کامل شده بودن و نبودنت|LiSa کاربر انجمن تک رمان

[فاطمه احمدهویدی]

دلم آغوشت رو می‌خواد!
دلم بودنت رو می‌خواد!
دلم تو رو می‌خواد!
توئه نامرد رو!
تویی که اعتراف کردی به دوست داشتنم اما پاپَس کشیدی!
میگن فاصله عشق و نفرت یه موئه؛ ولی خب، من دیوونه هر روز لیلی‌تر میشم و تو بی‌خیال عالم زندگیت رو می‌کنی.
عیب نداره عشقم!
خوش باش فقط کاش عاشق نشی!
اگه شدی هم مثلِ من نشی!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[فاطمه احمدهویدی]

دلِ من از همه بُرید تا باتو باشه تا مالِ تو باشه؛ ولی... .
دلم از همه برید چون توئه بی‌وفا رو بُردن برایِ خودشون... .
تو دیگه رفتی و کسی که رفته باشه، برنمی‌گرده؛ ولی خب، می‌دونی اون‌قدر احمقم که باز هروقت بیای می‌بخشمت! درسته یادم نمیره؛ ولی خب تو فقط بیا! من همه‌جوره منتظرم و منتظر می‌مونم.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[فاطمه احمدهویدی]

تو دیگه نمیای!
می‌دونم‌ها! کاملاً می‌دونم که دلت رو بریدی و رفتی؛ ولی خب، کاش به حرفام و دردودل‌هام گوش می‌دادی تا به اینجا، نرسیم.
البته نرسم؛ وگرنه تو که… .

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[فاطمه احمدهویدی]

به قول خواننده" دل من هوات رو کرده"!
می‌دونی یعنی چی؟
می‌دونی من این جمله رو با تمام وجودم درک می‌کنم؟!
می‌دونی؟ نه! خوب نمی‌دونی. تقصیر خودت‌ هم نیست که نمی‌دونی و نمی‌فهمی!
می‌دونی چرا؟
چون خودت نمی‌خوای بفهمی عزیزِ من!
نمی‌خوای بفهمی که دل می‌بَری.
به قولِ یه بندهء خدایی، رفتارِ تو جوری بود که من اشتباه معنا کنم؛
ولی خب، تو خیلی راحت زدی به کوچه علی چپ و رفتی... .
عیب نداره همین که حالت خوب باشه، من عالی‌م.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[فاطمه احمدهویدی]

وقتی تو خیابون راه میرم، دو عاشق می‌بینم،
دلم بودنت رو می‌خواد! که بیایی و ما هم کنارِ هم راه بریم.
بودنت خیلی قشنگه‌ها!
می‌دونی؟
اون‌قدر قشنگ که نمی‌دونم به چی تشبیه‌ش کنم؛
ولی، تو قدر بودنت رو به هیچ کسی جز من نده.
این یه خواهش نیست‌ها!
یه دستوره! البته اگه گوش بدی.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[فاطمه احمدهویدی]

کنارم هستی؛ ولی، مالِ من نیستی!
باهام حرف می‌زنی؛ ولی نه به‌عنوان دو عاشق،
به‌عنوان دوتا دوست!
لعنتی تمومش کن! تو که نمی‌دونی این‌طور من به چه اندازه عذاب می‌کشم.
ولی خب قشنگه که هنوز بهم اعتماد داری هرچند که به‌عنوان یک دوست، باز قشنگه و من به همین راضی‌م!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[فاطمه احمدهویدی]

دلت از همون اول هم با من نبود؛ ولی خب، من خواستم تلاش کنم که مالِ من بشه و نشد!

یه صحبت کوتاه:
دوستان! می‌دونم خیلی قلمم خوب نیست و همین‌طور اولین کار بنده‌‌ست و من نویسنده خوبی نیستم؛ ولی خب، یه حرفایی بود که دوست داشتم بنویسم وگرنه غمباد میشد و می‌ترکیدم. ممنون که وقت گذاشتید و خوندید.

پایان

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[مهاجر.]

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان