خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

کامل شده رویای خاکستری |نسا رحمتی کاربر انجمن تک رمان

  • نویسنده موضوع Aseman♡
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 20
  • بازدیدها 1K
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Aseman♡

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-11-30
نوشته‌ها
2,706
کیف پول من
664
Points
10
دلنوشته ی 11 :
گاهی وقت‌ها! باید دستات‌و دور خودت حلقه کنی،
خودت‌و محکم ب*غ*ل کنی.
بگی، مگه خودم نیستم که زانوی غم ب*غ*ل می‌گیری؟
خودتو تاب بدی تو بغلت، مثل گهواره تا آروم شی.
تو ب*غ*ل خودت دلتنگیات‌و بباری.
بعدش بلند‌شی، لباسات‌و بتکونی یه لبخند بزنی و از نو شروع کنی.
و باز بجنگی.

انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Aseman♡

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-11-30
نوشته‌ها
2,706
کیف پول من
664
Points
10
دلنوشته ی 12:
امشب از اون شب‌هاست، شب‌های دلگیری و حالت سنگین جمعه‌ها.
جمعه غروب که می‌شه، دیگه عقربه‌های ساعت رو باید هُل داد که بره جلو.
جمعه‌ها رو هم می‌شه، بدون دلگیری و گریه و بغض گذروند.
تو که باشی همه چی راحت‌تر می‌شه.
هستی‌ها؛ اما نیستی!.
با کلی فاصله؛ اما کنارمی همیشه.
فکر کن اگه خودت اینجا بودی، همین جمعه‌های دلگیر چقدر روزای قشنگ‌تری می‌شد!.
انگاری جمعه هم، کسی را گُم کرده که فرسنگ‌ها باهاش فاصله داره.
فاصله‌ای که شاید، هیچ وقت پُر نشه.
چه حقیقت تلخی!.
همین حقیقت رو می‌دونی؛ اما نمی‌خوای با دلت بپذیریش.
فقط امید، امید، امید. که میاد، بالاخره می‌بینمش.
بالاخره دوری تموم میشه، بالاخره بغلش می‌کنم.
و یه دنیا دلتنگی رو تو بغلش می‌بارم.
می‌بنی! من حتی تو حسرت گریه کنار توام.
فرق این گریه اینه، که بدون ترس نبودنت و دلتنگی دوریتِ.
کاش، یه روز جمعه بیای و این حالت نحس دلگیری جمعه‌ها رو از بین ببری!.
انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Aseman♡

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-11-30
نوشته‌ها
2,706
کیف پول من
664
Points
10
دلنوشته ی 13:
میگن بخند، تا دنیا به روت بخنده!.
اونقدر می‌خندم، می‌خندم، می‌خندم که اشک از چشمام میاد.
قه‌قهه می‌زنم با صدای بلند.
یه سری‌ها با یه حسرتی تو نگاشون نگام می‌کنن، که خوش به‌حال من که چه‌قدر حالم خوبه و این‌جور می‌خندم!
یه سری‌های دیگه، چشم غُره می‌رن که آروم‌تر بخند، عیبه دختر با صدای بلند بخنده. محجوب باش!.
اما یه سری‌های دیگه هستن که با یه لبخند غمگین نگام می‌کنن، همون‌هایی که می‌د‌ونن! خنده‌های با صدای بلندم واسه خفه کردن بغضامِ.
همون‌هایی که منو خوب بلدن.
می‌دونن وقتی برسم خونه، گوشه اتاقم من می‌مونم و یه هندزفری و آهنگ و دلتنگی و اشک‌هام.
و بغض‌هایی که بزرگ و بزرگ‌تر می‌شه.
اون‌جایی که علی پارسا میگه "بغض منو گریه خالی نمی‌کنه، این‌جا کسی برام کاری نمی‌کنه.
درد‌‌هام‌و می‌زارم رو شونه‌های باد، خدا رو چه دیدی! شاید نجاتم داد."
حس خفگی از حجم زیاد بغض‌هات دلتنگ‌ترت می‌کنه.
آخ که چه‌قدر دلم، واسه اون لحظه‌های خودم می‌سوزه.
دوست دارم، خودم‌و ب*غ*ل کنم و شونه گریه‌هام بشم.
بگم، آروم دختر چه‌خبرته؟ چیزی نشده یه دلتنگیه دیگه!
پاشو جمع کن خودت‌و، من تا تهش باهاتم.
انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Aseman♡

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-11-30
نوشته‌ها
2,706
کیف پول من
664
Points
10
دلنوشته ی 14 :
یادش بخیر! روزی که تو یهویی پیدا شدی.
روزی که گفتی هستم. من فقط ازت شنیده بودم،
شنیده بودم که یه فرشته‌ای.
با اولین حرف زدن فرشته بودنت ثابت شد.
فرشته‌ها که فقط به دخترا نمی‌گن!
گاهی، مَردا فرشته‌هایی می‌شن که باور نکنی!
قرار بود همه چی بشی بی‌انصاف؛ ولی نموندی.
همون اول راه گذاشتی رفتی.
قرار بود، کلی چیزای خوب یادم بدی؛ ولی... .
بقول خودت"اومدیم همه چی‌و از نو بسازیم، که باد خزون پیچید و همه ی آرزوها، همه‌ی برگا سقوط کردن."
قرار بود باهم دردا رو کم کنیم، یادته؟!
کجایی پس؟ رفتی و درد‌ها هزار برابر شد.
می‌خواستیم دوتایی، باهم غصه بخوریم.
هنوزم نفهمیدم تو چی بودی، صدات چی بود‍!.
آخ که نمی‌دونی صدات چه آتیشی به دلم می‌زنه!
بغضم با صدات می‌گیره، مثل همیشه.
از اون همه قول و قرار موند یه خاطره. چند‌تا صدا، و... . یه سنگ قبر! سنگ قبری که از دیدن همونم محرومم. چرا نمیای جواب این همه دلتنگی رو بدی!؟.
از یه جایی به بعد، رفتی تو سیارت‌و دیگه بیرون نیومدی.
قد کلی سال، دلتنگی گذاشتی و رفتی.
من موندم و یه دنیا حسرت تو! حسرت روزای بیشتر با تو، حالا منم و حسرت دیدن و ب*وس*یدن سنگ قبرت.
انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Aseman♡

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-11-30
نوشته‌ها
2,706
کیف پول من
664
Points
10
دلنوشته ی 15 :
گاهی، دوست داشتن‌های یواشکی. هم خوبه!
بدون این‌که معشوقت بدونه عاشقشی.
تو خلوت خودت باهاش حرف می‌زنی،
باهاش قهوه می‌خوری،
با هم می‌رید پارک قدم می‌زنید.
حرفای عاشقانه می‌زنید باهم،
آ*غ*و*ش‌های از سر دلتنگی،
ب*وس*یدن‌های از سر ذوق.
تو خلوتت، تو ذهنت براش دلبری می‌کنی قربون صدقه‌ات میره.
اما وای به حال زمانی که دلتنگی خفه‌ات کنه!
دیگه با خیال آغوشش نمی‌تونی آروم شی.
فقط باید خودش باشه و صدای پچ پچ آرومش تو گوشت، که دلت آروم بگیره.
انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Aseman♡

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-11-30
نوشته‌ها
2,706
کیف پول من
664
Points
10
دلنوشته ی 16 :
حالم خوش نیست!
مثل روزهای بارانی که بغض به گلویت می‌ندازد.
مثل سرخی غروب‌های آفتاب که عجیب دلت می‌گیرد.
مثل دلتنگی‌های خفه کننده.
دلتنگت‌ام و حواس‌ام به هیچ کجای دنیا نیست!
حواس‌ام به غرغرای مامان نیست، به صدا زدن‌های بابا.
به نفس‌های سنگینم، بی‌نفس ماندم جانا.
دلم تنگ توست! تویی که نمی‌دانم کیستی؟ چگونه من را این همه، از خودم دور کردی و تمامم شده تو!.
بی‌قرار توام جانا! می‌دانم که می‌دانی.
برس به داد، این دل خون شده‌ام.

انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Aseman♡

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-11-30
نوشته‌ها
2,706
کیف پول من
664
Points
10
دلنوشته ی 17 :
تلخ است! كامم را می‌گویم.
تلخ‌تر از آن اسپرسوی معروف.
حتی آن شکلات تلخ‌های 98% درصد!
بی‌قراری‌هایم برایت سر به فلک کشیده،
دلت نمی‌سوزد برایم؟! تو که طاقت دیدن اشک‌هایم را نداشتی.
حالم را نمی‌پرسی؟ خودم برایت می‌گویم، جهنم!.
دلم آن آ*غ*و*ش امن تو را می‌خواهد، که خواب‌هایم را به من برگرداند. معتادم به تو، قصد ترک دادنم را نداشته باش! من این اعتیاد را با جان و دل می‌پذیرم.
با تو همه چیز زیبا‌تر است.
انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Aseman♡

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-11-30
نوشته‌ها
2,706
کیف پول من
664
Points
10
دلنوشته ی 18 :
این روزها حال و هوایم با گفته‌هایم هم خوانی ندارد!
با ل*ب‌های خندان من دلم راه نمی‌آید.
پایش را به زمین می‌کوبد و می‌گوید، من قوی بودن را نمی‌خواهم! از پس آن بَر نمی‌آیم.
آخ که از اون خنده‌های پُر بغض،
شیطنت‌های زورکی و از سر اجبار،
می‌خندم تا توضیح ندهم حال بدم را.
تو را که نمی‌شود، در چند خط توضیح داد.
توضیح تو سخت‌ترین کار دنیاست!.
تو را فقط باید بلد بود و دیگر هیچ.
انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Aseman♡

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-11-30
نوشته‌ها
2,706
کیف پول من
664
Points
10
دلنوشته ی 19 :
دلتنگی، خفه‌کننده‌ترین حس دنیاست!
اگر برای تو باشد که دیگر وا‌-ویلا.
جان من! مرا به دست هیچ‌کس نسپار.
من به نبودن تو بی‌قرارم،
در به در خیابون‌های شهرم.
به دنبال خبری از تو.
انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Aseman♡

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-11-30
نوشته‌ها
2,706
کیف پول من
664
Points
10
دلنوشته ی 20 :
زیر سقف این آسمون، که داری واسه نفس کشیدن‌هات تقلا می‌کنی. نفس می‌خواهم برای چه؟!
نفس من در جدال بین هست و نیست.
نفس جان، حالا که وقت لجبازی نیست!
بلند شو بیا منو ب*غ*ل کن، بگو آروم باش من این‌جام.
باز بگو هیچی نمی‌شه. بگو بدون تو جایی نمی‌رم!
من روی قول‌هات حساب کردم، زیرش نزن!.
انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا