25. میان اجزای فعل فاصله نیندازیم.
اجزای فعل مرکب باید کنار یکدیگر قرار گیرند. بهطور مثال: «جای دارد» یک فعل مرکب است که نباید بین دوجزء آن فاصله بیفتد.
برای نمونه: نباید نوشت «جای در آن دارد.»
در فعلهای دارای جزء «مُعین» (کمکی) نیز باید دقت داشت که میان جزء معین و فعل اصلی فاصله نیفتد. مثلاً در فعل آینده، جزء معین «خواهد بود» باید به فعل اصلی بچسبد.
مثال:
- عبرتهای عاشورا جهان را خواهند نور بخشید.
- در سال 193۱ م. گاندی اوج بسیار میگیرد.
- معلم، زندگیاش را صرفِ تربیت انسانها میکند.
- او سعی لازم را در فهمیدن مطالب کتاب نکرده است.
- هرتباهی که بر سر مردمان میآید، ریشه در فراموشی خدا دارد.
نکته: «بسیار» قید است و جزء فعل نیست.
«اوج میگیرد» فعل مرکب است.
پس نباید قید میان دوجزء فعل قرار گیرد.
پیشنهاد:
- عبرتهای عاشورا جهان را نور خواهند بخشید.
- در سال 1931م. گاندی بسیار اوج میگیرد.
- معلم، زندگیاش را برای تربیت انسانها صرف میکند.
- او برای فهمیدن مطالب کتاب به اندازه لازم سعی نکرده است.
- هرتباهی که بر سر مردمان میآید، در فراموشی خدا ریشه دارد.
26. در صورت لزوم، از «مفعول مُؤوَّل» استفاده کنیم.
مفعول یکی از بخشهای جمله است که گاهی طولانی میشود و جمله را بدنما و سست و پیچیده میکند. یکی از راههای رفع این عیب، بهکاربردن «مفعول مُؤوَّل» است؛ یعنی مفعول را به شکل یک جمله پس از حرف ربط «که» و بدون حرف نشانهی «را» بهکار بریم.
مثال:
- نگارش این اثر به قلم میرزای بزرگ در سال 1027 ق. را مسلّم میدانیم.
- انسانهای آزاده، سر خمکردن پیش ناکسان به قصد بهرهبردن از مقام و مالومنال دنیا را برنمیتابند.
تحلیل دستوری مثال اول:
- نهاد: ما (محذوف(ت) به قرینهی لفظی)
- مفعول: نگارش این اثر به قلم میرزای بزرگ در سال1027 ق.
- حرف نشانه: را
- فعل مرکب: مسلّم میدانیم.
پیشنهاد:
- مسلّم میدانیم که این اثر در سال 1027 ق. به قلم میرزای بزرگ نگارش یافته است.
- انسانهای آزاده برنمیتابند که برای بهرهبردن از مقام و مالومنال دنیا، نزد ناکسان سر خم کنند.
تحلیل دستوری پیشنهاد مثال اول:
- نهاد جملهی اول: ما (محذوف به قرینهی لفظی)
- گزارهی جملهی اول: مسلّم میدانیم.
- حرف ربط: که
- نهاد جملهی دوم: این اثر
- گزارهی جملهی دوم: در سال 1027 ق. به قلم میرزای بزرگ نگارش یافته است.
- مجموع جملهی دوم: مفعول مؤوَّل.
(ت):
محذوف: حذفشده.
اجزای فعل مرکب باید کنار یکدیگر قرار گیرند. بهطور مثال: «جای دارد» یک فعل مرکب است که نباید بین دوجزء آن فاصله بیفتد.
برای نمونه: نباید نوشت «جای در آن دارد.»
در فعلهای دارای جزء «مُعین» (کمکی) نیز باید دقت داشت که میان جزء معین و فعل اصلی فاصله نیفتد. مثلاً در فعل آینده، جزء معین «خواهد بود» باید به فعل اصلی بچسبد.
مثال:
- عبرتهای عاشورا جهان را خواهند نور بخشید.
- در سال 193۱ م. گاندی اوج بسیار میگیرد.
- معلم، زندگیاش را صرفِ تربیت انسانها میکند.
- او سعی لازم را در فهمیدن مطالب کتاب نکرده است.
- هرتباهی که بر سر مردمان میآید، ریشه در فراموشی خدا دارد.
نکته: «بسیار» قید است و جزء فعل نیست.
«اوج میگیرد» فعل مرکب است.
پس نباید قید میان دوجزء فعل قرار گیرد.
پیشنهاد:
- عبرتهای عاشورا جهان را نور خواهند بخشید.
- در سال 1931م. گاندی بسیار اوج میگیرد.
- معلم، زندگیاش را برای تربیت انسانها صرف میکند.
- او برای فهمیدن مطالب کتاب به اندازه لازم سعی نکرده است.
- هرتباهی که بر سر مردمان میآید، در فراموشی خدا ریشه دارد.
26. در صورت لزوم، از «مفعول مُؤوَّل» استفاده کنیم.
مفعول یکی از بخشهای جمله است که گاهی طولانی میشود و جمله را بدنما و سست و پیچیده میکند. یکی از راههای رفع این عیب، بهکاربردن «مفعول مُؤوَّل» است؛ یعنی مفعول را به شکل یک جمله پس از حرف ربط «که» و بدون حرف نشانهی «را» بهکار بریم.
مثال:
- نگارش این اثر به قلم میرزای بزرگ در سال 1027 ق. را مسلّم میدانیم.
- انسانهای آزاده، سر خمکردن پیش ناکسان به قصد بهرهبردن از مقام و مالومنال دنیا را برنمیتابند.
تحلیل دستوری مثال اول:
- نهاد: ما (محذوف(ت) به قرینهی لفظی)
- مفعول: نگارش این اثر به قلم میرزای بزرگ در سال1027 ق.
- حرف نشانه: را
- فعل مرکب: مسلّم میدانیم.
پیشنهاد:
- مسلّم میدانیم که این اثر در سال 1027 ق. به قلم میرزای بزرگ نگارش یافته است.
- انسانهای آزاده برنمیتابند که برای بهرهبردن از مقام و مالومنال دنیا، نزد ناکسان سر خم کنند.
تحلیل دستوری پیشنهاد مثال اول:
- نهاد جملهی اول: ما (محذوف به قرینهی لفظی)
- گزارهی جملهی اول: مسلّم میدانیم.
- حرف ربط: که
- نهاد جملهی دوم: این اثر
- گزارهی جملهی دوم: در سال 1027 ق. به قلم میرزای بزرگ نگارش یافته است.
- مجموع جملهی دوم: مفعول مؤوَّل.
(ت):
محذوف: حذفشده.
آخرین ویرایش توسط مدیر: