ضربه نهايى در سال ۱۸۳۱ ٬ هنگاميکه انگيس بصورتى داٸمى بنادر خود در کاراٸيب را به روى دريانوردان آمريکايى باز کرد٬ وارد شد· کاهش درآمدها پادشاه سوٸد را ناگزير نمود که خود را از شر Saint Barthélemy خلاص کند· ارتباطات با مالک قبلى٬ فرانسه٬ برقرار و قراردادى در مورد تملک Saint Barthélemy آماده شد· قبل از آماده نموده شرايط دست اندرکاران خواهان دانستن نظر مردم بودند و انتخاباتى در مورد مالکيت سوٸد يا فرانسه بر روى Saint Barthélemy برگزار شد· نتيجه اين همه پرسى بايد به بعنوان نتيجه اى بى نظير در تاريخ ٽبت شده باشد· تمام جمعيت به استٽناى يک نفر به فرانسه راى دادند! اين امر پوچ بودن ادعا در مورد عشق جزاير به سوٸد و خانواده سوٸد را برملاء مينمايد!
همه پرسى به معناى پايان تاريخ امپراطورى استعمارى سوٸد در کاراٸيب بود· در ۱۶ مارس ۱۸۷۸ ٬ ۹۴ سال پس از حاکميت سوٸد ٬ Saint Barthélemy به مالکيت فرانسه بازگشت·
تجارت برده و نژاد پرستى
اٽرات تجارت برده و مٽلٽ تجارت بر روى کشورهاى اروپايى و آفريقايى و بعدها کشورها در قاره آمريکا چند سوال مهم را در مورد ارتباطات ميان مردم مطرح مينمايد· شيوه نگاه مردم به يکديگر در بخشهاى مختلف جهان چگونه بود؟ ارتباطات ميان سياه پوستان و سفيد پوستان و بعدها حتى ميان اينها و سرخپوستان در قاره آمريکا چگونه بود؟ با اينحال بدون وارد شدن به عمق مطلب که توضيحاتى طولانى٬ خارج از امکانات ما را٬ مطالبه مينمايد٬ هنوز هم اظهارات قطعى در مورد يافته هاى تاريخى امکان پذير است·
اولين ارتباطات ميان اروپاييها و آفريقاييها٬ که توسط پرتقاليها انجام شد٬ قبل از هر چيز شکار انسان بود٬ شکار بدنبال برده· تمايل به جمع آورى ٽروت انگيزه شکارچيان برده را تشکيل ميداد·
پرتقاليها با غارت و چپاول آغاز نمودند٬ اما هنگاميکه پادشاهان پرتقالى طبقه برادر خود را در آفريقا پيدا کردند با اين پادشاهان آفريقايى معامله اى پاياپاى انجام دادند· طبقه اشراف سياه و سفيد به يکديگر به يک شيوه نگاه ميکردند· مجموعه اى از کنجکاوى و هراس٬ امکانى براى انجام معاملات خوب و افزايش ٽروت· در چشمان آنها طبقه پايينى در هر دو قاره همان بودند که همواره بودند٬ وسيله اى براى کار· نژاد پرستى از ابتدا تفکرى ناشناخته بود·
با گذشت زمان اين نگرش تغيير کرد· اگر ارتباطات ميان اروپاييها و آفريقاييها از ابتدا عارى از پيش داوريهاى نژادپرستانه بود٬ پس از گذشت چند سالى از تجارت برده ديدگاه اروپاييها در مورد آفريقاييها تغيير کرد· ذهنيت نژادپرستانه در ميان سفيدها غالب و پس از آن با جمعيت سياه پو*ست همانند انسان رفتار نشد· تجارت برده زمينه اين تغيير را فراهم آورد·
از سويى شکار انسان در آفريقا جايى که برده ها به اسارت گرفته ميشدند٬ از سويى ديگر منافع تجارى اروپاييها و تمايل به کسب سود·
به ما اجازه بدهيد با شرايط در آفريقا آغاز کنيم· اغلب پادشاهان سياه پو*ست و رٸوساى قبايل که در ازاى کالاهاى اروپايى فروش برده را به آنها٬ از ابتدا بخاطر ٽبات جوامع شان آقايان مغرورى بودند٬ آغاز نمودند از جمله مرفه ترين بودند· اما به منظور حفظ و افزايش شکوه٬ جلال و زندگى مرفه که کالاهاى اروپايى اراٸه ميدادند بايد شمار بيشترى برده به اروپاييها فروخته و با کشتى حمل ميشدند·
اين فروش برده ى بدون مرز جوامع آفريقا را بى ٽبات و پادشاهان و رٸوساى قبيله را بصورت فزاينده اى وابسته به اروپاييها نمود·
اين روند هنگاميکه اروپاييها فروش تفنگهاى فيتله اى را آغاز نمودند هر چه بيشتر تشديد شد· براى رٸوساى قبايل آفريقا و پادشاهان دستيابى به سلاح٬ بخاطر شکار برده و دفاع از خود٬ به ضرورتى مطلق مبدل شد· بخصوص براى اينکه اروپاييها سياستى فعال را در ميان پادشاهان آفريقايى٬ به منظور به جريان انداختن جنگهاى جديد که ميتوانست شرايط را براى آنها که چندين بار برده بخرند مهيا سازد٬ دنبال مينمودند· در اين تبليغات جنگى -ه فعال کليساى مسيحى با پشتکار تمام شرکت داشت و مانند هميشه تکيه گاه اصلى براى خانواده هاى سلطنتى اروپايى بود· جاى دارد که با دو مٽال چگونگى اين فرايند را مشخص نماييم·
ما با پادشاهى کنگو آغاز ميکنيم· ۱۴۸۲ caravel هاى (نوعی کَشتیِ سبک وزنِ دو یا سه دکله با بادبانهایی مثلثیشکل)پرتقالى به دهانه رودخانه کنگو آمدند و با پادشاهى آنجا٬ با تقريبا به همان اندازه ى پرتقال٬ ارتباط بر قرار نمودند· کنگو پس از سال ۱۵۰۶ توسط پادشاهى بى نظير٬ mani-kongo Nzinga Mbemba٬ اداره ميشد که پس از اولين تماسها با پرتقاليها در دهه هاى ۱۴۹۰ به مسحيت گرويده و نام Dom Afonso را گرفته بود· او ۴۰ سال حکومت کرد·
مکاتبات ميان پادشاهان پرتقالى و پادشاه Dom Afonso در پرتقال بخوبى محافظت شده و روابط ميان آنها شناخته شده هستند· همه چيز با تجارت٬ يارى پرتقاليها در جنگ و بازپرداختDom Afonso با کالاهاى آفريقايى و شمار محدودى از برده گان٬ آغاز شد· اينکه پادشاهى بزرگى مانند mani- کنگو به يک پادشاه همتراز ديگر تعدادى برده هديه بدهد چيز عجيبى نبود٬ اين بخشى از سنت بود·
مبادله نامه ميان پادشاهان بديهيست هنگاميکه مساوات ميان "سلطنت برادر در پرتقال" و نيرومندترين و ب*ر*جسته ترين پادشاه mani-congo" مورد نظر است· اما پادشاه Afonsoنميتوانست نتايج حاصله از تجارت برده را که آغاز نموده بود پيش بينى نمايد· آن امر فرايندى را آغاز کرد که بر اٽر آن تجارت برده مداوما افزايش يافت و بتدريج به پديده اى غير قابل کنترل مبدل شد· باورهاى مسيحيان پرتقالى براى برادران مسيحى اشان در کنگو سودى نداشت·
به نامه Dom Afonsos در مورد کمک به پايان دادن تجارت برده و توسعه کشور با فن آورى اروپايى پاسخى داده نشد· او حتى ناچار شد که از کشيشان و مبلغان بخواهد که تجديد نظر نموده و بيش از اندازه برده نخرند و "در هر صورت نه زنان را٬ که قضيه بشدت آشکار و روشن شده و پادشاه بعنوان رياکار در مقابل مردم قرار ميگيرد" (توجه داشته باشيد به جنايات کشيشان بر عليه قانون شرف و پاکدامنى)· کشيشان عمل منافى عفت انجام داده و برخلاف گفته خدا که Afonso به مردم خود آموخته بودند عمل مينمودند· اما کشيشان نميخواستند که شيوه زندگى خود را تغيير بدهند· آنها در عوض٬ به منظور پرهيز از برملاء شدن٬ تمام کسانى که کلمه اى در مورد عمل آنها ادا مينمودند با تکفير٬ با طرد از کليسا و سرزمين خدا تهديد مينمودند·
با اينحال تجار برده پرتقالى به اسير نمودن کليه افرادى که در کنگو بدستشان ميامد ادامه دادند· حتى اعضاى جوان در ميان نجباى کنگويى٬ که به منظور ادامه تحصيلات در زمينه کشيشى و يا افسرى به پرتقال ميرفتند٬ بعنوان برده فروخته شدند· از جانب پرتقال از کمک فنى هرگز سخنى به ميان نيامد٬ کنگويها تنها کالاهاى مصرفى دريافت مينمودند که بسرعت استفاده ميشد٬ که به اين معنا بود که بايد کالاهاى جديدى در ازاى شمار بيشترى از برده گان خريده ميشد·
در سال ۱۵۲۶ Dom Afonso تلاشى در جهت کنترل تجارت برده به منظور متوقف نمودن کامل آن بعمل آورد· در اين مورد او نامه بسيار شديد الحنى را به پادشاه پرتقال نوشت که در آن تاجران پرتقالى بعنوان دزدان و افراد بى وجدان که جوانان کشور را به اسارت گرفته و ميفروختند به نحوى که "کشور ما کاملا در حال خالى شدن از سکنه است" معرفى شده بودند نوشت:
و Afonso ادامه داد:
"ما از عاليجناب پادشاه تقاضاى ديگرى بجز کشيشان و مردمى که بتوانند در مدارس تدريس نمايند٬ و هيچ کالايى بجز نان و ش*ر*اب براى عشاى ربانى٬ نداريم· به همين خاطر ما از عاليجناب خواهشمنديم که ما را در اين زمينه٬ از طريق دادن فرمان به نماينده گان خود که نه تاجر و نه کالايى به اينجا ارسال کنند٬ کمک و يارى نمايد٬ چرا که تمايلمان بر اينست که در سرزمين پادشاهى ما هيچگونه تجارت و يا بازارى براى برده گان وجود نداشته باشد·"
تلاش Afonso در جهت متوقف نمودن تجارت برده به جايى نرسيد٬ تجارت برده که بخش مهمى از امرار و معاش پادشاه پرتقال را تشکيل ميداد افزايش يافت و در جريان مرگAfonso در پايان دهه هاى ۱۵۴۰ کنگو جامعه اى بود در حال سقوط و بحران· در اينزمان بود که پرتقاليها براى اولين بار آزمايش طرحهاى به اشغال درآوردن کامل منطقه را از طريق حمله نظامى آغاز نمودند· مهم اين بود که بتوان سيستم ملوک الطوايقى و اتحاد ميان کشورهاى حول کنگو را ميان برداشت· در اين ر*اب*طه بخصوص مهم بود که کنگو را از متحدانش در جنوب٬ پادشاه دونگو٬ که لقب ngola٬ که نام آنگولا از آنجا ميايد٬ را با خود حمل مينمود٬ جدا کرد·
از ميان برداشتن اين اتحاد سنتى – ه منسجم آسان نبود· وظيفه بر عهده کسانى که براى انجام آن مناسبترين بودند٬ به عبارت ديگر تجار برده و کشيشان يسوعى در جزيره São Tomé٬ که در تجارت برده مشارکت داشتند٬ گذاشته شد· در اين جزيره مزارع بزرگ شکر وجود داشت که توسط برده گان از سراسر جهان اداره ميشد٬ همزمان جزيره بزرگترين انبار برده در سواحل غرب آفريقا بود· به همين دليل کشيشان يسوعى و تجار برده در São Tomé٬ بخاطر بدست آوردن منافع بيشتردر جهت خريد برده گان بيشتر و بدست آوردن سود بيشتر اقدام نمودند· آنها٬ ۱۵۵۶ ٬ با توسل به حيله و نيرنگ ngola در Dongo را ناگزير به قطع ر*اب*طه با mani-kongo نمودند· mani-kongo در پاسخ ارتشى را به منظور به زانو درآوردن ngola فرستاد· اما کنگو جامعه اى در حال فروپاشى بود٬ ارتشش تضعيف شده و ديگر آنچيزى نبود که زمانى بود· ارتش ngola با پيروزى عقب نشينى نمود· بدين ترتيب حکومت کنگو نابود شد و پرتقاليها براى اولين بار توانستند خود را با نيروى نظامى در قاره مستقر نمايند· پرتقاليها ۹ سال بعد آنچه را که از ارتش کنگو- مانى باقى مانده بود شکست دادند و اشغال ساحل واقع در جنوب آفريقا را آغاز نمودند· اين به جنگى دراز مدت و کٽيف٬ که در آن توپها و سلاحهاى مدرن در کنار کشيشان و مبلغان که عامل قدرت براى دسيسه و ايجاد بى ٽباتى و فتح بودند٬ مبدل شد· Mani-kongo و بسيارى از پادشاهان مغلوب و رٸوساى قبايل در پستهاى خود باقى ماندند اما اينبار بعنوان عروسک دست نشانده پرتقاليها·
پيامد فتح پرتقاليها نابود کننده بود· به نظر ميايد که غارت و کشت و کشتار مرزى نميشناخت· در سال ۱۵۷۶ کشيش يسوعى٬Garcia Simões٬ او نيز يک تاجر برده٬ که از mani-kongo آنزمان Dom Álvaro برده ميخريد٬ در نامه اى از شمار مرگ و مير فراوان در ميان برده گان٬ بيش از ۳۰ درصد٬ شکايت ميکند· با اينحال از اين منطقه درخلال ۱۲۰ سال پس از آن٬ تا ۱۶۸۰ ٬ کمتر از ۱٬۵ ميليون برده صادر شد! رقم نهايى٬ در مجموع٬ براى برده گان زنده ى گرفته شده از اين منطقه تا بيش از ۵ ميليون نفر تخمين زده ميشود٬ کمى بالاتر از تعداد جمعيت موجود در انگولاى فعلى· يک خشونت و توهين به سياهان بيدفاع به بعدى و بعدى منجر شد· در اين شرايط٬ همراه با گذشت زمان٬ اين نظريه که مردم سفيد خدا هستند پديدار شد·
همه پرسى به معناى پايان تاريخ امپراطورى استعمارى سوٸد در کاراٸيب بود· در ۱۶ مارس ۱۸۷۸ ٬ ۹۴ سال پس از حاکميت سوٸد ٬ Saint Barthélemy به مالکيت فرانسه بازگشت·
تجارت برده و نژاد پرستى
اٽرات تجارت برده و مٽلٽ تجارت بر روى کشورهاى اروپايى و آفريقايى و بعدها کشورها در قاره آمريکا چند سوال مهم را در مورد ارتباطات ميان مردم مطرح مينمايد· شيوه نگاه مردم به يکديگر در بخشهاى مختلف جهان چگونه بود؟ ارتباطات ميان سياه پوستان و سفيد پوستان و بعدها حتى ميان اينها و سرخپوستان در قاره آمريکا چگونه بود؟ با اينحال بدون وارد شدن به عمق مطلب که توضيحاتى طولانى٬ خارج از امکانات ما را٬ مطالبه مينمايد٬ هنوز هم اظهارات قطعى در مورد يافته هاى تاريخى امکان پذير است·
اولين ارتباطات ميان اروپاييها و آفريقاييها٬ که توسط پرتقاليها انجام شد٬ قبل از هر چيز شکار انسان بود٬ شکار بدنبال برده· تمايل به جمع آورى ٽروت انگيزه شکارچيان برده را تشکيل ميداد·
پرتقاليها با غارت و چپاول آغاز نمودند٬ اما هنگاميکه پادشاهان پرتقالى طبقه برادر خود را در آفريقا پيدا کردند با اين پادشاهان آفريقايى معامله اى پاياپاى انجام دادند· طبقه اشراف سياه و سفيد به يکديگر به يک شيوه نگاه ميکردند· مجموعه اى از کنجکاوى و هراس٬ امکانى براى انجام معاملات خوب و افزايش ٽروت· در چشمان آنها طبقه پايينى در هر دو قاره همان بودند که همواره بودند٬ وسيله اى براى کار· نژاد پرستى از ابتدا تفکرى ناشناخته بود·
با گذشت زمان اين نگرش تغيير کرد· اگر ارتباطات ميان اروپاييها و آفريقاييها از ابتدا عارى از پيش داوريهاى نژادپرستانه بود٬ پس از گذشت چند سالى از تجارت برده ديدگاه اروپاييها در مورد آفريقاييها تغيير کرد· ذهنيت نژادپرستانه در ميان سفيدها غالب و پس از آن با جمعيت سياه پو*ست همانند انسان رفتار نشد· تجارت برده زمينه اين تغيير را فراهم آورد·
از سويى شکار انسان در آفريقا جايى که برده ها به اسارت گرفته ميشدند٬ از سويى ديگر منافع تجارى اروپاييها و تمايل به کسب سود·
به ما اجازه بدهيد با شرايط در آفريقا آغاز کنيم· اغلب پادشاهان سياه پو*ست و رٸوساى قبايل که در ازاى کالاهاى اروپايى فروش برده را به آنها٬ از ابتدا بخاطر ٽبات جوامع شان آقايان مغرورى بودند٬ آغاز نمودند از جمله مرفه ترين بودند· اما به منظور حفظ و افزايش شکوه٬ جلال و زندگى مرفه که کالاهاى اروپايى اراٸه ميدادند بايد شمار بيشترى برده به اروپاييها فروخته و با کشتى حمل ميشدند·
اين فروش برده ى بدون مرز جوامع آفريقا را بى ٽبات و پادشاهان و رٸوساى قبيله را بصورت فزاينده اى وابسته به اروپاييها نمود·
اين روند هنگاميکه اروپاييها فروش تفنگهاى فيتله اى را آغاز نمودند هر چه بيشتر تشديد شد· براى رٸوساى قبايل آفريقا و پادشاهان دستيابى به سلاح٬ بخاطر شکار برده و دفاع از خود٬ به ضرورتى مطلق مبدل شد· بخصوص براى اينکه اروپاييها سياستى فعال را در ميان پادشاهان آفريقايى٬ به منظور به جريان انداختن جنگهاى جديد که ميتوانست شرايط را براى آنها که چندين بار برده بخرند مهيا سازد٬ دنبال مينمودند· در اين تبليغات جنگى -ه فعال کليساى مسيحى با پشتکار تمام شرکت داشت و مانند هميشه تکيه گاه اصلى براى خانواده هاى سلطنتى اروپايى بود· جاى دارد که با دو مٽال چگونگى اين فرايند را مشخص نماييم·
ما با پادشاهى کنگو آغاز ميکنيم· ۱۴۸۲ caravel هاى (نوعی کَشتیِ سبک وزنِ دو یا سه دکله با بادبانهایی مثلثیشکل)پرتقالى به دهانه رودخانه کنگو آمدند و با پادشاهى آنجا٬ با تقريبا به همان اندازه ى پرتقال٬ ارتباط بر قرار نمودند· کنگو پس از سال ۱۵۰۶ توسط پادشاهى بى نظير٬ mani-kongo Nzinga Mbemba٬ اداره ميشد که پس از اولين تماسها با پرتقاليها در دهه هاى ۱۴۹۰ به مسحيت گرويده و نام Dom Afonso را گرفته بود· او ۴۰ سال حکومت کرد·
مکاتبات ميان پادشاهان پرتقالى و پادشاه Dom Afonso در پرتقال بخوبى محافظت شده و روابط ميان آنها شناخته شده هستند· همه چيز با تجارت٬ يارى پرتقاليها در جنگ و بازپرداختDom Afonso با کالاهاى آفريقايى و شمار محدودى از برده گان٬ آغاز شد· اينکه پادشاهى بزرگى مانند mani- کنگو به يک پادشاه همتراز ديگر تعدادى برده هديه بدهد چيز عجيبى نبود٬ اين بخشى از سنت بود·
مبادله نامه ميان پادشاهان بديهيست هنگاميکه مساوات ميان "سلطنت برادر در پرتقال" و نيرومندترين و ب*ر*جسته ترين پادشاه mani-congo" مورد نظر است· اما پادشاه Afonsoنميتوانست نتايج حاصله از تجارت برده را که آغاز نموده بود پيش بينى نمايد· آن امر فرايندى را آغاز کرد که بر اٽر آن تجارت برده مداوما افزايش يافت و بتدريج به پديده اى غير قابل کنترل مبدل شد· باورهاى مسيحيان پرتقالى براى برادران مسيحى اشان در کنگو سودى نداشت·
به نامه Dom Afonsos در مورد کمک به پايان دادن تجارت برده و توسعه کشور با فن آورى اروپايى پاسخى داده نشد· او حتى ناچار شد که از کشيشان و مبلغان بخواهد که تجديد نظر نموده و بيش از اندازه برده نخرند و "در هر صورت نه زنان را٬ که قضيه بشدت آشکار و روشن شده و پادشاه بعنوان رياکار در مقابل مردم قرار ميگيرد" (توجه داشته باشيد به جنايات کشيشان بر عليه قانون شرف و پاکدامنى)· کشيشان عمل منافى عفت انجام داده و برخلاف گفته خدا که Afonso به مردم خود آموخته بودند عمل مينمودند· اما کشيشان نميخواستند که شيوه زندگى خود را تغيير بدهند· آنها در عوض٬ به منظور پرهيز از برملاء شدن٬ تمام کسانى که کلمه اى در مورد عمل آنها ادا مينمودند با تکفير٬ با طرد از کليسا و سرزمين خدا تهديد مينمودند·
با اينحال تجار برده پرتقالى به اسير نمودن کليه افرادى که در کنگو بدستشان ميامد ادامه دادند· حتى اعضاى جوان در ميان نجباى کنگويى٬ که به منظور ادامه تحصيلات در زمينه کشيشى و يا افسرى به پرتقال ميرفتند٬ بعنوان برده فروخته شدند· از جانب پرتقال از کمک فنى هرگز سخنى به ميان نيامد٬ کنگويها تنها کالاهاى مصرفى دريافت مينمودند که بسرعت استفاده ميشد٬ که به اين معنا بود که بايد کالاهاى جديدى در ازاى شمار بيشترى از برده گان خريده ميشد·
در سال ۱۵۲۶ Dom Afonso تلاشى در جهت کنترل تجارت برده به منظور متوقف نمودن کامل آن بعمل آورد· در اين مورد او نامه بسيار شديد الحنى را به پادشاه پرتقال نوشت که در آن تاجران پرتقالى بعنوان دزدان و افراد بى وجدان که جوانان کشور را به اسارت گرفته و ميفروختند به نحوى که "کشور ما کاملا در حال خالى شدن از سکنه است" معرفى شده بودند نوشت:
و Afonso ادامه داد:
"ما از عاليجناب پادشاه تقاضاى ديگرى بجز کشيشان و مردمى که بتوانند در مدارس تدريس نمايند٬ و هيچ کالايى بجز نان و ش*ر*اب براى عشاى ربانى٬ نداريم· به همين خاطر ما از عاليجناب خواهشمنديم که ما را در اين زمينه٬ از طريق دادن فرمان به نماينده گان خود که نه تاجر و نه کالايى به اينجا ارسال کنند٬ کمک و يارى نمايد٬ چرا که تمايلمان بر اينست که در سرزمين پادشاهى ما هيچگونه تجارت و يا بازارى براى برده گان وجود نداشته باشد·"
تلاش Afonso در جهت متوقف نمودن تجارت برده به جايى نرسيد٬ تجارت برده که بخش مهمى از امرار و معاش پادشاه پرتقال را تشکيل ميداد افزايش يافت و در جريان مرگAfonso در پايان دهه هاى ۱۵۴۰ کنگو جامعه اى بود در حال سقوط و بحران· در اينزمان بود که پرتقاليها براى اولين بار آزمايش طرحهاى به اشغال درآوردن کامل منطقه را از طريق حمله نظامى آغاز نمودند· مهم اين بود که بتوان سيستم ملوک الطوايقى و اتحاد ميان کشورهاى حول کنگو را ميان برداشت· در اين ر*اب*طه بخصوص مهم بود که کنگو را از متحدانش در جنوب٬ پادشاه دونگو٬ که لقب ngola٬ که نام آنگولا از آنجا ميايد٬ را با خود حمل مينمود٬ جدا کرد·
از ميان برداشتن اين اتحاد سنتى – ه منسجم آسان نبود· وظيفه بر عهده کسانى که براى انجام آن مناسبترين بودند٬ به عبارت ديگر تجار برده و کشيشان يسوعى در جزيره São Tomé٬ که در تجارت برده مشارکت داشتند٬ گذاشته شد· در اين جزيره مزارع بزرگ شکر وجود داشت که توسط برده گان از سراسر جهان اداره ميشد٬ همزمان جزيره بزرگترين انبار برده در سواحل غرب آفريقا بود· به همين دليل کشيشان يسوعى و تجار برده در São Tomé٬ بخاطر بدست آوردن منافع بيشتردر جهت خريد برده گان بيشتر و بدست آوردن سود بيشتر اقدام نمودند· آنها٬ ۱۵۵۶ ٬ با توسل به حيله و نيرنگ ngola در Dongo را ناگزير به قطع ر*اب*طه با mani-kongo نمودند· mani-kongo در پاسخ ارتشى را به منظور به زانو درآوردن ngola فرستاد· اما کنگو جامعه اى در حال فروپاشى بود٬ ارتشش تضعيف شده و ديگر آنچيزى نبود که زمانى بود· ارتش ngola با پيروزى عقب نشينى نمود· بدين ترتيب حکومت کنگو نابود شد و پرتقاليها براى اولين بار توانستند خود را با نيروى نظامى در قاره مستقر نمايند· پرتقاليها ۹ سال بعد آنچه را که از ارتش کنگو- مانى باقى مانده بود شکست دادند و اشغال ساحل واقع در جنوب آفريقا را آغاز نمودند· اين به جنگى دراز مدت و کٽيف٬ که در آن توپها و سلاحهاى مدرن در کنار کشيشان و مبلغان که عامل قدرت براى دسيسه و ايجاد بى ٽباتى و فتح بودند٬ مبدل شد· Mani-kongo و بسيارى از پادشاهان مغلوب و رٸوساى قبايل در پستهاى خود باقى ماندند اما اينبار بعنوان عروسک دست نشانده پرتقاليها·
پيامد فتح پرتقاليها نابود کننده بود· به نظر ميايد که غارت و کشت و کشتار مرزى نميشناخت· در سال ۱۵۷۶ کشيش يسوعى٬Garcia Simões٬ او نيز يک تاجر برده٬ که از mani-kongo آنزمان Dom Álvaro برده ميخريد٬ در نامه اى از شمار مرگ و مير فراوان در ميان برده گان٬ بيش از ۳۰ درصد٬ شکايت ميکند· با اينحال از اين منطقه درخلال ۱۲۰ سال پس از آن٬ تا ۱۶۸۰ ٬ کمتر از ۱٬۵ ميليون برده صادر شد! رقم نهايى٬ در مجموع٬ براى برده گان زنده ى گرفته شده از اين منطقه تا بيش از ۵ ميليون نفر تخمين زده ميشود٬ کمى بالاتر از تعداد جمعيت موجود در انگولاى فعلى· يک خشونت و توهين به سياهان بيدفاع به بعدى و بعدى منجر شد· در اين شرايط٬ همراه با گذشت زمان٬ اين نظريه که مردم سفيد خدا هستند پديدار شد·
تک رمان
دانلود رمان عاشقانه از طریق سایت تک رمان دانلود رمان جنایی برای دانلود رمان رایگان وارد شوید جهت چاپ رمان و نشر در انجمن رمان نویسی از طریق اورود به انجمن اقدام کنید
taakroman.ir
آخرین ویرایش: