خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

دلنوشته سرخ‌تر از سیاه | هویار کاربر کاربر تک رمان

  • نویسنده موضوع HOOYAR
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 15
  • بازدیدها 182
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

HOOYAR

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-11-28
نوشته‌ها
34
کیف پول من
20,766
Points
43
بسمه تعالی
نام اثر: سرخ‌تر از سیاه
ژانر: اجتماعی
نام نویسنده: میم. هویار
مقدمه:
من شنیده‌ام و یا شاید که دیده‌ام؛ گاه، سیاهی اقبال ما، از سرخی خون ماست و گاه، سرخی تقدیر ما، از سیاهی چشم‌های ماست. چنان گویم که اگر روزی سیاه‌بخت گشتی، هرگز برای آن تقدیر نجنگ که سرخ‌‌تر از سیاه خواهد شد‌.​
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

آخرین ویرایش:

HOOYAR

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-11-28
نوشته‌ها
34
کیف پول من
20,766
Points
43
من به یاد داشتم که گاهی، دنیای متناقض‌نمای ما به دست جاهلانی به تاراج رفته، که عاقلان در این معما سردرگم‌اند. می‌توانم بگویم که هم‌چنان به یاد دارم و مدعی هستم که این جاهلان دنیادیده، به قدری از این عاقلان چشم‌‌وگوش‌بسته پیشی گرفته‌اند، که تصور ما بر این است که عاقلان جاهل‌اند و جاهلان، عاقل؛ و اما می‌دانیم که این سخن با وجود تمام تناقض‌هایش که در سرمان فریاد کذب‌بودنش را می‌زند، تماماً حقیقت است. در واقع ما از همین حقیقت کاذب می‌ترسیم، نه از دروغ صادق‌ پیشه!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

HOOYAR

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-11-28
نوشته‌ها
34
کیف پول من
20,766
Points
43
شاید میشد گفت که همه‌ی ما، آگاهانه، سوی دره می‌رویم. می‌توانم سوگند بخورم بهر این ادعا که آدمی، اکثر تصمیمات اشتباهش را با علم بر درست و غلط ماجرا گرفته است؛ اما در نهایت، بلا استثناء از هر که پرسی، می‌گوید:« ما در این عالم اختیاری نداریم و همه از جبر است.» و تنها جوابی که هر کسی در این عالم آن را می‌شنود، این است:« همیشه خداوند گر*دن‌گیر حماقت‌های ماست.»
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

HOOYAR

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-11-28
نوشته‌ها
34
کیف پول من
20,766
Points
43
بدرود بر این شرف. ساعت‌هاست که برای دانستن یک حقیقت به دیوار ترک‌خورده‌ی مخروبه‌ای خیره شدم. حقیقتی که دلیلش تنها و تنها اشرف مخلوقات است و بس. روح‌های پاکی که از کالبد جدا می‌شود و تن‌های منحوسی که به زیبایی یک دروغ جان می‌گیرند. شعله‌های سیاهی که تلی از خاکستر از ما ساخته و آب در دست‌مان تبدیل شده به یخ. رویای بی‌لعابی که فریاد می‌زند «من دروغم» و گوش‌ها کر. دنیای سردی که به زیر امواج ابرها تبدیل به باران می‌شود و نکبت از آن می‌بارد. چه گوییم از این فکر، عمل، قلب که همه‌شان شدند دشمن؛ و آری بیایید ابتدا وداع را یاد بگیریم. وداع با شرف... .
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

HOOYAR

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-11-28
نوشته‌ها
34
کیف پول من
20,766
Points
43
به یاد ندارم که دیده باشم پرواز کسی را یا لااقل باز شدن بال‌هایش را. شاید که هر که این سخن بشنود فریاد اعتراضش گوش‌هایم را کر کند؛ اما خود معترض نیز می‌داند که نه تا به حال بال‌هایش باز شده و نه تا به کنون بال‌های برافراشته‌ی کسی را دیده. او فقط خیال می‌کند که دیگرانی هستند که فراخ‌بال و وارسته بر بوم زندگی‌شان رنگ می‌پاشند؛ و متأسفانه همه می‌دانیم چنین متوهمانی با اسطوره‌های پوشالی‌شان تقریباً تمام جهان ما را در بر گرفته.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

HOOYAR

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-11-28
نوشته‌ها
34
کیف پول من
20,766
Points
43
امان از فحشاء. جنجال عجیب هوس همواره ما را به وجد آورده. تئاترهای گونه‌گون عواطف زودگذر که باعث می‌شود بایستی و برایشان دست بزنی و در انتها برچسب اعتبار و اعتماد را بر پیشانی‌هایشان بکاری و گاه عجیب این هوس با قلب نشست و برخاست دارد که حالا شده احساس. امان از فحشاء؛ امان... .
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

HOOYAR

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-11-28
نوشته‌ها
34
کیف پول من
20,766
Points
43
به‌سان اخترهای شانسی که هیچ درکی از خرافه‌هایی که برایشان ساخته‌اند ندارند؛ به دست‌خط‌های گناه، تقدس و سکوت نگاه می‌کنم. تا به کنون اندیشه‌ی اینکه چرا اعمال بی‌جان، ما را ملعبه‌ی خویش کرده‌اند، به ذهن‌تان خطور کرده؟ به راستی یادم رفت، می‌خواستم بپرسم تا به حال دقت کرده‌اید که چرا دست‌خط‌های گناه، تقدس و سکوت تفاوت دارند؟ شاید که هر کدام می‌خواهند زاویه‌ی دیگری از حقیقت‌ را نشان دهند. حقیقتی که هیچ اختیاری از برای جلوه‌ی خود ندارد و بازیچه‌ای بیش نیست.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

HOOYAR

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-11-28
نوشته‌ها
34
کیف پول من
20,766
Points
43
سقوط آزاد از شانه‌های یک سنگ صبور می‌تواند به از دست دادن بال‌های یک پرنده بماند؛ اما صبر کردن برای رسیدن به جایگاه اسبق همان مرگ تدریجی‌ایست که هیچ‌کس آن را نه می‌فهمد و نه حس می‌کند. درست به شکل زندگی‌ای که درش هستیم و نمی‌دانیم هر نفس ما را قدمی به عزرائیل نزدیک می‌کند و متوجه نیستیم که ما شاید زاده شدیم برای به پایان رساندن این نفس‌ها. زنجیره‌ی باطلی که از زندگی‌های بی‌ارزش چند موجود آدمیزاد نام ساخته شده به پتک توخالی‌ای می‌ماند که بر سر جهان حیرت‌انگیز ما کوفته می‌شود. بیایید نگرش‌ها را غلط ببینیم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

HOOYAR

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-11-28
نوشته‌ها
34
کیف پول من
20,766
Points
43
این تقدیری که بر سر زبان‌هاست، روزی که باید می‌شود گذشته‌ای که اندیشیدن بدان تلف کردن عمر است. جالب است ما برای اینکه امروز و فردای‌مان هدر نرود به گذشته فکر نمی‌کنیم، حال آنکه آنها نیز به نوعی گذشته هستند. باور به زمان همان توهم بزرگی‌ست که هیچ‌کس نقضش نمی‌کند و هیچ‌کس اعتقادش را بدان از دست نمی‌دهد. این حجم از اعتقاد و باور، شبهه‌آور نیست؟!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

HOOYAR

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-11-28
نوشته‌ها
34
کیف پول من
20,766
Points
43
و سرانجام به عصری باز خواهیم گشت که چنان یادش کنند که برای‌مان رعب‌آور باشد. هر چیزی به اصل خویش باز خواهد گشت و این ترسناک‌ترین رویه‌‌ای است که بشر می‌تواند به چشم ببیند؛ و دارد می‌بیند و ادعای کوری دارد. بازگشت به عصر جاهلیت، عصر تفکرات منسوخ‌شده، عصر ناآرامی، عصر دغدغه، عصر تلاش برای بقاء، عصر انسان‌های اولیه؛ البته به روشی مدرن‌تر بازخواهیم گشت به اصل بشر. این یعنی دهشتناک‌ترین عقب‌گرد انسانی.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا