جامعه تجارت برده و نژاد پرستی به عنوان خاستگاه نظام سرمایه داری!

  • نویسنده موضوع morva♡
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 18
  • بازدیدها 366
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

morva♡

مدیر بازنشسته تالار جامعه و فرهنگ
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-28
نوشته‌ها
1,005
لایک‌ها
8,030
امتیازها
93
سن
25
محل سکونت
TEHran
کیف پول من
1,572
Points
0
چند کلامى از نويسنده

در آغاز دهه هاى ٦۰ از جانب نويسنده گانى از قاره هاى مختلف جهان انتشار کتابهايى در مورد تاريخ آفريقا و ر*اب*طه ميان اروپا- آفريقا آغاز شد. آنها بر پيش داروريهاى قديمى نژاد پرستى غلبه نمودند و تصوير جديدى را از قاره بزرگ آفريقا و مردم آن ارائه نمودند. نويسنده گانى مانند باسيل ديويدسون٬ چارکز آر. باکستر٬ والتر رونى٬ خوزه کاپلا و ديگران در آنزمان براى اولين بار توانستند حقيقت پنهان در پشت تجارت برده و کلنياليسم را در اختيار عموم قرار دهند. با اينحال٬ دستکم ٢۰ سال پيش اغلب اين کتابها منتشر شد٬ دانش در مورد اين موضوع با گذشت زمان تحليل رفته است.
تجارت برده و نژاد پرستى بعنوان خواستگاه سرمايه دارى بر آنست که از اين کتابها و شمارى از تحقيقات ديگر توضيحاتى را در مورد تجارت برده در آفريقا٬ بزرگترين مهاجرت دسته جمعى در تاريخ بشرى٬ ارائه دهد و خواننده گان را به کسب دانش بيشتر در اين باب ترغيب نمايد.

برخوردارى از چنين دانشى براى آنکسى مهم است که ميخواهد خود را با رويدادهاى سياسى در جهانى که ما در آن زندگى ميکنيم٬ و بخصوص زمانيکه مبارزه بر عليه نژاد پرستى است٬ آشنا سازد.

شايد اينگونه انگاشته شود که بخشى از اين مجموعه خود را بر روى اقدامات پرتقال در آفريقا متمرکز نموده است. دليل آن اينست که پرتقاليها اولين اروپاييهايى بودند که به آفريقا٬ جنوب جزاير قنارى٬ آمدند و براى مدتى به تنهايى مناطق ساحلى را استٽمار نمودند.

Mario Sousa
تجارت برده و نژاد پرستى بعنوان خواستگاه سرمايه دارى

  • - ما از٥۰ ميليون آفريقايى صحبت ميکنيم که در خلال دوره اى از ٤٥۰ سال٬ از اواسط دهه هاى ۱٤۰۰ تا اواخر دهه هاى ۱٨۰۰ ٬ قربانى تجارت برده اروپاى شدند.
  • - در نشريه کارگر (ارگان رسمى حزب کمونيست سوئد)٬ ۱٩٩٧ ٬ Mario Sousa در مورد تاريخ تجارت برده٬ اينکه چگونه اساس ٽروت و توسعه سرمايه دارى را در اروپا بنيان نهاد و اينکه چگونه تمدن بزرگ و فرهنگ والاى آفريقا را متلاشى نمود صحبت ميکند.
  • - اين داستانيست شگفت انگيز و نفرت انگيز٬ با قربانيانى بيشمار و شمار فراوانى خائن. در اين ر*اب*طه مسيحيت نقشى ويژه و ناخوشايندى را ايفاء مينمايد.
  • - آنها مانند يک حيوان شکار٬ بصورتى ميليونى به اسارت گرفته و نشانه گذارى ميشدند٬ در بازار فروخته و از روى اقيانوس با کشتى براى برده داران در معادن و مزارع حمل ميشدند.
  • - اما نه تنها کليسا. تمام شاهزاده گان در اروپا از تجارت برده کسب درآمد مينمودند.
سوئد نيز به همين ترتيب. حقيقت اينست که خانواده سلطنتى سوئد٬ سلسله برنادوت٬ از طريق جدش کارل چهاردهم يوهان درآمد سرشارى از تجارت برده در درياى کارائيب بدست آورد.

" به هر کسى که در اين جنگ شرکت ميکند بايد بخشش کامل براى تمام گناهانش اعطاء گردد..."

پاپ
Eugenius IV٬ ۱٤٤۱
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : morva♡

morva♡

مدیر بازنشسته تالار جامعه و فرهنگ
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-28
نوشته‌ها
1,005
لایک‌ها
8,030
امتیازها
93
سن
25
محل سکونت
TEHran
کیف پول من
1,572
Points
0
هنريک دريانورد و کشتيها

همه چيز با سال ۱٤٤۱ آغاز شد. قبل از آن٬ در قاره اروپا طى سالها٬ تجارت برده يقينا يک تجارت پر منفعت بوده است. ٽروتمندان در اروپا از تاجران برده در آفريقاى شمالى برده٬ سفيد و سياه٬ جهت استفاده از آنها در انجام کارهاى خانه و مزارع٬ خريدارى مينمودند. اروپاييها به نوبه خودشان٬ از جمله در ونيز و جنوا٬ برده گان مسيحى را به پادشاهان در مصر و ديگر کشورها در شمال آفريقا ميفروختند. هيچکس نه قدرت و نه تمايلى داشت به اينکه به تجارت با انسان پايان دهد. حتى با برده گان مسيحى.
پاپها٬ کلمنت V و مارتين V٬ با اعمال تکفير تهديد نمودند – تکفير کليساى مسيحى و پادشاهى خدا – چرا که آنها برده گان مسيحى را به "کافران" ميفروختند. اما تهديد آنها نتيجه اى نداد.
سال ۱٤٤۱ حادٽه اى رخ داد که جريان تاريخ را براى تمام قاره تغيير داد. شاهزاده هنريک – ه دريانورد پرتقالى قايقى را تحت رهبرى فرمانده جوان Antão Gonçalves٬ با اين فرمان که در امتداد ساحل اقيانوس اطلس کشتيرانى کن٬ از کانالBojador عبور و انبار کشتى را با چرم و روغن شير دريايى پر کن٬ ارسال نمود. ماموريت به خوبى و به موقع توسط Antão Gonçalves انجام شد.
اما Gonçalves خود را تنها با اين امر خشنود ننمود. او مدتها سعى کرده بود که خدمتى را در حق ارباب خود انجام دهد و ميخواست به پرتقال چيز مخصوصى را بعنوان هديه به ارباب خود بهمراه ببرد.او برآنشد که بدنبال شکار انسان به خشکى برود. Gonçalves با ٩ تن از مردان خود پهلو گرفت و جستجو را آغاز نمود. آنها در خشکى گشتند و گشتند اما بدون نتيجه.
بالاخره٬ خسته و نااميد در راه بازگشت به قايق٬ چشمشان به مردى افتاد. او با شتر در امتداد تپه ها ميامد. آن مرد بسرعت توسط ده مرد ديگر محاصره شد اما در ابتدا تسليم نشد. او از خود شجاعانه و با نيزه دفاع کرد و دقيقا پس از اينکه در جنگ با پرتقاليها آسيب ديده بود به اسارت گرفته و به کشتى برده شد.

اولين تماس ميان اروپاييها و آفريقاييها در جنوب صحرا اينچنين برقرار شد. نيزه در مقابل نيزه در مبارزه اى براى آزادى. قبل از اينکه به قايق بازگردند او و همراهانش زنى را نيز که در آن نزديکى پيدا کرده بودند به اسارت گرفتند.

اما سفر غارت براى آن بار به پايان نرسيد. در دريا Antão Gonçalves با پرتقالى ديگرى٬ Nuno Tristão٬ فرمانده يک کشتى ى به خوبى مسلح و بزرگ٬ برخورد نمود. Tristão از هنريک دريانور فرمان گرفته بود که با هر چه امکان داشت انسانهايى را که در ساحل آفريقا ميبيند به اسارت گرفته و بهمراه خود به پرتقال بياورد. Gonçalves و Tristão کارى مشترک را آغاز نمودند. آنها شبانه با نيرويى عظيم به خشکى آمدند و از روى خوش اقبالى با دو اردوگاه که ماهيگيران در آن خوابيده بودند برخورد نمودند. پرتقاليها با تمام نيرو حمله کردند. شمارى از آنها موفق به فرار شدند٬ پرتقاليها چهار نفر را کشتند و ده تن ديگر٬مرد٬ زن و کودک٬ را به اسارت گرفتند.

اين اولين تجارت غارتگرانه٬ هنگاميکه به پرتقال بازگشتند٬ سر و صداى زيادى را در قصر هنريک بپا کرد. مقام Antão Gonçalves بخاطر شاهکارش تا حد شواليه ارتقاء يافت و نشان افتخار مسيح به او اهدا شد. هنريک دريانورد بلافاصله سفير ويژه اى را به نزد پاپ Eugenius IV به منظور بازگو نمودن دستگيريها و طرحهاى گسترده براى فتوحات جديد و تجارت شکار برده ارسال نمود. او براى ادامه طرحهاى خود براى آفريقا خواهان دريافت موافقت و دعاى خير پاپ بود. او از پاپ بيش ازآنچه که خواسته بود دريافت نمود.

پاپ همچنين اعلام نمود " به هر کسى که در اين جنگ شرکت ميکند بايد بخشش کامل براى تمام گناهانش اعطاء گردد". بد نيست٬ هنگاميکه در جنگ – ه آغاز شده گناهان٬ دزدى٬ برده گيرى٬ و افراط و تفريطهاى عظيم در کشتار کودکان٬ زنان و مردان به ميزانى که از آن پيشى گرفتن دشوار است در نظر گرفته ميشود. کسانى که از "قبل" مورد بخشش قرار گرفته اند٬ که شمار فراوانى از آنها از عقب مانده ترين بخش جامعه آمده اند٬ محکومين با شنيعترين جرائم بعنوان سابقه٬ جهت حمله به انسانهاى بى دفاع٬ چپاول٬ به بردگى کشيدن و قتل عام نيازى به دريافت تشويق نداشتند.

ستايش پاپ Eugenius IV و آمرزش گناه کاران از جانب او تاٽير نابود کننده اى بر روى آفريقا٬ براى هميشه٬ داشت. حتى پاپهايى جانشين او نيز مٽال او را دنبال نمودند. قبل از هر جنگ و تجارت غارتگرانه در قاره آفريقا پاپها بخشش گناه کاران را براى مسيحيان اعلام نموده اند!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : morva♡

morva♡

مدیر بازنشسته تالار جامعه و فرهنگ
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-28
نوشته‌ها
1,005
لایک‌ها
8,030
امتیازها
93
سن
25
محل سکونت
TEHran
کیف پول من
1,572
Points
0
شکار برده بعنوان کسب و کار تجارى

سفرهاى دريايى کشتيهاى پرتقالى به آفريقا و ساحل سنگال٬ جهت شکار و آدم ربايى براى فروش بعنوان برده٬ افزايش يافت. آنها بخوبى مسلح بودند و بصورت گروه اى و با قايقهاى فراوان به آنجا ميرفتند.

پرتقاليها معمولا شبانه به خشکى ميرفتند٬ به روستاهاى ماهيگيرى بى دفاع يورش ميبردند و مردمشان به بردگى ميکشيدند. شکارچيان برده هر چه بيشتر در خشکى نفوذ مينمودند و مردم را به اسارت ميگرفتند اما نشان داده شد که اين کار ميتوانست برابر با به خطرانداختن جانشان باشد. شکارچيان برده به همين دليل حضور خود را به جوامع ساحلى محدود نمودند.

به مرور زمان شمار آفريقاييهاى به بند کشيده شده افزايش يافت و ارزشى بزرگ و مهم را نشان داد. در سال ۱٤٤٤ يک ماموريت سازماندهى و تامين مالى شده٬ متشکل از ٦ کشتى٬ از لاگوس در ساحل Algarve در جنوب پرتقال آغاز شد٬ اولين ماموريت از نوع خود. هدف به اسارت گرفتن سياه پوستان در مقياسى وسيع براى فروش مجدد بود. چند ماه بعد هنگاميکه کشتيها بعد به لاگوس بازگشتند ٢٣٥ نفر را در ميان محموله هاى خود داشتند. ماموريت از جمله جنگ کوچکى را عامل شده بود و شمار فراوانى از آفريقاييها در جريان تلاش براى دفاع از خود در مقابل حملات پرتقاليها کشته شده بودند. شکاربرده بر روى درياها بعنوان يک کسب و کار تجارى محقق شده يک واقعيت بود. از ۱٤٤۱ تا ۱٤٤٨ پرتقاليها بيش از ۱۰۰۰ برده را از ساحل آفريقا به اسارت گرفتند. از آغاز دهه هاى ۱٤٥۰ شمار برده گان فروخته شده در بنادر لاگوس و ليسبون تا ٧۰۰-٨۰۰ در سال افزايش يافت. با اينحال اين بخشى کوچک بود از آنچه که قرار بود رخ بدهد.

(در حال حاضر خواننده اى که از شهر لاگوس عبور ميکند ميتواند محل بازار فروش برده گان را ببيند. محل به خوبى نگاهدارى شده و در کنار Praça da República در مقابل کليساى سانتا ماريا قرار دارد)
واتيکان و طلا از تجارت برده

با رشد تجارت برده علاقه کليساى مسيحى به دستبردهاى پرتقاليها افزايش يافت. قراردادى دال بر وجود ارتباطات اقتصادى ميان پرتقال و واتيکان رديابى نشده است٬ همانطور که ميدانيد تحقيقات در بايگانى واتيکان مجاز نيست٬ اما اسناد تاريخى مهم نشان ميدهند که چنين توافقاتى بايد رخ داده باشند.

از دوران حکومت پاپ Nikolaus V و به درخواست پادشاه پرتقال٬ شمارى از فتواهاى پاپ٬ احکامى مهم به کليه مسيحيان٬ که مداوما حقوق خانواده سلطنتى را در بهره بردارى از آفريقا برميشمرد و به اقدامات آنها مشروعيت ميبخشيد٬ اعلام شده اند.

سه فتواى مهم پاپ اهميت بسزايى براى تمام روابط آينده ميان اروپا و آفريقا داشت. اولين٬ Dum Diversus٬ صادر شده در ۱٨ ژوئن ۱٤٥٢ ٬ ٩ سال پس از اينکه Gonçalves و Tristãoاولين آفريقاييان را به بردگى کشيدند٬ صادر شد. فتواى پاپDum Diversus به پادشاه پرتقال اين حق را ميداد که "حمله کند٬ فتح کند و کليه مسلمانان٬ مشرکان و ديگر کافران و دشمنان مسيحيت را مورد ظلم و ستم خود قرار دهد٬ اموال و سرزمين آنان را مصادره نمايد٬ آنان را به بردگى ابدى محکوم و اموال و سرزمين آنان را به پادشاه پرتقال منتقل و در اختيار جانشين او قرار دهد". روشنتر از اين نميتوان سخن گفت·

با همين دليل خوب اين سوال مطرح ميشود که چرا واتيکان و بالاترين مرجع کليساى مسيحيت يکچنين قدرتى را به کشورى نسبتا عقب مانده از نظر فرهنگى و اقتصادى٬ پرتقال – ه آنزمان٬ اعطاء نمود. توضيح اينست٬ بنا بر اعتقاد من٬ طلا. هدف پاپ٬ ميتوان در متنى که خود را بر روى "اموال٬ سرزمين و بردگى ابدى" متمرکز مينمايد" خواند٬ دست گذاردن بر روى درآمد – ه پديدار شده ى گسترده بود. حتى فتواهاى زير نيز با همان اهداف ادامه پيدا ميکنند.

فتواى پاپ٬ Romanus Pontifex از ٨ ژانويه ۱٤٥٥ شرح تاريخى و ستايش از امپرياليسم پرتقال است. در اين فتوا انحصار حمل و نقل دريايى٬ تجارت و ماهيگيرى در آفريقا٬ و براى هميشه فتوحات در جنوب Kap Bojador تا هندوستان٬ به پرتقال داده ميشود. اين انحصار که پادشاهان پرتقال درآنزمان صاحب آنشدند امتياز عظيمى بود. هر دو بخاطر وسعت مناطق و براى اينکه اين امر براى خود ممنوعيتى بود براى ديگر کشورها که براى آمدن به آفريقا تلاش مينمودند. يکبار ديگر٬ يکچنين اقدامى از جانب پاپ طرح سوال ديگرى را مشروع ميسازد. به عبارت ديگر٬ پاپ در ازاى آن چه چيزى دريافت نمود؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : morva♡

morva♡

مدیر بازنشسته تالار جامعه و فرهنگ
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-28
نوشته‌ها
1,005
لایک‌ها
8,030
امتیازها
93
سن
25
محل سکونت
TEHran
کیف پول من
1,572
Points
0
فتواى پاپ٬ Romanus Pontifex از ٨ ژانويه ۱٤٥٥ شرح تاريخى و ستايش از امپرياليسم پرتقال است. در اين فتوا انحصار حمل و نقل دريايى٬ تجارت و ماهيگيرى در آفريقا٬ و براى هميشه فتوحات در جنوب Kap Bojador تا هندوستان٬ به پرتقال داده ميشود. اين انحصار که پادشاهان پرتقال درآنزمان صاحب آنشدند امتياز عظيمى بود. هر دو بخاطر وسعت مناطق و براى اينکه اين امر براى خود ممنوعيتى بود براى ديگر کشورها که براى آمدن به آفريقا تلاش مينمودند. يکبار ديگر٬ يکچنين اقدامى از جانب پاپ طرح سوال ديگرى را مشروع ميسازد. به عبارت ديگر٬ پاپ در ازاى آن چه چيزى دريافت نمود؟

در سومين فتواى پاپ٬ Inter Caetera از ۱٣ مارس ۱٤٥٦ پاپCalisto III يکبار ديگر همان انحصار را که پادشاه پرتقال باRomanus Pontifex دريافت نموده بود پيشنهاد کرد. علاوه بر اين فتواى پاپ نشان افتخار مسيح را نيز اراٸه داد٬ که بالاترين رئيس او هنريک دريانورد بود٬ حق انحصارى به شفاى روح٬ و معاملات مالى در ارتباط با در نتيجه٬ در مناطق فتح شده و در فتوحات آينده "از Kap Bojador و تا هندوستان".

در اروپاى آنزمان فتواهاى پاپ اهميت عظيمى داشتند. آنها اقتدار بزرگ اخلاقى پاپ را٬ مستقيما از جانب خدا٬ تحقق ميبخشيدند٬ که نفوذ فراوانى بر روى اخلاق و ارزشهاى انسانى داشت. در مورد مسائل اقتصادى٬ ميتوان گفت که پاپها اينبار نيز بر روى اسب برنده سرمايه گذارى نموده بودند. در خلال ٥۰ سال اول٬ تجارت برده از آفريقا به اروپا سه برابر شد.

هنريک٬ دريانورد يا شکارچى برده؟

هنريک – ه دريانورد در سال ۱٤٦۰ درگذشت. شخصيت تاريخى او٬ بخوبى شناخته شده در کتابهاى تاريخى٬ اغلب بعنوان نوعى دورانديش٬ يک کاشف تشريح ميشود. شاهزاده هنريک يقينا يک دورانديش بود٬ اما انديشه هاى او با قدرت پول سر و کار داشت.

او از همان دوران جوانى زندگى خود را بعنوان فاتح از اين که طريق طرح ريزى کند و چندين لشگرکشى را به مراکش و جزاير قنارى به اجرا بگذارد آغاز نمود. او در نظر داشت که جبل الطارق را نيز از چنگ پادشاه اسپانيا بيرون بياورد. بنا بر ادعاى کتب تاريخى دليل بزرگ هنريک تمايل به انتشار مسيحيت انگيزه اصلى بود. اما توجه داشته باشيد که جبل الطارق و جزاير قنارى متعلق به اسپانيا بودند و در نتيجه مانند پرتقال به يک ميزان مسيحى بودند٬ نه "مسيحيت"٬ فقط غارت کن.

يک ماموريت شناخته شده٬ فراموش شده توسط بسيارى٬ بطرف طنجه در مراکش٬ ۱٤٣٧ ٬ شخصيت اين شاهزاده را بخوبى نشان ميدهد. يک ارتش پرتقالى تحت فرمان مستقيم هنريک – ه دريانورد در ساحل مراکش در نزديکى طنجه با هدف فتح شهر به خشکى وارد شد. پس از زد و خوردهاى شديد با سربازان مراکشى ارتش پرتقال شکست خورد و بدون داشتن امکان بازگشت به کشتيهايشان به محاصره درآمد.

پايان کار هنريک و تعداد ديگرى از اشراف – ه بسيار خوب نزديک بود. مراکشيها وعده آزادى به آنها دادند به اين شرط که پرتقاليها شهر سئوتا٬ که چند سال قبل آنرا به تصرف خود در آورده بودند٬ را به مراکش باز پس ميدادند. بعنوان وٽيقه براى اين قرار داد مراکشيها ميخواستند که پرتقاليها فرمانده هنريک را بعنوان اسير باقى بگذارند. اين پيشنهادى بود که پرتفاليها ناگزير به قبول آن بودند. جايگزين خطر نابودى بود.

اما هنريک قصد اين نداشت که در زندان بنشيند. با سخن گفتن در مورد بهترين آرزوها براى امپراطورى و وعده در مورد آزادى زود هنگام٬ هنريک برادر جوانتر خود٬ فرناندو٬ که تحت فرمان او قرار داشت٬ را متقاعد نمود که جاى او را بعنوان اسير بگيرد. فرناندو جوان آخرين روزهاى زندگى خود را در زندان فز٬ که از آنجا چندين درخواست و استدعا براى برادر خود فرستاد٬ هنريک هيچ پاسخى نداد٬ گذراند.

هنريک – ه دريانورد افکار ديگرى در سر داشت. آرزوى او اين بود که افرادى را از راه دريا براى ايجاد تماس مستقيم با قاره ى بزرگ که او در مورد آن شنيده بود به شمال آفريقا بفرستد٬ اينکه سرورى خود را بر روى معادن طلا اعمال نمايد و رهبرى تجارت برده از آفريقاى شمالى به اروپا را بدست بگيرد.

ديدگاههاى هنريک – ه دريانورد ديدگاههايى بودند در مورد طلا و برده. يقينا بجاى دريانورد شکارچى برده – و طلا ميتوانست نام بهترى براى هنريک باشد. هنگامى که همه عوامل در نظر گرفته ميشود٬ علاقه هنريک به دريانوردى٬ در مقايسه با شکار برده و مبارزه براى معادن طلا در آفريقا٬ يک محصول جانبى بود.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : morva♡

morva♡

مدیر بازنشسته تالار جامعه و فرهنگ
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-28
نوشته‌ها
1,005
لایک‌ها
8,030
امتیازها
93
سن
25
محل سکونت
TEHran
کیف پول من
1,572
Points
0
جوامع برده در آفريقا

در خلال نيمه دوم دهه هاى ۱٤۰۰ تجارت پرتقاليها با برده گان آفريقايى در اروپا تجارت بسيار پر رونقى شد. اولين سال – ه شکار انسان نشان داده بود که تجارتى باشد خطرناک با تعداد زيادى قربانى در جنگ و بيماريها در ميان شکارچيان برده ى پرتقالى. (يکى از اولين شکارچيان انسان٬ Nuno Tristão که در بالا نام او رفت٬ در سال ۱٤٤٦ همراه با ۱٨ تن ديگر در کنار رودخانه گامبيا در جريان چهارمين تجارت غارتگرانه کشته شد).

براى موفقيت تجارى شيوه اى آسانتر مطالبه ميشد. پرتقاليها با پادشاهان و صاحبان قدرت در مناطق ساحلى تماس گرفتند و بتدريج شرکاى تجارى٬ که در ازاى پارچه٬ اسب٬ طلا و پو*ست بز کوهى و اينکه حتى برده بفروشند٬ پيدا کردند.

"تجارت با برده گان تجارتيست براى پادشاهان٬ مردان ٽروتمند و تاجران موفق" شرايط بدرستى توسط يکى از شرکت کننده گان در تجارت اينچنين توصيف شد.

اينکه آفريقاييها٬ آفريقاييهاى ديگر را به افراد بيگانه از بخشهاى ديگر جهان ميفروختند توهين آميز است. اما جهت درک اينکه چرا اينچنين شد مهم است که سيستم اجتماعى آفريقا را در دهه هاى ۱٤۰۰ هر چه عميقتر بشناسيم.

زماينکه پرتقاليها٬ و پس از آنها اروپاييهاى ديگر٬ از طريق دريا اولين تماسهاى مستقيم را با آفريقا برقرار نمودند٬ مردم در اروپا و آفريقا تحت سيستمى بسيار مشابه زندگى ميکردند اما تفاوتهاى بزرگى نيز وجود داشت. فئوداليسم در اروپا مشابه نظم اجتماعى حاکم بر آفريقا٬ که معمولا بعنوان "فئوداليسم آفريقايى" از آن ياد ميشود٬ نبود.

تحت سيستم برده دارى در اروپا برده گان از داشتن حقوق انسانى و اموال محروم بودند. با انتقال به فئوداليسم برده دارى تدريجا به سرواژ و ارباب و رعيتى مبدل شد٬ سيستمى وحشتناک براى کارگران که صدها سال ادامه يافت و تا حد زيادى نزديک به برده دارى بود. (تا اواخر ۱٧٧٥ Katarina IIسرواژ را در روسيه تشديد و به مالکان زمين حق فروش دهقانانشان بعنوان برده داده شد).

در آفريقا "فئوداليسم" معناى ديگرى داشت. ساختار برابر- ه قبيله اى با گذشت زمان جاى خود را به سيستمى داد که در آن دولتهاى رشد کرده ى قويتر٬ اقوام ضعيف ديگر را تحت ستم قرار ميدادند. اين امر سرواژ يا ارباب و رعيتى را براى شکست خورده گان٬ که بسيارى از مورخان بطور کلى مايلند آنرا "بردگى خانگى" بنامند٬ موجب شد.

شرايط زندگى اين برده گان آفريقايى تا حد زيادى ميتوانست٬ وابسته به زمان و مکان٬ متفاوت باشد٬ اما با اينحال توضيح يک الگوى واقعى هنوز هم٬ بدون تخطى از واقعيت٬ ممکن است.

برده گان در آفريقا بطور معمول قطعه زمينى٬ اجازه ترک آنرا نداشتند٬ دريافت مينمودند. آنها ناگزير بودند که با محصولات و خدمات خود به بردگى تن در داده و بدين ترتيب٬ بتدريج٬ آزادى عمل بيشترى بدست آورند. بخشى به کشاورز و بخشى به صنعتگر مبدل ميشدند و در نزد مردم پيروز با گذشت زمان تفاوت ميان اين برده گان و مردان آزاد کاهش ميافت. يک برده آفريقايى ميتوانست صاحب اموال٬ بعنوان عضوى از خانواه ارباب پذيرفته و حتى وارٽ اموال ارباب خود نيز باشد.

مٽالهايى در مورد برده گانى که تاجران موفقى٬ ٽروتمند و به برده دار مبدل شدند٬ افراد مهمى در جامعه و حتى به بعنوان پادشاه انتخاب شدند٬ وجود دارد. اين تذکر جهت درک وضعيت برده گان و امکانات جامعه آفريقا ارائه شد.

البته در زندگى يک برده همه چيز لذتبخش نبود . او٬ براى مٽال٬ ممکن بود که بخاطر روز بخصوصى بعنوان هديه داده و يا به منظور برآوردن نيازهاى اقتصادى ارباب فروخته شود.

در اين ر*اب*طه مهمترين مسئله درک وضعيت بردگان آفريقايى است٬ زمانيکه اروپاييها در دهه هاى ۱٤۰۰ به آفريقا آمدند٬ و اينکه از بسيارى جهات با سيستم ارباب ورعيتى حاکم بر اروپا که در آنزمان بر تعداد زيادى از زنان و مردان حکومت مينمود مقايسه شود. وضعيت برده گان آفريقايى در آنزمان هيچ وجه مشترکى با برده دارى بعدى اروپاييها مبنى بر نياز به نيروى کار ارزان در مستعمرات آمريکايى٬ زمانيکه با انسانها در کشتيهاى حامل برده٬ در زمينهاى کشاورزى و معادن همانند گله احشام رفتار ميشد٬ نداشت.
باتوجه به اين پيشينه ميتوان به شيوه انديشيدن برده دار آفريقايى٬ زمانيکه همزمان با طلا٬ عاج و پو*ست حيوانات برده گان را نيز به اروپاييها ميفروخت٬ آگاهى يافت. براى برده دار آفريقايى فروش برده به تاجران آفريقايى عجيبتر از فروش آنها به تاجران اروپايى نبود. او از وضعيت برده گان در کشور جديد اطلاعى نداشت و تصور مينمود که اوضاع و احوال آنجا تقريبا مشابه آفريقا باشد. براى او٬ به سادگى٬ اينچنين بود که برده گان اجازه ميافتند که به املاک ارباب جديد منتقل و در آنجا به زندگى عادى خود ادامه بدهند٬ کارى را که در آن مهارت دارند انجام و از نردبان ترقى جامعه٬ در تلاش به منظور دستيابى به آزادى نهايى٬ بالا بروند.

در حقيقت حدسيات برده فروش آفريقايى چندان هم بدور از واقعيات نبود. در آنزمان٬ در نيمه دوم دهه هاى ۱٤۰۰ ٬ با برده گان در اروپا با همان روش آفريقا برخورد ميشد. برده موجودى بطور کامل بدون حقوق نبود بلکه در سيستمى با تعهدات متقابل٬ ميان برده گان و جامعه برده دارى٬ جايگاهى معينى داشت.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : morva♡

morva♡

مدیر بازنشسته تالار جامعه و فرهنگ
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-28
نوشته‌ها
1,005
لایک‌ها
8,030
امتیازها
93
سن
25
محل سکونت
TEHran
کیف پول من
1,572
Points
0
با اينحال بايد به منظور درک توسعه مناسبات ميان اروپا و آفريقا بر روى برخى از حقايق مهم و تعيين کننده تاکيد ورزيد. پادشاهان يا رئوساى قبايل آفريقايى که به اروپا برده ميفروختند هرگز نميتوانستند پيش بينى کنند که اين اولين٬ تقريبا بسيار محدود٬ تجارت برده در آينده چنان ابعادى گسترده اى بخود بگيرد که ٽبات جامعه را در کشورشان به لرزه درآورد. براى آنها اينکه اين بى ٽباتى ميتوانست در آينده به شرايطى منجر بشود که مغلوب اروپاييان بشوند قابل پيش بينى نبود. فعالتر بودن اروپاييها٬ در جستجو و تجارت برده٬ و قويتر بودن٬ از جمله به دليل برتريت بى چون چراى نظامى٬ همواره ميتوانست بزرگترين منافع و مزايا را براى آنها بدنبال داشته باشد. بخاطر سپردن اين امر نيز مهم است که طى اين سالها تجارت برده تنها بخشى از معاملات ميان آفريقا و اروپا را تشکيل ميداد٬ اگر چه براى پرتقال و بعدها همچنين براى اسپانيا تجارت برده معرف بزرگترين بخش معاملات بود.

تجارت برده توسعه ميابد

تجارت برده در خلال نيمه دوم دهه هاى ۱٤۰۰ برطرف نمودن نياز بازار داخلى در ميان ٽروتمندان پرتقالى و اسپانيايى و صادرات محدودى به ايتاليا و فرانسه را مد نظر داشت. اين بازار بزرگ نبود و به کاهش سرعت تمايل نشان ميداد. براى مٽال در آغاز دهه هاى ۱٥۰۰ دو تن از فرمانروايان بزرگ آنزمان٬ انگليس و فرانسه٬ عمدتا تجارت برده نميکردند٬ اما معاملات کالاهايى مانند عاج٬ فلفل و طلا را با آفريقا توسعه دادند.

تا نيمه دهه هاى ۱٥۰۰ تجارت برده در مورد چندين هزار برده ى آفريقايى بود که با کشتى به کشورهايى در اروپا برده شدند و اين عمل ميتوانست بعنوان رويدادى قابل سرزنش اما محدود به يک دوره خاص مورد سرزنش قرار گيرد. همانطور که گفته شد يک تجارت با ارزشتر ديگر در حال توسعه و از نظر اهميت در حال غلبه نمودن بود. با اينحال اينچنين نشد. سفر کلمب به جزاير آنتيل٬ ۱٩٤٢ ٬ و پدور آلوارز کابرالز- ه پرتقالى به برزيل٬ ۱٥۰۰ ٬ همه چيز را تغيير داد. پس از اين تاريخ کشيتهاى پرتقالى و اسپانيايى هر چه بيشتر بسمت غرب٬ بسوى قاره به تازگى کشف شده آمريکا٬ حرکت نمودند. آنها به تدريج با شمار فراوانى از سربازان مسلح٬ جنگ و حيله گرى٬ کارائيب و مناطق بزرگى را در آمريکاى جنوبى به تصرف خود درآوردند. جمعيت اين مناطق را به بردگى کشيده و ناگزير نمودند که در معادن و مزارع شکر کار کنند. فاتحان در تلاش خود بدنبال ٽروت سرخپوستانى را که به برده مبدل نموده بودند بصورتى ظالمانه مورد بهره بردارى قرار ميداند.

در جريان اين بردگى جمعيت سرخ پو*ست نابود شدند. در برخى مناطق٬ بصورتى کامل از ميان رفتند. در ٢٧ اکتبر ۱٤٩٢ کريستوفر کلمبوس در کوبا پياده شد٬ طى کمتر از ٥۰ سال بيش از صد هزار سرخ پو*ست ناپديد شدند. در اينجا تشريح وضعيت وحشتناک سرخ پوستان آمريکايى در اين بهره بردارى استعمارى امکانپذير نيست. اين امر مستلزم نگارش مقاله تخصيص داده شده ى ويژه اى است که در سطحى گسترده و شيوه اى عادلانه به بيان اين رويداد دلخراش بپردازد. من در اينجا تنها ناگزيرم که بصورتى خلاصه بر روى اين واقعيت وحشتناک در آمريکا تاکيد و در ادامه به تشريح تجارت برده از اروپا به آفريقا ادامه بدهم.

تقاضاى نيروى کار٬ که در مستعمرات جديد در آمريکا ميتوانست جاى سرخپوستان قتل عام شده را بگيرد٬ با سرعتى بى سابقه آغاز شد. فاتحان صدور برده از اسپانيا٬ پرتقال و آفريقاى شمالى را آغاز نمودند. اين برده گان هر دو٬ سفيد و سياه و بسيارى از آنان مسيحى بودند.

شايد دانستن اين مسٸله که صدور برده گان مسيحى تا پايان دهه هاى ۱٦۰۰ ادامه يافت جالب باشد. سندى از ۱٩٦٢ وجود دارد مبنى اينکه خانواده سلطنتى اسپانيا (آنهايى که از جانب پاپ لقب پادشاهى کاتوليکها را دريافت نموده بود) اجازه صدور زنان سفيد پو*ست را از اسپانيا به مکزيک صادر نمود٬ آنها در آنجا در عشرتکده هاى ٽروتمندان جاى داده شدند.

۱٥۱٥ اسپانيا اولين محموله کشتى شکر را که توسط برده گان آفريقايى در کارائيب کشت شده بود دريافت نمود. اين برده گان در آفريقا به اسارت گرفته٬ به اسپانيا آورده و از آنجا به مزارع کشاورزى در کارائيب فروخته شده بودند. اما کمبود نيروى کار که کشتار سرخپوستان و معادن جديد بوجود آورده بود راه حل ديگرى٬ گسترده تر از آوردن برده از اروپا٬ را مطالبه مينمود.

از همان آغاز پرتقاليها و اسپانياييها تمايلى به آوردن برده گان آفريقايى نداشتند. اين امر نشان داد که فتنه جويانه باشد و در کشيتهاى حامل برده و در کارائيب حمام خون بپا کرده بود.

اما روند وقايع بدان سوى توسعه يافت. اسپانياييها و پرتقاليها از نظر اقتصادى کاملا وابسته به تجارت برده بودند و سود پول سرمايه گذارى شده را مطالبه مينمودند. همزمان اين تنها آفريقا بود که ميتوانست نيازشديد به شمار فراوان برده براى کار در مزارع کشاورزى و معادن را برآورده نمايد.

در سال ۱٥۱٨ اولين محموله کشتى با برده گان٬ مستقيما از آفريقا به کارائيب رفت. اين رويداد عصر جديدى را٬ زمانيکه خانواده سلطنتى در اروپا به تاجران برده مجوز خريد برده از برخى از مناطق آفريقا را به منظور صدور به کلنيها در قاره آمريکا فروختند٬ رقم زد.
ميليونها و ميليونها انسان شکار٬ به اسارت گرفته و به عنوان برده فروخته شدند. آنها از هيچ حقوقى برخوردار نبودند٬ با آنها بدتر از حيوانات رفتار ميشد و ميليونها تن از آنها جانسپردند. خانواده هاى سلطنتى اروپايى٬ کليساى مسيحى و اشراف ديگر با بکارگيرى اين شيوه نفرت انگيز صاحب ٽروتهاى عظيمى شدند.

تجارت برده به آمريکا توسط پرتقال و اسپانيا آغاز شد. اما اين کشورها توسط انگليس٬ فرانسه٬ هلند٬ پروس٬ دانمارک٬ سوئد و بعدها دوکشور جديد در قاره آمريکا٬ برزيل و آمريکا٬ همراهى شدند.

مناسبات ميان اين کشورها در ساحل آفريقا تقريبا مشابه شرايط جنگى بود٬ همگى آنها بر آن بودند که تمام طعمه را٬ بدون اينکه آنرا با کسى تقسيم کنند٬ بدست آورند. جنگ ابتدا ميان پرتقال و اسپانيا آغاز شد. خانواده سلطنتى پرتقال انحصار تمام معاملات در ساحل آفريقا را بدست آورده بود! خانواده سلطنتى اسپانيا با قبول اين خطر که مورد تکفير پاپ قرار گرفته و به جهنم فرستاده شود کشتيهاى خود در ساحل آفريقا جلوتر و جلوتر فرستاد.

پادشاه پرتقال João II کاملا مراقب اوضاع بود. بدستور او کاپيتانهايش ميتوانستد٬ که در آفريقا با "کشتيهاى حامل اسپانياييها يا کشور ديگرى٬ رخ داده بود٬ فقط به گرفتن اسير اکتفا نکنند٬ بلکه آنها را به دليل اينکه انجام کارى ممنوع شده را انتخاب نموده بودند و بخاطر دادن اخطار به ديگران٬ بعنوان مجازات به دريا پرتاب کنند".

اما حفظ انحصار کسب و کارى چنين سودآور آنچنان آسان نبود. چندان طول نکشيد که تعداد زيادى از کشتيهاى اسپانيايى و کشورهاى ديگر در ساحل آفريقا ازدحام نمودند.

يکى از مشهورترين قاچاقچيان برده که نامش در تاريخ ٽبت شد جان هاوکينز – ه انگليسى بود. او٬ تامين مالى شده توسط تجار لندن٬ در سال ۱٥٦٢ سه کشتى تهيه کرد و بهمراه ۱۰۰ نفر خدمه از انگليس به سواحل گينه رفت و پس از مدتى از طريق جنگ و غارت در کنار ساحل ٣۰۰ نفر را به اسارت گرفت. جان هاوکينز پس از آن بسوى جزاير کاراٸيب حرکت کرد و اسرا را بعنوان برده فروخت و به جاى آن کالا٬ براى فروش در انگلستان٬ خريد.

در آغاز پادشاهى انگيس تمايلى به کسب اطلاع از ماجراجوييهاى هاوکينز نداشت و از انجام تجارت برده امتناع ورزيد. اما ملکه اليزابت اول با ديدن حساب سود و زيان او٬ پس از اولين سفرش٬ نظر خود را بسرعت تغيير داد و سرمايه گذارى در شکار برده ى هاوکينز را آغاز نمود.

هاوکينز براي انجام ماموريت دوم خود در آفريقا از ملکه اليزابت اول کشتى ويژه ى حمل برده "عيسى مسيح"! را گرفت. او بعدها بخاطر خدمات خود براى انگليس مورد ستايش قرار گرفت و لقب شواليه را دريافت کرد و خودش سپرى را با نقش برده سياه پوستى با دستبند بر روى آن انتخاب نمود!

در خلال دهه هاى ۱٥۰۰ و ۱٦۰۰ گسترش تجارت برده با سرعت هر چه بيشتر ادامه يافت. انحصار پرتقال زمانيکه کشور ميان ۱٥٨۰ و ۱٦٤۰ فاقد پادشاه شد و پادشاه اسپانيا٬ نزديکترين وارٽ٬ به تاج و تخت پرتقال دست يافت٬ از بين رفت. تا ۱٦٤۰ ٬ که شورش در ليسبون آغاز و پادشاه جديدى در پرتقال بر سر کار آمد٬ کشور همانند استانى از اسپانيا و مغلوب به عنوان يک قدرت دريايى باقى ماند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : morva♡

morva♡

مدیر بازنشسته تالار جامعه و فرهنگ
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-28
نوشته‌ها
1,005
لایک‌ها
8,030
امتیازها
93
سن
25
محل سکونت
TEHran
کیف پول من
1,572
Points
0
از آغاز دهه هاى ۱٦۰۰ کشورهاى بسيار ديگرى هدايت بخش بزرگى از تجارت برده را بدست گرفتند٬ امرى که در آنزمان بزرگترين معامله بر روى تمام درياها بود. شرايط جنگى ميان اين کشورها بر روى اقيانوس ر*اب*طه اى بود عادى. طمعکارى و حسادت بخاطر سود حاصله از تجارت برده مرزى نميشناخت.

با گذشت زمان قدرت دريايى انگليس افزايش يافت. کشور٬ بعنوان تاجر برده در مقام دوم٬ ناگزير به تهيه کالا جهت ارائه به اسپانيا و پرتقال٬ بمنظور بدست آوردن طلا و نقره از تجارت برده و مستعمرات در آمريکا٬ شده بود. اين صنعتى شدن را تحميل٬ که طى زمانى دراز انگليس را به يکى از نيرومندترين قدرتها در اروپا مبدل کرده بود٬ نمود.

تصميم گيرى در مورد اينکه چه کسى رهبرى تجارت با آفريقا را بدست ميگرفت٬ در آنزمان تنها از طريق برده گان٬ با جنگ بر سر جانشينى پادشاهى اسپانيا٬ ۱٧۰٢-۱٧۱٤ ٬ پس از مرگ Carlos II٬ رخ داد. امپراطورى اسپانيا در آنزمان بزرگترين فرمانروايى جهان٬ با متصرفات در هلند٬ ايتاليا٬ آمريکا٬ آفريقا و آسيا٬ بود. با ارزشترين در اين امپراطورى "assiento" بود٬ قراردادى که بصورتى کامل به صاحبش حق تجارت برده به متصرفات آمريکايى اسپانيا را ميداد. پولهاى بزرگ از آنجا ميامدند.

دوک فرانسوى٬ Filip Anjou انتخاب شده توسط Carlos II٬ با دريافت حمايت از پدر بزرگش پادشاه فرانسه Ludvig XIV٬ پادشاه Filip V از اسپانيا شد. پس از تاجگذارى Filip V حقوق assiento را به Ludvig XIV٬ که او مطالبه نموده بود٬ داد. خانواده سلطنتى انگليس خود را فريب خورده احساس نمود و جنگ بزرگ يک واقعيت بود. آنها٬ طى ۱٢ سال٬ در اروپا و در هر جايى که با يکديگر مواجه شدند٬ يکديگر را قتل عام نمودند. در آوريل ۱٧۱٣ اولين قرارداد صلح با معاهده ى "صلح در Utrecht" ميان اسپانيا و انگليس ومتحدانش بدست آمد.

امر تعيين کننده براى امضاى اين قرارداد صلح معاهده تجارت برده معاهده Assiento بود که يک ماه قبل از آن ميان انگليس و اسپانيا به امضاء رسيده بود٬ قراردادى که انحصار صدور برده از آفريقا به آمريکاى اسپانيا را به خانوده سلطنتى انگليس اعطاء مينمود.

٥۰ ميليون نفر از آفريقا ناپديد شدند

شمار افرادى که از آفريقا٬ به دليل تجارت برده ميان دهه هاى ۱٤۰۰ و ۱٩۰۰ ٬ ناپديد شدند چه ميزان بود؟ اين سوال موضوع بسيارى از مطالعات بوده است اما به آن نميتوان به صراحت پاسخ داد. آمار دقيقى٬ فقط ارزيابيهايى بنا شده بر روى اطلاعات ناقص٬ هرگز وجود نداشته است.

ارقام موجود بخصوص به دليل قاچاق گسترده نادرست ميشوند. تجارت برده توسط خانواده هاى سلطنتى اروپا و کليسا که از طريق مديريت آن ارتزاق مينمودند مشمول ماليات شديدى ميشد.

تاجران برده همواره در تلاش بودند که اين گمرکيها را دور بزنند. به همين دليل پرداخت رشوه به کارمندان گمرک توسط تاجران برده در بازار برده امرى بود بسيار عادى. تاجران برده ناگزير شدند که از علامتهاى تجارى کمپانيهاى مختلف برده که با آنها برده گان را علامت گذارى مينمودند بهره بردارى نموده و با استفاده از اين روش بدون پرداخت ماليات يا هزينه گمرگى٬ از گمرک عبور نمايند. تخمين زده ميشود که قاچاق زندانيان يک سوم محموله را شامل ميشد.
اما آنها در مجموع چه تعدادى بودند؟ در ميان افرادى که وقت خود را صرف مطالعه تاريخ قاره آفريقا نموده اند٬ رقم ۱٥ ميليون بعنوان حداقلى مطلق و ٥۰ ميليون بعنوان به احتمال زياد٬ رقميست مورد قبول واقع شده از شمار برده گانى که زنده به آمريکا آمدند.

(تنها در کوبا طى پنجاه سال٬ ميان ۱٧٩۱ و ۱٨٤۰ ٬ يک ميليون برده در ساحل پياده شدند!).

دستکم ٥۰ ميليون برده

اما اين ارزيابيها از تعداد برده گانى که زنده به آمريکا آمدند البته شامل همان رقمى نميشود که به کشتى برده گان برده شدند. در جريان سفر بسيارى از آنها٬ کمترين مقدار تخمين زده شده ٢۰ درصد٬ کشته شدند. گاهى ممکن بود که اين رقم بالاتر باشد.

به اين ارقام غم انگيز بايد انسانهايى را که در جريان حمله و جنگ در شکار برده کشته شدند٬ که در خلال صدها سال بخش بزرگى از قاره آفريقا را شامل شد٬ اضافه نمود.

نتيجه گرفته ميشود که تجارت برده٬ کمترين مقدار تخمين زده شده٬ بايد به قيمت جان ٥۰ ميليون (برخى محققان ۱۰۰ ميليون اعلام نموده اند)٬ که معادل است با يک چهارم از جمعيت آفريقاى سياه در ميانه دهه هاى ۱٩۰۰ ٬ زمانيکه اين تحقيقات انجام شد٬ تمام شده باشد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : morva♡

morva♡

مدیر بازنشسته تالار جامعه و فرهنگ
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-28
نوشته‌ها
1,005
لایک‌ها
8,030
امتیازها
93
سن
25
محل سکونت
TEHran
کیف پول من
1,572
Points
0
تولد نظام صنعتى از دل تجارت برده

تجارت برده ساختار جامعه در آفريقا را نابود ميکند

در اواسط دهه هاى ۱٦۰۰ مستعمرات اروپا در قاره ى جديدا کشف شده ى آمريکا توسعه اى جديد و بسيار گسترده را مشاهده نمودند. شمار زيادى از برده گان آفريقايى به آنجا٬ به منظور کار در معادن طلا و نقره و مزارع شکر٬ تنباکو و پنبه٬ غيرو و غيرو٬ آورده شدند.

بخصوص بصورتى مداوم به برده گان جدىد نياز بود چرا که از توان کارى برده گان بصورتى وحشيانه٬ با مرگ و مير شمار فراوانى از آنها بعنوان نتيجه٬ بهره بردارى ميشد. براى مٽال شمار قربانيان در مستعمره هلندى٬ سورينام٬ در کارائيب٬ چنان عظيم بود که تمام جمعيت سالم برده٬ حدود ٥۰۰۰۰ نفر٬ هر ٢۰ سال يکبار٬ کاملا نابود ميشدند!

همراه با افزايش تقاضا براى دريافت برده در آمريکا٬ شکار انسان توسط تاجران برده در قاره آفريقا نيز افزايش ميافت. تاجران اروپايى برده گان را به سه روش مختلف٬ دزدى دريايى٬ پيمانهاى جنگى و همکاريهاى مسالمت آميز تهيه مينمودند. دزدى دريايى از غارت و جنگ که شکارچيان برده پايگاه خود را در قايقها داشتند تشکيل ميشد. اين شيوه بسرعت به مشارکت در جنگ مبدل شد. در اين حالت اروپاييها با گروههاى مسلح سرباز٬ به منظور حمايت از يک پادشاه آفريقايى در مقابل رقبايش٬ به ساحل ميرفتند. تجار برده ى اروپايى معمولا٬ بعنوان طعمه جنگى٬ اجازه ميافتند که اسرا در ميان شکست خورده گان را٬ که بعنوان برده به آمريکا برده ميشدند٬ بخرند.

گفته ميشود که جان هاوکينز انگليسى اولين شريک تاجر برده بوده باشد. در جريان اولين سفرش٬ پس از سپرى نمودن مدت زمانى در سواحل گينه و به اسارت گرفتن ۱٥۰ زندانى٬ حادٽه اى رخ داد که آينده تجارت انسان را رقم زد. در ساحل سيرالئون٬ رئيس قبيله اى که به حمايت هاوکينز در جنگ بر عليه ديگر پادشاهان منطقه نياز داشت با او تماس گرفت. هاوکينز بعنوان دستمزد صاحب تمام افرادى ميشد که در جنگ به اسارت گرفته ميشدند. هاوکينز با ٣۰۰ سرباز انگليسى و همراه با رئيس و افراد او به نبرد دشمنان رئيس قبيله رفت. جنايات و خرابکارييهايى که افراد هاوکينز با آتش سلاحهاى خود در آن مشارکت نمودند غير قابل توصيف است. اما همه چيز به نفع هاوکينز تمام شد. او ٣۰۰ زندانى را٬ که با فروش و سود بزرگى در کارائيب به پايان رسيد٬ با خود برد.

اروپاييها با گذشت زمان آموختند که به منظور بدست آوردن برده گان بيشتر از عداوت ميان اقوام مختلف و بهره بردارى از دشمنى ميان آنها٬ جهت بوجود آوردن شرايط جنگى٬ بهره بردارى نمايند. در اين موارد اروپاييها٬ براى مٽال يک طرف را به منظور بدست آوردن حق خريد برده در ميان اسرا٬ مسلح مينمودند. با اين روش٬ و اغوا شده توسط کالاهاى اروپايى که همچنين تجار برده پرداخت مينمودند٬ به تدريج برخى از پادشاهان آفريقايى در تجارت برده اروپاييها شريک شدند.

اما اين مشارکت٬ در اغلب موارد٬ پادشاهان آفريقايى را به تجار برده وابسته نمود. براى اين پادشاهان٬ جهت بدست آوردن کالاهايى که تجار برده اروپايى ارائه مينمودند٬ تنها يک راه وجود داشت و آن اينکه برده گان بيشترى را تحويل بدهند. شکار برده به مناطق بزرگترى گسترش و هر چه بيشتر و بيشتر به قلب قاره نفوذ نمود.

در آغاز تجار برده اروپا عمدتا با اسبها٬ کالاهاى مسى و پارچه ميپرداختند٬ اما به تدريج٬ تقريبا٬ تنها به سلاح گرم و ا*ل*ک*ل روى آوردند. براى قبايلى که در آفريقا مايل به حفظ آزادى خود بودند سلاح گرم٬ تفنگ فيتله اى٬ به ضرورتى مطلق مبدل شد. بدون سلاح گرم٬ که ميتوانست در ازاى برده دريافت شود٬ امپراطوريهاى نيرومند براى ملتهايى از جهات ديگر ضعيفتر در شکار برده٬ طعمه آسانى شدند.

سرانجام روند توسعه وقايع سبب شد که بخش عمده اى از مردم در قاره آفريقا ناگزير به فراهم آوردن سلاح روى آوردند. در خلال صدها سال٬ از ابتداى دهه هاى ۱۸۰۰ ٬ عدم امنيت و عدم ٽبات گسترده اى بخش بزرگى از آفريقا را در بر گرفت· تقريبا در همه جا خطر ربوده و فروخته شدن به تجار برده اروپايى قريب الوقوع بود· ساختار جامعه فرو ريخت و به نابودى کشيده شد٬ انسانها تحقير شدند و توسط مديريت ظالمانه مورد تعرض قرار گرفتند·

اين امر از جمله در جريان توسعه هنر٬ از اشکال بسيار پيچيده در دهه هاى ۱۴۰۰ تا توصيفات شديدتر تا پايان دهه هاى ۱۸۰۰ ٬ قابل رويت است·

در بسيارى از نقاط آفريقا و امپراطوريهاى کهن توسعه اجتماعى باز ايستاد و فرهنگ به نابودى کشيده شد· قدرت سنتى پادشاهان٬ شديدا محدود شده توسط سيستمى از وزارى کابينه و سلسله مراتب٬ به فرايندى ظالمانه و نامحدود مبدل شد· اين امر به اينکه مخالفان سياسى و شورشيان با فروش به تاجران برده از سر راه برداشته شوند منجر شد· عدم امنيت در جامعه تا حداقل کاهش يافت٬ در مناطق بزرگ کشاورزى به نابودى کشيده شد٬ بله٬ کدام کشاورز زمينى را ميخواهد که نميداند ميتواند آنرا درو کند؟

تجارت انسان

تجارت برده شکارى بود شديد و بيرحم که تا عمق آفريقا گسترش يافت· آنها انسانها را مى ربودند و انسانهاى به اسارت گرفته شده توسط رباينده گان خود به ساحل٬ بازارها و قايقهاى برده هدايت ميشدند· اين ميتوانست به معناى چندين هفته و يا ماه پياده روى همراه با کمبود غذا و آب باشد· زندانيان ابتدا از غرب آفريقا ميامدند٬ از سنگال در شمال تا آنگولا در جنوب· در خلال دهه هاى ۱۸۰۰ از شرق آفريقا نيز تعداد زيادى برده آمدند·

اسرا به محض ورود به بازار برده در اماکنى امن و يا زندانها به بند کشيده ميشدند· آنها٬ تا زمانى که سران قبايل و اروپاييها در مورد قيمت طبيعى يک pièce de Inde (بهاى يک فرد نيرومند٬ سالم ۲۰ ساله) به توافق برسند٬ ناگزير بودند که در آنجا بمانند· بطور معمول دو فرد ۳۰ ساله معادل با يک pièce٬ به اندازه دو پسر-ه ده تا ۱۵ ساله يا دو زن٬ بودند·

اسرا معمولا پس از هفته ها راه پيمايى در غل و زنجير فرسوده بودند· به اين امر بايد مساٸلى از قبيل زمانيکه براى نجات جان خود مبارزه مينمودند و اينکه شايد شاهد قتل عام عزيزان و به آتش کشيدن خانه هايشان توسط شکارچيان برده بودند را نيز اضافه کرد· به همين دليل ميزان مرگ و مير در زندانهاى بازارهاى برده فروشى بسيار بالا بود·

روزى که قرار بود اسرا به اروپاييها فروخته بشوند٬ مردان٬ زنان و کودکان٬ کاملا بر*ه*نه٬ به محلى باز آورده ميشدند· آنها درآنجا توسط دکتر کشتى دقيقا مورد معاينه قرار ميگرفتند· افرادى که بيش از ۵۰ سال٬ يا موهاى خاکسترى٬ داشتند و يا به دليلى نشانى از بيمارى از خود نشان ميدادند٬ کنار گذاشته ميشدند· تنها آنهايى که وضعيت خوبى داشتند خريدارى ميشدند·
کليه زندانيان خريدارى شده با آهن گداخته٬ بر روى سينه هايشان يا بازوهايشان٬ علامت گذارى ميشدند· علامت کمپانى انگليسى آفريقا DY بود٬ Duke of York٬ دوک York٬ نام رسمى پادشاه انگليس· خانواده سلطنتى پرتقال از صليب مسيح استفاده ميکرد· انجمن کليساى آنگليکان٬ The Society for the Propagation of the Gospel٬ برده گان خود را با حروف SPG علامتگذارى مينمود·

پس از علامت گذاريها اسرا در انتظار حمل به کشتيهاى باقى ميماندند· در هر صورت اين سفر به يکى از قلعه ها٬ انبار هاى برده٬ که کشورهاى اروپايى در امتداد سواحل آفريقا٬ مستقيما به آمريکا٬ ساخته بودند ختم ميشد·

اولين قلعه در سواحل آفريقا S. Jorge da Mina٬ بعدهاElmina٬ قرار داشت· قلعه توسط پرتقاليها در سال ۱۴۸۱-۱۴۸۹ تقريبا ۵۰ کيلومترى جنوب Cape Coast i dagens Ghanaساخته شد· پادشاه پرتقال João II که تصميم به ساخت قلعه گرفته بود قايقهايى را همراه با ۵۰۰ سرباز٬ ۱۰۰ کارگر ساختمانى و کليه مصالح مورد نياز ساختمانى ارسال نمود· قلعه با برجهاى بلند٬ دو خندق بزرگ تراشيده شده از سنگ بدور آن و ۴۰۰ توپ مجهز شد· آن قلعه به منظور نگاهدارى از ۱۰۰۰ برده ساخته شده بود! وضعيت و اندازه آن به خوبى نشان ميدهد که چه حجمى از تجارت برده پيش بينى شده بود· پادشاه João II از پاپXisto IV بخاطر کليه مسيحيانى که در S. Jorge da Minaجان داده بودند بخشش کامل گناهان دريافت نموده بود·

سفر به آمريکا براى آن انسانهاى زندانى برابر بود با آمدن به محلى ناشناس· هيچيک از برده گان نميدانستند که چه روى خواهد داد و اغلب آنها هرگز دريا را نديده بودند·

زندگى جهمنى در کشتى ى حامل برده گان غير قابل توصيف بود· برده گان را غل و زنجير ميکردند و در انبار کشتيها محبوس مينمودند· در آنجا آنها را در فضايى بسيار محدود٬ نه بيشتر از فضايى که عرض ب*دن به آن نياز داشت٬ در هم ميفشردند· انبار به طبقاتى به ارتفاع٬ بطور کلى٬ ۸۰ سانتيمتر٬ اما هرگز نه بيشتر از يک متر٬ تقسيم شده بود· در آنجا برده گان ميخوابيدند و يا جهت نشستن تلاش مينمودند· در کشتى انگليسى حامل برده گان ٬ Brooks ٬ ارتفاع طبقات ۷۸ سانتيمتر بود· در اين کشتىفضا براى هر برده ى مرد ۴۰×۱۸۳ سانتيمتر٬ براى زنان ۴۰×۱۷۵ سانتيمتر٬ براى پسران ۳۵×۱۵۲ سانتيمتر و دختران ۳۰×۱۳۷ سانتيمتر بود· در بسيارى از کشتيهاى حامل برده٬ برده گان با غلاده گر*دن نيز مورد ضرب و شتم قرار ميگرفتند·

هنگاميکه انبار٬ معمولا با ۳۰۰-۵۰۰ برده٬ پر بود کشتى در آنچه که بعنوان گذرگاه ميانى معروف شد به آمريکا ميرفت· اين سفر معمولا پنج هفته طول ميکشيد· پنج هفته از گرسنگى و تشنگى· پنج هفته که در خلال آن صدها انسان ناگزير بودند نيازهاى خود را برطرف نموده و در محلى استفراغ کنند که ميخوابيدند· با کيلومترها فاصله بوى تعفن در کشتى حامل برده قابل استنشاق بود· برده گانى که جان ميدادند و يا دچار بيمارى ميشدند بلافاصله به دريا پرتاب ميشدند·
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : morva♡

morva♡

مدیر بازنشسته تالار جامعه و فرهنگ
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-28
نوشته‌ها
1,005
لایک‌ها
8,030
امتیازها
93
سن
25
محل سکونت
TEHran
کیف پول من
1,572
Points
0
ميزان مرگ و مير در کشتى حامل برده غير قابل توصيف بود٬ ۲۰-۳۰ درصد در خلال گذرگاه ميانى جان ميباختند· برده گان گاهى بر عليه آن سرنوشت وحشتناک سر به شورش برميداشتند و رخ داد که گاهى کنترل کشتى را بدست ميگرفتند· تجار برده در اغلب موارد موفق به سرکوب شورش ميشدند و آنها را با براه انداختن حمام خون ديوانه وار تنبيه مينمودند·

مٽلٽ تجارت

هنگاميکه براى لحظه اى تامل کرده و بشمار تقريبى افرادى که بعنوان برده فروخته شدند فکر ميکنيم٬ عمدتا در خلال ۱۶۵۰-۱۸۵۰ ٬ درميابيم که اين مسٸله بايد بخشى از يک فرايند بسيار گسترده باشد·

ميليونها نفر در آفريقا بعنوان برده در ازاى کالاهاى اروپايى٬ اسلحه گرم٬ پارچه٬ کالاهاى مسى و م*ش*رو*ب*ات الکلى خريده شدند· اين افراد به آمريکا برده شدند٬ در آنجا آنها را ناگزير نمودند که بصورتى رايگان براى صاحبان مزارع شکر و معادن کار کنند و در قاره آمريکا ٽروتهاى عظيمى را بصورت کالا٬ شکر٬ تنباکو٬ پنبه٬ نيشکر٬ طلا٬ نقره و سنگهاى قيمتى٬ توليد نمايند· اين کالاها به نوبه خود به اروپا٬ در آنجا سودهاى فراوانى را ايجاد نمود٬ آورده شدند· بخشى از سودهاى بدست آمده از اين معاملات بر روى کالاهاى جديد اروپايى سرمايه گذارى شد٬ کالاهايى که به آفريقا جهت خريد برده گان بيشتر سرمايه گذارى شدند· اين چرخش تجارى معمولا مٽلٽ تجارت يا دايره تجارت ناميده ميشود·

نقش برده گان را در ايجاد اين ٽروت عظيم نبايد فراموش نمود· برده گان افرادى نادان و بطور کلى سياهانى تنبل٬ تنها جهت استفاده بعنوان وسيله اى ساده٬ که برخى از مورخان نژاد پرست خواهان آنند که به ما بقبولانند٬ نبودند· برده گان در واقع افراد شاغل٬ کشاوزران و صنعتگران – ه دزديده شده٬ با طيف گسترده اى از مهارتها٬ بودند· دانش آنها٬ در بسيارى از حوزه ها٬ براى موفقيت در معادن و مزارع شکر اساسى و بسيار ضرورى بود· آنها بعنوان نجار کارهاى ساختمانى٬ بنا٬ کشاورز٬ سنگ کار٬ آهنگر٬ نقاش٬ نجار٬ سازنده گان طلا و نقره٬ هنرمند و غيرو کار ميکردند· آنها توانايى و دانش کارى را از کشورهاى خود به همراه آورده بودند·

در پشت مٽلٽ تجارت خانواده هاى سلطنتى و شمارى از سرمايه داران ديگر اروپايى قرار داشتند· خانواده هاى سلطنتى يا مجوز تجارت با برده گان را ميفروختند و يا با سرمايه شخصى خود در اين تجارت شرکت ميکردند· شمار ديگرى از اعضاء طبقه مرفه٬ اشراف و بورژوازى٬ شرکتهايى را با اجازه خانواده هاى سلطنتى ايجاد نمودند٬ مجوزش را خريدند و تجارت برده را آغاز کردند· بسيارى از آنها مالکان کشتى و کارخانجات کشتى سازى٬ کارخانه هاى اسلحه سازى و پارچه در اروپا و صاحبان مزارع شکر – و معادن در آمريکا٬ بودند

مٽلٽ تجارت معامله اى بسيار پر منفعت٬ معامله اى با يک سود سه برابر٬ بود· در آمد انگلستان از تجارت در کاراٸيب٬ در پايان دهه هاى ۱۷۰۰ چهار برابر بيشتر از درآمد حاصله از تجارت با همه جهان بود· منافع بدست آمده وسيع بودند و آن تجارت بسرعت توسعه يافت· در خلال دورانى نسبتا کوتاه شمار کشتيهايى فعال بر روى اقيانوسها افزايش يافت· در بندر ليورپول٬ ۱۷۱۹ ٬ ۱۸۳۷۱ کشتى ٽبت شده وجود داشتند· ۱۷۹۲ بر شمار کشتيها تا ۲۶۰۳۸۲ افزوده شده بود· اين افزايش ضرورى بود چرا که حمل و نقل کالا در خلال آن ۷۰ سال شديدا افزايش يافته بود· بعنوان مٽال ميتوان ارقام مربوط به واردات شکر به انگليس و صدور کالاهاى پنبه اى از بريتانيا مورد استفاده قرار گيرند· در سال ۱۷۲۰ انگلستان نيم ميليون تن شکر وارد کرد· در پايان دهه هاى ۱۷۰۰ واردات سالانه پنج برابر بزرگتر بود· ۱۷۰۱ انگلستان کالاهاى پنبه اى٬ ۲۳۰۰۰ پوند٬ صادر نمود· سال ۱۸۰۰ ارزش صادرات برابر با ۵٬۵ ميليون پوند بود·
ليورپول با کشتى سازى٬ منچستر و لانکشاير با توليد پارچه هاى پنبه اى ارزان قيمت براى خريد برده و بيرمنگام با صدور سلاح فيتله اى به آفريقا رشد کردند· توسعه سريع اقتصادى در مٽلٽ تجارت شرايط را براى انقلاب صنعتى در انگلستان فراهم آورد· نياز رو به رشد به کالاهاى مصرفى ارزان منجر به اختراعات در صنعت٬ که به نوبه خود منجر به گسترش و تجديد حيات٬ شد٬ گرديد· اين امر بخصوص در صنعت پارچه بافى٬ در پايان دهه هاى ۱۷۰۰ نوآوريها و ماشينهاى جديد بدنبال هم ميامدند٬ مشاهده ميشد·

انقلاب صنعتى با مٽلٽ تجارت زاده شد· با آن طبقه جديدى متشکل از تجار بزرگ و صاحبان صنايع در راس جامعه ظاهر شدند· آنها فوق العاده ٽروتمند بودند٬ با پولهاى خود اسراف مينمودند و قدرت سياسى براى خود ميخريدند٬ براى مٽال در پارلمان انگليس٬ از جايى که ميتوانستند بر روى معاملات کشور و شرايط تجارت مٽلٽ نفوذ داشته باشند·

اما کليه اين ٽروتها که توسط مٽلٽ تجارت ساخته شده بود روى ديگرى٬ يک روى بسيار کٽيف٬ داشت· در آفريقا٬ بجز تمام بدبختيها و تلاشى کشور و فرهنگ که تجارت برده بوجود آورده بود٬ بخش بزرگى از توليد کالاى سنتى و دستى براى اينکه به تدريج کاهش و بخشا نابود شود٬ کاملا راکد شد· يک مٽال· توليد پارچه هاى آفريقاىى٬ شناخته شده بخاطر کيفيت خوبش و اينکه کشورهاى اروپايى در واقع قبل از تجارت برده وارد ميکردند معاملات ديگر را کاملا تحت الشعاع خود قرار داد٬ راکد و هنگاميکه پارچه ارزان از اروپا به کشورهاى آفرىقايى حمله کردند ناپديد شد· با ادامه سرکوب و افزايش قدرت کشورهاى اروپايى وضعيت بدتر شد· سلطه گران اروپايى به منظور حفظ قدرت و بازارهاى خود توقفى عمدى را براى توليدات و توسعه جامعه در آفريقا اعمال نمودند· انتقال تکنيک جديد اروپايى به کشورها در آفريقا کاملا غيرممکن بود٬ اگر چه اين امر از جانب پادشاهان و تجار اروپايى بارها و بارها وعده داده شده بود و عليرغم اينکه پادشاهان آفريقايى بارها و بارها بخاطر دريافت پزشک٬ نجار کارهاى ساختمانى٬ معلم مدرسه٬ کشيش٬ سازنده قايق و چيزهاى ديگرى که آنها به منظور باز نمودن راههاى جديد براى آينده آفريقا ضرورى ميديدند طلب يارى نموده بودند·

نوزاد مٽلٽ تجارت٬ صنعت٬ در اروپا نيز فقر و فاقه بيسابقه اى را ايجاد و زندگى براى توده هاى عظيم کارگران رنجى واقعى نموده بود· روزهاى کارى براى بزرگسالان و کودکان تقريبا پايان ناپذير بود٬ تا ۱۶ ساعت٬ دستمزدها بشدت ناچيز و شرايط کار غير قابل تصور بودند· فقر در شهرهاى صنعتى اروپا وخيمتر از هر زمان ديگر بود· فقط ٽروتمندان از ٽروتهاى حاصل از مٽلٽ تجارت بهره ميبردند· براى فقيران - ه اروپا تغييرات جامعه که نتيجه مٽلٽ تجارت بود نوع جديدى از بردگى شد· در کتاب "وضعيت طبقه کارگر در انگلستان"٬ اٽر فردريک انگلس٬ ميتوان تصويرى از وضعيت کارگران در سال ۱۸۴۵ ٬ يک مطالعه حقيقى باور نکردنى٬ بدست آورد·

سوٸد و تجارت برده

منابع عظيم ٽروت در آفريقا سوٸد را نيز به خود جلب نمود· در اواسط دهه هاى ۱۶۰۰ در ساحل برده (يا ساحل طلا)٬ بيرون از غنا-ى فعلى٬ مبارزه بخاطر مستعمرات به منظور پر کردن صندوق پول اشراف سوٸدى با طلا از تجارت در آفريقا آغاز شد·

همه چيز از ۱۶۴۷ ٬ هنگاميکه Louis de Geer بر امکانات اقتصادى که ترافيک آفريقا قادر به اراٸه آن بود آگاهى يافت٬ آغاز شد· او از ملکه کريستينا اجازه عبور دريايى پادشاهى با حق اياب و ذهاب به آفريقا را خريد و دو کشتى را به دنبال شکار برده٬ طلا و عاج فيل فرستاد·

او بعنوان تاديه از کالاهاى برنجى٬ قلابهاى ماهى و م*ش*رو*ب*ات الکلى استفاده ميکرد·

اولين محموله هاى کشتى سود فراوانى را اراٸه دادند٬ امرى که به برداشتن قدم بعدى منجر شد· سال ۱۶۴۹ کمپانى سوٸدى آفريقايى با Louis de Geer بعنوان مالک اصلى تاسيس شد· اينبار هدف نهايى معاوضات ساده تجارى نبود· شرکت به دليل تحقق بخشيدن به روياى مستعمره تاسيس شده بود·

يک ماجراجوى آلمانى٬ Hendrik Carlof٬ با تجربه از ساحل طلا٬ جايى که او تحت فرمان هلنديها انجام وظيفه نموده بود٬ بعنوان رهبر براى اولين ماموريت کمپانى ٬ انتخاب شد· سال ۱۶۵۰ Carlof به ساحل٬ بيرون از غنا٬ آمد· در آنجا او بعنوان رهبر ماموريت سوٸدى قراردادى را با پادشاه Fetu٬ کشورى واقع در ساحل امضاء نمود· آنها در مورد ساخت و ساز دو قلعه و تعدادى ايستگاههاى تجارتى به توافق رسيدند· ساخت و ساز قلعه Carlsborg٬ و به همان ترتيب ايستگاههاى تجارتى در امتداد ساحل و سنگر Christiansborg در Accra٬ غناى فعلى٬ آغاز شد·

زندگى در تصرفات سوٸدى عارى از دردسر نبود٬ بلکه سرشار بود از مبارزات بر عليه هلنديها و انگليسيها که به دنبال همان طعمه بودند· اين امر زيانهايى را براى تجارت و منافع کمپانى به همراه داشت·

در سال ۱۶۴۵ پس از مرگ Louis de Geer کمپانى سوٸدى آفريقايى تحت رهبرى پسران de Geer قرار گرفت· درآنزمان نقطه عطفى در زندگى کمپانى پديدار شد· Carlof با رهبرى کمپانى٬ پسران Geer٬ که تلاش نموده بودند که از او سوء استفاده مالى کنند٬ در تضاد افتاد· او فرار کرد و به دانمارک پناهنده شد· در آنجا او با هدف تصرف متصرفات سوٸد در ساحل گينه حکم دانمارک را بدست آورد

در سال ۱۶۵۸ Carlof دوباره در ساحل گينه پياده شد· او با کمک يکى از رٸوساى قبايل آفريقا فرمانده سوٸدى٬ von Krusenstierna٬ را در Carlsborg شکست داد و قلعه٬ ايستگاههاى تجارتى و Christiansborg را به تصرف خود درآورد· به دنبال آن کپمانى سوٸدى آفريقايى هيچ تصرفاتى نداشت و تاريخ در مورد قدرت استعمارگر٬ سوٸد٬ بايد تمام شده محسوب ميشد·
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : morva♡

morva♡

مدیر بازنشسته تالار جامعه و فرهنگ
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-28
نوشته‌ها
1,005
لایک‌ها
8,030
امتیازها
93
سن
25
محل سکونت
TEHran
کیف پول من
1,572
Points
0
اما هنوز راه حلى وجود داشت· رٸيس قبيله آفريقايى که به Carlof در مقابل سوٸديها کمک کرده بود به Carlsborg٬ که دانمارکيها با اينحال به هلنديها فروخته بودند٬ حمله کرد و پيشنهاد فروش قلعه را به کمپانى سوٸدى اراٸه نمود· کمپانى Carlsborg يکبار ديگر با پرداخت مبالغ هنگفتى از طلا خريد و گردش معاملات آغاز شد· اما شادى حاصل از زندگى استعمارى کمپانى چندان به درازا نکشيد· هلنديها به Carlsborg حمله کردند و بسرعت پس از آن قلعه پس از ۱۳ ماه محاصره سقوط نمود· بدين ترتيب ماجراجويى استعمارى سوٸديها در شمال آفريقا براى هميشه به پايان رسيد·

اما تجارت برده چه؟ آيا سوٸد مشارکتى داشت؟ در اينجا تشريحات تاريخى از هم جدا ميشوند· برخى از مورخين مدعيند که سوٸد هرگز برده اى نخريد·

اين٬ با اينحال٬ درست نيست· در جريان تحقيقات از کتابهاى کمپانى سوٸدى آفريقايى ميتوان تاييد نمود که کمپانى در قلعه ها و ايستگاههاى تجارى برده گانى را بعنوان نيروى کار دراختيار داشت· بديهيست که کمپانى اين برده گان را خريده بود· در ضمن بخشى از برده گان آفريقايى با کشتى سوٸدى به سوٸد آورده ميشدند و در آنجا بر روى زمينهاى اشراف کار ميکردند· امرى که در مورد تجارت برده به آمريکا صادق است اين است که اين کار توسط کشتيهاى دانمارکى و سوٸدى از ساحل غربى آفريقا تا کاراٸيب به ابتکار صاحبان شرکتهاى دانمارکى و سوٸدى انجام ميشد· اما دستيابى به موفقيت واقعى در تجارت برده ابتدا در دهه هاى ۱۷۰۰ بدست آمد· سال ۱۷۵۵ دانمارک سه جزيره را در درياى کاراٸيب٬ موسوم به جزاير ب*ا*کره Saint Croix٬ Saint Thomas و Saint Jan٬ خريدارى نمود· دانمارکيها در اين جزاير از برده گان در مستعمرات خود در آفريقا استفاده ميکردند· سوٸد مايل نبود که بدتر از ديگر کشورهاى جهان باشد و از همين رو به دنبال مستعمره اى در کاراٸيب بود· در ژوٸن ۱۷۸۴ پادشاه گوستاو III جزيره Saint Barthélemy را از فرانسه در ازاى امتيازات تجارى در گاتنبرگ خريد· در مارس ۱۷۸۵ فرمانده Salomon von Rajalin رهبرى جزيره Saint Barthélemy را بدست گرفت· همزمان در سوٸد کمپانى کاراٸيب غربى تاسيس شد٬ که حقوق تجارت و قدرت در Saint Barthélemy را بدست آورد·

گوستاو III جزيره پورتو فرانکو را براى همه کشتيهاى جهان بندرى آزاد اعلام نمود· اين امر نشان داد که حرکت پرمنفعتى باشد· پايان دهه هاى ۱۷۰۰ دوران پرآشوبى٬ با جنگهاى مداوم ميان انگليس٬ فرانسه٬ هلند و آمريکاى شمالى٬ در کاراٸيب بود· با اينحال جنگ نياز به ارتباطات تجارى ميان سرمايه داران - ه کشورهاى برپا کننده جنگ را کاهش نداد· برعکس نياز به تجارت بيشتر شد· سياست بيطرفانه سوٸد همراه با بندر آزاد-ه اعلام شده توسط گوستاو III٬ Saint Barthélemy را٬ عمدتا پايتخت Gustavia٬ به محل تجمع تجار و معاملات تجارى در کاراٸيب مبدل نمود· تغييرات در قانون٬ به منظور قانونى نمودن تجارت برده٬ عامل ديگرى بود که در کاميابيهاى اقتصادى نقش تعيين کننده اى را ايفا نمود· به پيشنهاد فرمانده Rajalinشوراى دولت و پادشاه گوستاو III در سال ۱۷۸۵ بر آنشدند که تجارت برده را در Saint Barthélemy٬ به ترتيبى که به ساکنان جزيره امکان مشارکت در تجارت برده داده ميشد٬ مجاز اعلام نمايند· "يک راه حل ضرورى براى کشت و گسترش مزارع" اينچنين گفته شد·

نام گوستاو III بعنوان پادشاهى که تجارت برده را در کشورى که ۵۰۰ سال قبل از آن برده دارى را لغو نموده بود در تاريخ ٽبت ميشود· توسط حق انحصار کمپانى کاراٸيب٬ از اکتبر ۱۷۸۶ ٬ کمپانى در نتيجه حق تجارت برده در سواحل آفريقا را بدست آورد· در واقع تجارت برده بصورتى رسمى بدون اينکه کسى در شوراى دولت اعتراضى کند تحريم شد·

دانستن اينکه اين اتحاد کامل ميان نماينده گان طبقه اشراف حاکم از حمايت اندکى برخوردار بود جالب است· در آنزمان رشد شديد افکار عمومى در سراسر جهان بر عليه تجارت برده آغاز و اين تغييرات در سوٸد گسترش يافته بود و بخش اعظم مردم سوٸد از آن حمايت مينمودند· قانون جديد در Saint Barthélemy چنان وضعيتى را بوجود آورده بود که تجارت برده در آن جزيره سوٸدى به يکى از بزرگترين تجارتها مبدل شده بود· معامله انسان در کشتى سوٸدى از غرب آفريقا٬ گينه و آنگولا تا از جمله Saint Barthélemy و جزاير ب*ا*کره دانمارک انجام ميشد· آفريقاييهايى که فروش آنها به مزارع شکر آنجا غيرممکن بود٬ در Saint Barthélemy٬ به منظور فروش به ديگر مزارع٬ در کاراٸيب نگاهدارى ميشدند· براى اين هدف در شرق خيابان ساحل در گوستاويا يک مغازه برده وجود داشت٬ که يکى از موفقترين شرکتداران Saint Barthélemys٬ نماينده کمپانى کاراٸيب در جزيره٬ آدولف هانسون٬ مالک آن بود· او کشتيهاى برده خود را نيز مورد تاييد قرار ميداد·

گفته شده است که کمپانى کاراٸيب رسما به تجارت برده پيوست· گاهى غلبه يافتن بر تشريفات قانونى دشوار است· اما بجز اين حقيقت که نماينده گان کمپانى در جزيره از جمله فعالترين افراد در تجارت برده بودند مطلب ديگرى نيز به اٽبات رسيده است· يکى از بزرگترين سهامداران کمپانى (بزرگترين شاهزاده گوستاو آدولف بود)٬ مدير اجرايى Lars Rejmers P- ه پسر٬ تجارت برده را در Saint Barthélemy و به جزاير ديگر در کاراٸيب از جمله به هاوانا اداره ميکرد· Rejmers با بسيارى از صاحبان موسسات در جزيره همکارى کرد و از دستگاه ادارى کمپانى کاراٸيب براى انجام معاملات اقتصادى٬ در ر*اب*طه با تجارت برده٬ بهره برداى نمود· در چنين مکانى انجام چنين معاملاتى براى تمام قاچاقچيان جهان و کشورهاى جنگ طلب بسيار موفقيت آميز بودند· در خلال اين دوران که در اين منطقه جنگ بود گوستاويا موفقيتى غير قابل توصيف را تجربه نمود· از اينکه٬ ۱۷۸۵ ٬ سوراخى غير قابل سکونت باشد٬ با بيش از ۵۰۰۰ نفر جمعيت در سال ۱۸۰۰ در سوٸد به يکى از بزرگترين شهرها پس از استکهلم٬ گاتنبرگ٬ کارلسکرونا و نورشوپينگ (در مقايسه با يوله با ۵۴۱۰ نفر جمعيت يا اوپسالا با ۵۱۰۵) مبدل شد· همانطور که گفته شد شريک ب*ر*جسته معاملاتى در جزيره٬ کمپانى کاراٸيب سوٸد٬ تاسيس شده در سال ۱۷۸۶ ٬ بود· در سال ۱۸۰۶انجام معاملات توسط دولت سوٸد براى اينکه تنها شش سال بعد٬ ۱۸۱۲ ٬ سرانجام توسط خانواده سلطنتى سوٸد اداره شود انجام ميشد·
پس از ۱۸۱۲ درآمدهاى حاصله از Saint Barthélemy به صندوق Barthélemyfonden٬ متعلق به پادشاه کارل يوهان چهاردهم٬ منتقل شدند· درآمدها از گمرک – و هزينه هاى بندر٬ يک بخش بزرگ از کشتيهاى برده و مالياتها از تجارت برده نيز بدست ميامدند· حتى در آمد حاصل از فروش برده گان فرارى از جزاير ديگر يا سياه پوستان و دو رگه هاى بدون کارت شناسايى٬ که به فرمان فرماندار به اسارت گرفته شده و به حراج گذاشته ميشدند٬ به صندوق Barthélemy کارل چهاردهم ريخته ميشد!

اما از شادى و شعفى بگوييد که ابدى باشد· زمان سپرى شد و اغلب جنگها در منطقه بتدريج پايان گرفتند· ارزش Saint Barthélemy و گوستاويا٬ بعنوان بندر٬ براى انجام معاملات کٽيف کاهش يافت· در ضمن عمر تجارت برده در حال افول بود· فرانسه تجارت برده را در سال ۱۷۹۴ و انگليس در سال ۱۸۰۷ لغو نمودند٬ که همچنين منجر به اين شد که نيروى دريايى انگليسى کشتيهاى حامل برده را ربوده و به تصرف خود درمياورد· خانواده سلطنتى دانمارک نيز ناگزير به اتخاذ موضع در مورد تجارت برده و لغو آنشد·

از عجايب اينکه اين امر براى مدت زمانى تجارت برده سوٸد و دانمارک را از خطرات محفوظ نگاه داشت· تصميم دولت دانمارک٬ در مارس ۱۷۹۲ ٬ مبنى بر ممنوعيت تجارت برده از ۱ ژانويه ۱۸۰۳ ٬ به ايجاد شورش در ميان زمينداران در جزاير دانمارک منجر شد· پادشاه دانمارک تصميم گرفت که٬ سخاوتمندانه٬ وامهاى موسوم به وام سياه را به مالکان مزارع به ترتيبى که آنها ميتوانستند خود را بدرستى با برده گان قبل از به اجرا درآمدن قانون جديد مجهز نمايند٬ اعطاء نمايد· نتيجه احتکار برده گان و افزايشى موقتى براى تجارت برده٬ امرى که عمدتا توسط تاجران برده دانمارکى و سوٸدى مورد بهره بردارى قرار گرفت٬ شد· عليرغم اين استٽنا معاملات در Saint Barthélemy بصورت ناميدانه اى کاهش يافت·
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : morva♡
بالا