• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان ترسناک.فانتزی.عاشقانه‌ مَسخِ لَطیف به قلم کوثر حمیدزاده کلیک کنید

^# شعر ناب #^

  • نویسنده موضوع "ASHOB"
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 225
  • بازدیدها 5K
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,077
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
کمی با سرمه زیبا کن دو چشم نکته بینت را

مشخص کن برایم مرزهای سرزمینت را

صدای نبض دستان تو در این شهر می پیچد

اگر لختی نبندی دکمه های آستینت را

مرا هر بار می سوزانی و هر بار می خواهی

که بگذاری به روی آتش من ذره بینت را

تو آن تردید باقی مانده در شاهان قاجاری

که با خون امیران رنگ کردی باغ فینت را

بگو ای مرگ ، ای ترسای پیر پیرهن چرکین

بیاویزم کجای این شب آخر پوستینت را
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,077
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
کلید قلعه‌ای متروکه اما خالی از گنجم

فراموشم کنید ای دوستان من مایه‌ی رنجم

چنان در زیر بار دردها خم کرده‌ام خود را

که جامانده ست روی زانوانم نقش آرنجم

دمار از من درآورد آنچنان دنیا که خود کردم

به جای جیوه آخر خون دل را در دماسنجم

به یاران دل سپردن نیز کاری جز حماقت نیست

به من آموخت این آزادگی را شاه شطرنجم

زبانم می‌زند حرف دلم را شاعرم یعنی

عیار این و آن را با عیار شعر می سنجم
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,077
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
جز تو در آیینه اش مویی پریشانی نکرد

آنکه رو گرداند و اظهار پشیمانی نکرد

نیست قومی را پس از این لایق پیغمبری

هر که در پیش تو اسماعیل قربانی نکرد

آنچه چشمان تو با شعر معاصر می کند

ویس با دیوان فخرالدین گرگانی نکرد

با دلم زخم زبان های تو کاری کمتر از

خنجر افغانی و چاقوی زنجانی نکرد

آه بنیامین دل از این نا برادرها ببر

یوسفت را جز حسد در چاه زندانی نکرد

آنچه را یک عمر می دیدیم خوشبختی نبود

زندگی چیزی به ما جز مرگ ارزانی نکرد

بی تو دیگر هدهدی حتی چنین بلقیس را

باز هم شایسته ی تخت سلیمانی نکرد

گاه کاخ آرزوهای مرا در هم شکست

آنچه چشمان تو با من کرد ویرانی نکرد
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,077
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
نه سر از کار این دنیای بی معنا در آوردم

اگر این روزها اینگونه رو بر ساغر آوردم

به امیدی که شاید پاسخی بینم سلامم را

دراین سرمای سوزان از گریبان سربرآوردم

برای باور دیوانگی هایم همین بس بود

که از هرکس خبر می خواستی تو، من سر آوردم

سپس تا آنکه زیر سایه ی ابروی تو باشد

کمی خورشید را در آسمان پایین تر آوردم

تو را در خوابهایم آفریدم چون خدا از نو

برای خلق اینبار از زنان پیغمبر آوردم

به هرچیزی به غیراز چشمهایت کفر ورزیدم

درآغوش تو بر ابلیس حتی باور آوردم
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,077
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
بگو دنیا به بار بی کسی هایم بیفزاید

به چشمان سیاهم گریه ی مستانه می آید

کدامین میوه ی ممنوعه در دامان من افتاد

که جای شعر حوّایی درونم درد می زاید

شبی دیوانه ای با چشم هایش جادویم کرده

بیاور باطل السحری که بخت تیره بگشاید

دعایم بی اثر شد، جانماز از بغض من تر شد

سرم این روزها بیهوده دارد مهر می ساید

پر از زخمم برای بردنم راهی بیاب ای مرگ

مداوای تو شاید ذرّه ای خوبم کند شاید
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,077
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
در بقچه ام شکوفه و باران گذاشتم

امروز صبح سر به بیابان گذاشتم

بی خود به انتظار جنونم نشسته ای

در راه عقل چند نگهبان گذاشتم

گفتی که دوستت ننوشتی نداشتی

این حرف کهنه را سر هذیان گذاشتم

عمری که سوخت پای دلت قابلی نداشت

هر چند من برای تو از جان گذاشتم

من مادری فقیرم و فرزند خویش را

با درد نان کنار خیابان گذاشتم

حرفی که نیست، می روم از خانه ات ، بیا

این هم کلید داخل گلدان گذاشتم
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,077
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
قشنگ نیست که بی‌تو دم از سفر بزنم

به جاده دل بسپارم به ماه سر بزنم

کجاست پیرهن آبی‌ات که مثل قدیم

میان فاصله‌ی دکمه‌هاش پر بزنم

تو نیستی و دراین فصل سرد ناچارم

برای گرم شدن بر تنم تبر بزنم

منی که ریشه دراین خاک لعنتی دارم

چگونه بار ببندم؟ چطور پر بزنم؟

اگر که فاصله کم بود، اگر… اگر… کافی‌ست

چقدر اول هر جمله را ” اگر ” بزنم

خدا کند کمر جاده‌ها دو نیم شود

خداکند که بیایی که گل به سر بزنم
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,077
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
گفته بودی بودنم بی عشق یک بیماری است

آری اما زندگی با عشق هم تکراری است

زیر پاهایم زمین تاول زده اما هنوز

دور باطل میزند،در حال خودآزاری است

پشت فرمان م*ست بودن ترس را کم می کند

پرتگاهی انتهای جاده ی هشیاری است

اسب وحشی بودنم را دوست دارم،سال هاست

اسب اهلی شانه هایش زیر بار گاری است

من همان سرباز هستم که گلی بر س*ی*نه داشت

این اتیکت ریشه دارد، روی زخمی کاری است

ناگهان یک مشت آب و… خواب هایم تیر خورد

بدترین کابوس این شب های من بیداری است
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,077
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
بی تابی نقاشی اش را زرد میکرد

وقتی قلم مو توی دستش درد می کرد

پاییز فصل عاشقی های من و اوست

فصلی که ما و کوچه را ولگرد می کرد

فرصت برای گفت و گو آنقدر کم بود

که چایی تازه دمش را سرد می کرد

وقتی کت او روی دوشم بود انگار

باران مرا دلگرم و او را مرد می کرد

پاییز …نه ، دلتنگی جفتی قناری

آب و هوای شهر را دلسرد می کرد
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,077
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
فنجان اضافه ای که روی میز است

یخ کرده و از نبودنت لبریز است

من بیشتر از همیشه دلتنگ توام

شاید اثر آمدن پاییز است

چون قهوه ی بی شکر، جهانم بی تو

یک تلخی غیر قابل پرهیز است

باید که فقط زنده بمانم بی تو

انگیزه ی این غزل همین یک چیز است

ای کاش ببینم که تو اینجا هستی

و فاصله بینمان فقط یک میز است
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"
بالا