بهنام ایزد یکتا
شنهای بیابان را من، دیگر باور نخواهم داشت.
نویسنده: جیرجیرکِ آبی کاربرتک رمان
ویراستار: ZiBa
ژانر: عاشقانه، تراژدی
*دلنوشتههایم مخاطبی ندارند.
تک به تک واژههای شیرین دلنوشتههایم را به دوستان عزیزتر از جان، تقدیم میکنم.
من تصویر تو را لابهلای شنهای بیابان دیدم! همان هنگام که میخندیدی و من،
بندبند وجودم لرزید و تو اما؛
نا به هنگام، محو شدی!
رفته بودی با باد
و من ماندم و تنهایی و تصویر تو بر شنهای خیال ...
سخت است!
میدانی؟! حتی شنهای بیابان را من، دیگر باور نخواهم داشت.
شنهای بیابان را من، دیگر باور نخواهم داشت.
نویسنده: جیرجیرکِ آبی کاربرتک رمان
ویراستار: ZiBa
ژانر: عاشقانه، تراژدی
*دلنوشتههایم مخاطبی ندارند.
تک به تک واژههای شیرین دلنوشتههایم را به دوستان عزیزتر از جان، تقدیم میکنم.
من تصویر تو را لابهلای شنهای بیابان دیدم! همان هنگام که میخندیدی و من،
بندبند وجودم لرزید و تو اما؛
نا به هنگام، محو شدی!
رفته بودی با باد
و من ماندم و تنهایی و تصویر تو بر شنهای خیال ...
سخت است!
میدانی؟! حتی شنهای بیابان را من، دیگر باور نخواهم داشت.
آخرین ویرایش توسط مدیر: