• رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

کامل شده من غمگین وجودم |blue berry کاربر انجمن تک رمان

ساعت تک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Bʀɪʟᴀ Sᴛᴇʟʟᴏ

نویسنده افتخاری + شاعر انجمن
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-11
نوشته‌ها
378
لایک‌ها
5,348
امتیازها
93
محل سکونت
تهران
کیف پول من
742
Points
6
«عشق‌زار»
در راه رسیدنت زمین‌ها خوردم ز بی‌تابی!
زمین زیر پایم می‌گریست
و پاهایم بی‌رمق نفس نفس می‌زد!
خدا بود، گل بود، خیابان بود!
یاد تو در دل بود، در جان بود؛
اما ...
حضورت تهی‌تر از هر نبودنی،
کج احساسم را چه ناجوانمردانه می‌آزرد!
مردمان ل*ب رود، ل*ب‌هاشان به تمسخر باز
منه سرگردان، جنگل به جنگل، روستا به روستا
در پی ردی از وجودت سنگلاخ عشق‌زار را به جان خریدم!
کجایی ای دوست؟ کجایی ای جان؟
بیا که بر ل*ب رسیده‌ای!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Bʀɪʟᴀ Sᴛᴇʟʟᴏ

نویسنده افتخاری + شاعر انجمن
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-11
نوشته‌ها
378
لایک‌ها
5,348
امتیازها
93
محل سکونت
تهران
کیف پول من
742
Points
6
نه آسمان ابری بود و نه خیابان خلوت!
در میان ازدهام آدم‌ها، دخترک دلش گرفته بود؛ انگار که برای نفس کشیدن به ریه‌هایش التماس می‌کرد!
خسته بود از خودش، از همه و بغضی به عظمت آسمان، راه گلویش را سد کرده بود.
باریدن را از یاد بـرده بود و قطره‌های اشک، خود را از گونه‌هایش دریغ می‌کردند.
راه می‌رفت، راه می‌رفت ... در سکوتی که بر ل*ب‌هایش نشسته بود و فریاد خاموشی که در پشت حنجره‌اش زندانی بود.
دخترک فقط کمی خسته بود ...
دلش نبودن می‌خواست!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Bʀɪʟᴀ Sᴛᴇʟʟᴏ

نویسنده افتخاری + شاعر انجمن
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-11
نوشته‌ها
378
لایک‌ها
5,348
امتیازها
93
محل سکونت
تهران
کیف پول من
742
Points
6
می ‌نویسم از شب،
آن‌گاه که سرتاسر زندگی مرا در خود بلعید،
و ستارگانی که یکی پس از دیگری در بی‌فروغی آشکاری فرو‌ رفتند.
می‌نویسم از مرگِ احساس‌،
از بی‌حسیِ مطلق ...
از من ...
این منهِ خیره به نقطه‌ای پوچ از وجود تو!
اکنون که می‌نگرم رد سایه‌ی جسمم را بر دیواره‌های این دنیای سیاه‌، تنهایی را چون گنجینه‌ای باارزش درآغوش خواهم کشید!
این من که همه‌ام برای این روزهایم
و همه‌ای که برای من هیچ!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Bʀɪʟᴀ Sᴛᴇʟʟᴏ

نویسنده افتخاری + شاعر انجمن
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-11
نوشته‌ها
378
لایک‌ها
5,348
امتیازها
93
محل سکونت
تهران
کیف پول من
742
Points
6
در دوردست‌ها بایست!
نگاه کن این منِ غمگینِ وجودم، قاصدکیست؟ بازیگوش که پرسه می‌زند در حوالیِ خاطراتی دور!
و چه صبور می‌شود و چه اندازه دلش می‌گیرد از روزهایی که زیبا می‌انگاشت ...!
تو همان دور بمان ...
من تلخ است!
من خسته است ...
من دلش گرمای آغوشی می‌خواهد ابدی، ناتمام، بی‌منت و در سکوت!
این من، تو را تنها برای خودش می‌خواهد!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Bʀɪʟᴀ Sᴛᴇʟʟᴏ

نویسنده افتخاری + شاعر انجمن
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-11
نوشته‌ها
378
لایک‌ها
5,348
امتیازها
93
محل سکونت
تهران
کیف پول من
742
Points
6
در دلم غوغایست در واپسین روزهای تلخ این ایام و من در بی‌نهایت اندوه پرسه می‌زنم.
چشم‌هایم گویی نای باریدنش نیست و توده‌ی ابری سمج جلوی دیدگانم را تار کرده است.
این من که روزگاری خنده‌هایم حیات‌بخش گل‌های بهاری بود، اکنون سردتر از هر زمستانی؛ چون صخره‌ای سخت خیره به آسمان گرفته‌ی بالای سرم، دود سیگاری از حسرت را به ریه‌های بدحالم می‌کشم.
این من که بی‌حسی تمامم را دربرگرفته از یادآوردی ب*وسه‌های تو ذره‌ذره در خود آب می‌شوم.
ای من ...
ای منه دیوانه ببار ...
بسوز‌ ...
بساز؛ اما تمام نشو!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Bʀɪʟᴀ Sᴛᴇʟʟᴏ

نویسنده افتخاری + شاعر انجمن
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-11
نوشته‌ها
378
لایک‌ها
5,348
امتیازها
93
محل سکونت
تهران
کیف پول من
742
Points
6
واژه‌های خون‌آلود، بر دیوارهای ذهنیتم وحشیانه می‌پاشید
و ردی از حقیقت را بر آن حک می‌کرد‌.
سایه‌های تردید، لحظه‌ای مرا رها نمی‌کرد،
تا قدم‌به‌قدم با تباهی هم‌نفس شوم!
و منی که خسته از مردگی‌‌ها،
زندگی را در میان سیاهی‌ جست‌جو می‌کردم.
سکوت بود و صدا ...
بغض بود و شعف ...
و واژه‌هایی که از وحشت عر*یان شدن فریادها، حنجره‌ها را می‌درید،
تا خود را به گوش‌های شنوا برساند!
و موج‌های از نفس افتاده، آرام بر ساحل آرمیده بر خاک ب*وسه می‌زد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Bʀɪʟᴀ Sᴛᴇʟʟᴏ

نویسنده افتخاری + شاعر انجمن
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-11
نوشته‌ها
378
لایک‌ها
5,348
امتیازها
93
محل سکونت
تهران
کیف پول من
742
Points
6
ته خط، آوازهای بی‌صدای کلمات،
رد اندوه جا مانده در پس بی‌کلامی واژه‌ها را می‌زداید!
و بوی باروت و دود و آتش،
از میان ذهن‌های جنگ‌زده بیرون می‌ترواد.
من و اشعاری خشک و خشن که گویی ناخن می‌کشد بر دیوارهای مغز!
و بر یادها رد خون حقیقت برجای می‌گذارد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا