دلبرش کنارشه.
همیشه براش شهریور ماهه، همیشه براش یه صبح آفتابیه، همیشه براش اون تاریخ و روز شانسشه، اصلا همیشه براش بهشته.
میگما بیا ۲۴ساعت روز رو ۲۵ساعت کنار هم باشیم و تو ب*غ*ل هم بگذرونیم.
مگه زندگی چند روزه؟!

باید تو بهترین روز و ساعت هم باشیم تاابد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAGHAYEGH

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-20
نوشته‌ها
1,381
لایک‌ها
4,361
امتیازها
93
کیف پول من
20,046
Points
1
تا حالا بهت گفتم چقد نگاهت رو دوست دارم؟ لبخندت رو چی؟! اون نگاه همراه لبخندت رو چی؟ گفتم بهت؟
امون از نگاهت، آخ از نگاهت.
جنسش نابه! از این بدرد نخورا نیستا... یجور خاصیه.
وقتی زل می‌زنی، وقتی خیره میشی، تموم حرف و کلماتت مشخصه.
انگار آینه گذاشتن جلوی کلمات و منعکس میشن تو چشمای من!
دلبر... همیشه همینجوری نگاهم کن♡ همینقد صادقانه، پر عشق و خالص.
جوری که نگفته بخونم چقد عاشقمی. جوری که حس کنم بهترینم و بهترینمی.
جوری که مثال نقضم باقی بمونی...♡
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا