خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

همگانی ★شب هـــای محــــال★

ساعت تک رمان

Aseman♡

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-11-30
نوشته‌ها
2,706
کیف پول من
664
Points
10
خسته ایم،
از به هر دری برای خوشی زدن و،
پیدا نکردنِ چند صباحی حتی دلخوشی!
درمانده ترینیم،
از اینکه اینهمه عادت کردیم به خواستن و نرسیدن؛
از اینکه قلبمان اینهمه بی تفاوت شده به نشدن؛
از اینکه نقلِ هر محفل دو نفره ای شده
دوست داشتن های بی سر و ته؛
ما
آشفته ترینیم و بی قرار،
از بی مقصدیِ تمامِ واژه هایی که برای هم مینویسیم،
از واژه هایی که مینویسیم و
دستمان به ارسالش نمیرود از ترسِ فهمیده نشدن؛
از کلمه هایی که نوشتیم و دیر شده برای ارسالش؛
چقدر درمانده ایم ما،
برای تمام دوست داشتن هایی که به زبان نمی آوریم،
برای تمام بغض هایی که وا نمیکنیم،
برای شریکِ هم شدن هایی که تعهدی بینشان نیست؛
چقدر خالی شده دست و دلمان،
از خبر هایی که شنیدنش قند توی دلمان آب کند،
از خواستن هایی که رسیدنش کاممان را شیرین کند؛
ما
توی خرابه های متروک،
لای تلخیِ عادت شده ی همیشگی مان،
"چقدر دچارِ قحطیِ حال خوبیم!"

محمد_ارجمند
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

فاطمه تاجیکی✾

موسس سابق انجمن تک رمان
کاربر افتخاری انجمن
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2019-11-10
نوشته‌ها
1,325
کیف پول من
6,400
Points
142
امشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست
گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست
من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل
تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشستnafas
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

.SARISA.

مدیریت کل سایت بازنشسته
مقام‌دار بازنشسته
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-15
نوشته‌ها
1,192
کیف پول من
-380
Points
0

.DefectoR.

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-17
نوشته‌ها
716
کیف پول من
3,457
Points
66
من اگر آدم بودم شاعر می‌شدم. از مخمل نگاهت ، از لبخند شیرینت ، از نگاه مغرورت، شعر می‌نوشتم تا خود صبح ;و صبح دوباره آن نگاه زیبا را در دفتر حافظه ثبت می‌کردم که شب هنگام وقتی دوباره پلک فرو می‌بندی، از اول یک دفتر جدید از شعر برایت بنویسم تا صبح. نه اینکه منتی سر تو باشد; نه! دلتنگی ام را با قافیه ها دست به سر می‌کردم اشک هایم را حواله می‌کردم به آخر بیت.

من اگر آدم بودم شاعر می‌شدم تا ببینم این لبریز شدن از تو، اگر در دفترم خالی شود باز هم چیزی از آن میماند که از چشمانم بی‌اراده برون ریزد؟ تا ببینم که به لحظه ی جدایی باز هم حرف نگفته برایت دارم؟ یا اینکه باز‌هم وقتی پلک می‌زنی دلم برای چشمانت تنگ می‌شود یا نه؟

ای کاش من شاعر می‌شدم . ای کاش...

#لبخند مصنوعی
Asal_Km
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

+unknown

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
503
کیف پول من
-271
Points
0
حافظ‏
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم
از بد حادثه این جا به پناه آمده‌ایم
ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
تا به اقلیم وجود این همه راه امده ایم‏
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا