دفن میت
درنمازخانه هفت شمع روشن است و موبدها (قانونا باید دو نفر باشند) در حالیکه روبروی میت ایستاده اند بسرودن گاتها می پردازند و وقتی به نقطه معین رسیدند با اشاره دست آنها، پاکشویان میت را برداشته به سوی محل گور می برند و آن را با تخت آهنی در گور که کنده شده است می گذارند. روی قبر با سنگ های سیمانی پوشیده و درزهای آنها با سیمان گرفته می شود و بعد روی آنرا با خاک پرمی نمایند پس از چند ماه روی گور سنگ انداخته می شود و نام شخص در گذشته روی لوحه حک می گردد.
در اینجا دو نکته قابل ذکر است: اول اینکه همه گورها شرقی غربی کنده می شوند و مرده را طوری در قبر قرار می دهند که سر او به سوی باختر و رویش به طرف خاور باشد. دوم اینکه در بیشتر نقاط زرتشیتی نشین محلی وجود دارد که دارای دو درب است که زرتشتیان آنجا را زاد ومرگ (Zado Marg) با پرسش (Parsesh) می نامند. جسد بی جان شخص درگذشته پس از انجام تشریفات مقدماتی به شرح گفته شده در این گفتار برروی دوش پیش گاهنان از یکی از درها وارد این محل می شود. اینجا غسل میت به عمل می آید ونماز ویژه (گاتهای اهنود) توسط موبدان برای در گذشته سروده شده و سپس جنازه را از درب دوم خارج نموده به آرامگاه ابدی می برند.در ایران باستان محل زاد و مرگ از امروز بسیار مفصل تر و دارای اطاقها و وسایل بیشتر بوده است. این محل را اداره زاد و مرگ یعنی اداره متولدین و متوفیات می نامیدند که امرور به نام اداره ثبت احوال معروف است. در آن زمان همه نوزادان و درگذشتگان به این محل آورده می شدند واز یک درکه در ورودی بود وارد و از قسمتهای مختلف به ترتیب گذشته به وسیله پزشکان متخصص معاینه می شدند و واقعه زایش یا در گذشت در دفاتر ویژه ثبت و گواهی لازم نیز صادر می شد و بعد از انجام کلیه تشریفات از درب دوم بیرون می رفتند ولی امروز تمام قسمتها وتشریفات آن از بین رفته و تنها استفاده ای که از این محل می شود شستشوی مرده ونماز گذاردن برآن است. بنابر یک رسم دیرینه زرتشتیان اموات خود را در دخمه ها مى گذارند. این سنت در ایران و هند کم و بیش هنوز جارى است. برخى از مراکز زرتشتى نشین ایران به این سنت پاى بند هستند. زرتشتیان ایرانى به دخمه دادگاه مى گویند و زرتشتیان هند به آن دخمو گویند. اروپائیان آن را برج سکوت مى نامیده اند. دخمه محوطه اى است مدور که در بالاى کوه بلندى قرار دارد و غالبا از آبادیهاى اطراف چند فرسنگ فاصله دارد. دیوار اطراف دخمه را از سنگ و سیمان مى سازند و یک درب کوچک آهنى براى ورود و خروج دارد. محیطدخمه در حدود صد متر است. سطح داخلى آن از دیوار به طرف مرکز سراشیب مى باشد. در وسط دخمه چاه عمیق و وسیعى حفر شده است. در چهار گوشه خارجى آن بیرون ازدیوار دخمه چاهها تا حدود یک متر باشن و سنگ ریزه پر شده است. چاه وسطى دخمه را زرتشتیان ایران براده یا استه دان (استخوان دان) مى گویند. سطح داخلى دخمه از دیوارها گرفته تا استه دان را به سه قسمت دایره اى شکل تقسیم کرده اند؛ قسمت اول که از دیوارها آغاز مى شود و بزرگتر از قسمت دوم و سوم است، ویژه اجساد مردان است. قسمت دوم براى زنان و قسمت سوم که وصل به استه دان است، براى کودکان و بچه ها است. هر یک از این قسمت هاى سه گانه به قطعات کوچک تر تقسیم شده که هر قطعه ویژه یک میت است. شیارهاى کوچکى بین این قطعات کنده شده تا آب باران و کثافات از این شیارها به داخل استه دان برود. چون مرده را به درون سردابه مى گذارند، باید سر او را به سوى باختر (خورشید) قرار دهند تا صورت وى به طرف مشرق باشد. سردابه باید به درازاى 180سانت و پهناى 70 سانت و گودى 2 متر باشد که برادى کودکان و خردسالان فرق مى کند. این سردابه براى مرده هائى است که در دخمه گذاشته نشود، دخمه گذارى میت به خاطر هزینه اندکى که دارد، براى فقیر و غنى و بزرگ و کوچک امتیازى محسوب نمىشود و همه یکسان هستند. با این عمل مرده پرستى و گورپرستى رواج پیدا نمى کند وچون قبرى وجود ندارد، همه اموات در دخمه اى که بالاى کوه است قرار مى گیرند و دیگرجنبه تشخص خانوادگى و آرامگاه سازى در کار نیست.
یک محقق ایرانى مى گوید: در آئین مزدائى بسیارى از معتقدات دین بودائى هندى منعکس است. عامل اصلى و اساسى در اینجا آتش است. آتش در محراب زبانه مى کشد و با هدایاى دائمى از خاموشى آن جلوگیى مى شود. با این حال شیوه ستایش در دین ایرانى بیشتر آشکار است. درست به هیمن دلیل از سوزاندن و دفن مردگان خوددارى مى شود، زیرا عقیده بر آن است که نعش مردگان آتش و زمین را که پاکیزه اند، ملوت خواهد نمود. از این رو، نعش مردگان را به دشتها برده و طى تشریفات خاصى در هواى آزاد قرار مى دهند. کریستن سن مى گوید: وندیداد مجموعه اى است از قواعد دینى راجع به انواع ناپاکى ها و گناهان و وسائل تطهیر و توبه و استغفار. در این کتاب از انواع تعدى به موجودات اهورائى (انسان، سگ، بیدستر) و طریقه رفتار با اجساد مردگان و غیره سخن رفته است. بر طبق این قواعد مردگان را باید در دخمه نهاد و طعمه پرندگان ساخت. زیرا تدفین مردگان یا سوزاندن اجساد باعث آلایش عناصر مى شود. مراد از عناصر، آب، باد، خاک و هوا است. به همین جهت زرتشتیان این کار را حرام مى دانند. دست زدن به زنان حائض نیز باعث ناپاکى و نجاست است. دخمه گذاردن مردگان از عادات ایرانیان عهد ساسانى بود. هیون تسانگ زائر بودائى مى گوید: ایرانیان غالبا اجساد مردگان خود را در بیابان رها مى کردند. چون سیاووش نمى خواست که برابر عادات جاریه زندگى کند، زن خود را که مرده بود، برخلاف مردم، دفن کرد.
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان