دلنوشته فراموشی| NeGムr کاربر انجمن تک‌رمان

  • نویسنده موضوع NeGムr
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 9
  • بازدیدها 318
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

NeGムr

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-23
نوشته‌ها
1,770
لایک‌ها
7,292
امتیازها
83
محل سکونت
‍نا ‍کجا ‍اباد.ᵎ..͜
کیف پول من
-413
Points
0
نام دلنوشته: فراموشی
نویسنده: NeGムr کاربر انجمن تک‌رمان
ژانر: تراژدی

مقدمه:
هیچ کس،
هیچ چیز را
واقعا فراموش نمی‌کند؛
فقط آدم‌ها
یک وقت‌هایی
از به یاد آوردن خسته می‌شوند!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : NeGムr

NeGムr

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-23
نوشته‌ها
1,770
لایک‌ها
7,292
امتیازها
83
محل سکونت
‍نا ‍کجا ‍اباد.ᵎ..͜
کیف پول من
-413
Points
0
گه‌گاهی به یاد میاورم؛
آن خنده‌هایت با صدای بلند را،
آن شیطنت‌های بچه‌گانه‌ات را
وقتی چشمانم را می‌بندم، چهره‌ات را بیاد می‌آورم.
من، این چهره‌ی آشنا را می‌شناسم.
شاید چند سالی‌ست صدایش را نشنیده‌ام؛ اما باز با این حال، صدایش برایم دلنوازترین موسیقی جهان است!​
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : NeGムr

NeGムr

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-23
نوشته‌ها
1,770
لایک‌ها
7,292
امتیازها
83
محل سکونت
‍نا ‍کجا ‍اباد.ᵎ..͜
کیف پول من
-413
Points
0
گاهی اوغات آن‌چنان در نقطه‌ی کوچکی زل می‌زنی و در افکار خودت غرق می‌شوی که دیگر صدای اطرافیانت را نمی‌شنوی!
ولی با آن حال، وقتی به خودت میایی حتی نمی‌دانی ساعت‌هاست به چه چیزی فکر می‌کنی!
این حال، تمام وجودم، هست و نیستم را، فرا گرفته‌ست.​
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : NeGムr

NeGムr

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-23
نوشته‌ها
1,770
لایک‌ها
7,292
امتیازها
83
محل سکونت
‍نا ‍کجا ‍اباد.ᵎ..͜
کیف پول من
-413
Points
0
دلم، یک فراموشی ابدی می‌خواهد!
جوری که حتی خودم را هم به یاد نیاورم.
دلم می‌خواهد با فراموشی، فرصتی دوباره برای زندگی خود رغم بزنم؛
اما باز هم می‌دانم؛ اگر من خودم را هم به خاطر نیاورم، تو را به یاد می‌آورم!
می‌دانی چرا؟! چون تو در ذهن من نیستی که بخواهم فراموشت کنم. من تو را از همان روز اول که دلبسته خنده‌هایت شدم، در قلبم هک کرده‌ام!​
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : NeGムr

NeGムr

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-23
نوشته‌ها
1,770
لایک‌ها
7,292
امتیازها
83
محل سکونت
‍نا ‍کجا ‍اباد.ᵎ..͜
کیف پول من
-413
Points
0
دلبر!
می‌دانی چند روز است که فراموشت کرده‌ام!؟
چند روز است که دیگر خندهایت را یادم نمی‌آید!
آن تلخ زبانی‌هایت را. آن بی‌محلی هایت
همه را، به کل فراموش کرده‌ام!
من حتی فکرش را هم نمی‌کردم، که یک روز موفق به فراموش کردنت باشم.
اما حال دیگر فراموشت کرده‌ام!
ولی، وقتی دلم برایت تنگ می‌شود، دیگر خاطره‌ای برای مرور کردن با تو ندارم!
وقتی چشمانم را می‌بندم، دیگر صورتت را به یاد نمی‌آورم.
شاید این آرزوی من بود که فراموشت کنم؛ اما حال متوجه شدم من این زندگی را بدون تو و خاطراتت، بدون تو و بی‌محلی هایت؛ نمی‌خواهم.​
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : NeGムr

NeGムr

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-23
نوشته‌ها
1,770
لایک‌ها
7,292
امتیازها
83
محل سکونت
‍نا ‍کجا ‍اباد.ᵎ..͜
کیف پول من
-413
Points
0
می‌دانی دلبر جان!؟
وقتی شوخی‌ها و خندهایت را با دیگری می‌بینم؛ حس حسادتم ت*ح*ریک می‌شود!
وقتی او را صدا میزنی، وقتی محتاج لبخندش هستی؛قلبم درد می‌گیرد.
حس سنگینی چیزی را در گلویم احساس می‌کنم! چیزی مانند بغض گریه سبک‌ات می‌کند، فریاد خالی‌ات می‌کند؛
اما لعنتیه بغض است؛ که ذره ذره نابودت می‌کند
شاید، از تمام این اتفاقات بی‌خبر باشی!
شاید نمی‌دانی کسی یواشکی دوستت دارد!
شاید، اگر می‌دانستی که با تمام کارهایت ذره ذره داغون می‌شوم. این کار را نمی‌کردی
شایدم حالم برایت مهم باشد!
و شاید هایی که هیچ‌وقت به واقعیت شبیه نبود!​
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : NeGムr

NeGムr

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-23
نوشته‌ها
1,770
لایک‌ها
7,292
امتیازها
83
محل سکونت
‍نا ‍کجا ‍اباد.ᵎ..͜
کیف پول من
-413
Points
0
تا حالا شده!؟
شب که سر بر روی بالشت می‌زاری، تمام شب آرزوی مرگ را بکنی.
اما دم دمای صبح که می‌رسد نفرین‌هایت را پس بگیری!؟
این حال غریبانه، همان خفگی‌ست که من دچارش شده‌ام!
همان‌گونه که می‌خواهم، فریاد بکشم و به تمام جهان بگویم: هیچوقت دردی را که تجربه نکرده‌اید را مسخره نکنید!
اما این حس سنگینی گلویم مانع کارهایم می‌شود! مانع می‌شود تا بگویم چه به‌ روزم آمده.​
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : NeGムr

NeGムr

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-23
نوشته‌ها
1,770
لایک‌ها
7,292
امتیازها
83
محل سکونت
‍نا ‍کجا ‍اباد.ᵎ..͜
کیف پول من
-413
Points
0
می‌دانی حس عجیبی‌ست این فراموشی!
هنگامی که می‌خواهم دوباره مادرم را در آغ*و*ش بکشم. هیچ حسی ندارم
همه‌ی اون خاطرهایه کودکی‌ام را فراموش کرده‌ام!
همه‌ی ب*وسه های محبت آمیز مادرم، بر روی موهایم، نوازش دستهایش را، همه را فراموش کرده‌ام!
دیگر هیچ حسی به اطرافیانم ندارم
و در انتظار مرگ، روزهارو به شب می‌آورم
از امید به زندگی کردن
رسیده‌ام به تلاش برای زنده‌ موندن
این است زندگی؟!​
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : NeGムr

NeGムr

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-23
نوشته‌ها
1,770
لایک‌ها
7,292
امتیازها
83
محل سکونت
‍نا ‍کجا ‍اباد.ᵎ..͜
کیف پول من
-413
Points
0
حس آدمی را دارم که تو تاریکی جنگل به درختی بلند تکیه داده
و به مردم چراغ به دست که باهم حرف می‌زنند خیره شده!
تمام آدم‌ها برایش آشنا هستند، اما او هیچکدام را نمی‌شناسد. یه حس مسخره به اسم فراموشی مدام خاطرات را از جلوی چشمانش عبور می‌دهد ولی او هیچ‌کس را یادش نمی‌آید.
آن آدمان حتی کوچک‌ترین شباهت هم به آدم ندارند!
مدام خندهای بلند سر می‌دهند و با ترحم خیره می‌شوند به من!
در سرم درد فجیحی را حس می‌کنم.
هیچ‌کدام از این‌ها آدم‌های اطراف من نیستند! اما درحال حاضر آشنا می‌آیند.‌
می‌دانی چیست!؟ فراموشی همین حال مسخره‌ است!
همین حال که تمام زندگی‌ات را از خاطر می‌بری.​
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : NeGムr

NeGムr

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-23
نوشته‌ها
1,770
لایک‌ها
7,292
امتیازها
83
محل سکونت
‍نا ‍کجا ‍اباد.ᵎ..͜
کیف پول من
-413
Points
0
«فراموشی» واژه عجیبی‌ست!
فراموشی یعنی بزنی قید همچی‌ رو و بری به یه دنیای دیگه!
یعنی تمام لحظه‌های خوب و بد زندگی‌ات را از ذهنت پاک کنی. یعنی بشی مرده‌ای متحرک، که دیگر به هیچ‌کس و هیچ چیز حسی ندارد.
فراموشی یعنی خسته‌ای و تهمت مغرور بودن را بهت بزنند.
فراموشی یعنی با خودت بگویی چرا این‌همه دلگیر است همه‌چیز؟!
فراموشی یعنی مثل آینه بی‌حافظه‌ای!
فراموشی، هیچوقت، هیچ‌جا، معنی آرامش را نمی‌دهد!
شاید بگوییم فراموش می‌کنیم و به آرامش می‌رسیم؛
اما آرامشی که از فرار کردن از زندگی به دست آمده باشد؛ همیشگی نیست!​
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : NeGムr
بالا