خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

کامل شده نشید|Golnazکاربر تک رمان

  • نویسنده موضوع مهاجر.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 17
  • بازدیدها 710
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

مهاجر.

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,675
کیف پول من
30,130
Points
217
باز اشک‌های بی‌بهانه، می‌چکد بر روی گونه‌های لغزنده!
چه زیباست وقتی این این بیت را تغییر می‌دهم و زیر ل*ب زمزمه می‌کنم.
گویا گریه مرا توصیف می‌کند!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

مهاجر.

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,675
کیف پول من
30,130
Points
217
دلم یک آبنبات می‌خواهد!
خنده‌دار است مگر نه؟ اما دل است دیگر.
بهانه گیر شده است! این بار آبنبات نمی‌خواهد.
یک خواهر می‌خواهد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

مهاجر.

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,675
کیف پول من
30,130
Points
217
کلمات همانند قطار شده‌اند و ذهن من ریل!
اما، این کلمات را نمی‌توانم بر زبان آورم، فقط در سکوت نظاره‌گر رفتن‌شان هستم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

مهاجر.

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,675
کیف پول من
30,130
Points
217
هیس!
نباید آواز بخوانی.
هیس!
نباید چیزی بگویی!
دلم می‌خواهد بگویم:
" _هیس!
نباید به من دستور دهی! "
اما، حیف که نمی‌شود.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

مهاجر.

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,675
کیف پول من
30,130
Points
217
بهار گذشت.
بهاری که همانند زمستان سرد بود.
تابستان گذشت.
تابستانی که در سکوت نظاره‌گر دردهایمان بود!
پاییز گذشت.
پاییزی که برگ‌های ریزانش آتشی بر قلبم می‌زد.
زمستان گذشت.
بی‌حرف باران و یا ابری بارید. سپس رفت، در سکوت.
این چرخه آن‌قدر ادامه دارد که خسته می‌شوی.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

مهاجر.

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,675
کیف پول من
30,130
Points
217
این روزها پی‌در‌پی می‌گذرد.
لبخندهایمان بی‌اراده از یاد می‌رود، اشک‌هایمان رد پایی دارد؛ اما هیچ‌وقت لبخندمان ردپایی نداشت.
بی‌صدا می‌رود همانند تو، بی‌صدا!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا